عملکردها

Property

یادداشت دامنه

از دانشنامه علوم اسلامی

Showing 500 pages using this property.
آ
به آبی گفته می شود که برخی اوصاف یا هر سه وصف: رنگ، بو و مزه آن با گذشت زمان یا عارضی دیگر جز نجاست تغییر کرده باشد  +
آبی که فی سبیل الله در معابر برای استفاده قرار داده می شود .  +
مراد آداب قاری و سامع قرآن هنگام قرائت قرآن است.  +
مراد از آداب اعم از واجبات مستحبات مکروهات و محرمات است.  +
آزمایش پزشکی زن توسط مرد نامحرم یا بالعکس  +
اصطلاحات اخص آن از طریق سویق جستجوشود.  +
مقصود شرب بدون تخلل حد میباشد.  +
اصطلاحات اخص آن را از طریق' نیم خورده' جستجونمایید.  +
اصطلاحات اخص این واژه را از طریق آشامیدنیها جستجو نمایید.  +
اشیای کثیف و آلوده  +
اعم از تعلیم دادن و یادگرفتن  +
آخر ماه که قمر در آن پنهان باشد و در بامداد و شامگاه دیده نشود.  +
آمیزش افطار کننده در روز رمضان  +
آیات صفت ذهاب را نیزدر بر میگیرد0.  +
متعلق این اصطلاح یعنی مکانی که آیات به آنجا حمل شده در نمایه سازی بصورت جداگانه آورده میشود0 مانند: آیات محمول مدنی+ مکه.  +
متعلق این اصطلاح یعنی مکانی که آیات به آنجا حمل شده است درنمایه سازی بصورت جداگانه آورده میشود0 مانند: آیات محمول مکی + مدینه.  +
آیه تحویل قبله.  +
أ
ترتب و تقدم بعضی از اجزاء بر دیگر نظیر تقدم حمد بر سوره  +
إ
وزن چهار و نیم مثقالی  +
إطراق الرأس: سر را فرو انداختن و به زمین چشم دوختن .  +
اذان را به صورت فصیح بیان کردن .  +
ا
اباحه از طرف مالک  +
اباحه به شرط ضمان در صورت تلف  +
اباحه تمام تصرفات  +
اباحه چیزی در مقابل اباحه یا تملیک چیزی دیگر  +
ساقط کردن ذمه یک شخص به قصد قربت؛ مانند ساقط کردن ذمه عالم فقیر به قصد تقرب به خدا.  +
مراد ابراء کردن کفیل یا مکفول ازکفالت توسط مکفول له است.  +
داخل شدن در وقت خنکی  +
بچّه شتر نر دو ساله  +
ابکم کسی است که فاقد تمام فعلیتها و مزیتهایی است که از راه گوش میتواند حاصل شود.  +
اتصال لفظ یک جمله به جمله ای و اتصال معنای آن به جمله ای دیگر  +
سلع دمل یا غده اضافی بدن مثل غده بین گوشت و پوست میباشد.  +
اجاره مسلمان به ذمی  +
اجاره مسلمان به کافر  +
اجارهای که غیر مقید به مدت و مباشرت اجیر خاص باشد.  +
مراد زمینی است که غرق در آب باشد.  +
اجارهای که غیر مقید به مدت و مباشرت اجیر باشد.  +
عقد اجارهای که مقدمه بیع میشود.  +
اجاره متعدد با یک عقد  +
اجاره ای که در آن، یک مرد مورد اجاره واقع می شود  +
مراد اجیر گرفتن دیگری توسط مضارب است.  +
مراد منفعت معین است.  +
اجازه به زوج در نکاح با خواهر زاده زوجه  +
اجازه به زوج در نکاح با برادر زاده زوجه  +
اجازه وارث به وصیت بیش از ثلث  +
اجبار بر ارش در خیار عیب  +
اجتماع با زن بیگانه زیر یک لحاف  +
اجتماع دو برهنه زیر یک لحاف  +
مقصود اعم از معنای لغوی و اصطلاحی است.  +
اجحاف: زیان افزون بر توان بر حسب معمول  +
شامل جدات هم میشود و در واژههای ترکیبی همین معنا مراد میباشد.  +
اجرای حد در حرم مکه و حرم پیامبر اکرم (ص)  +
اجرای حد به اجبار سلطان  +
اصطلاحات اخص این واژه را از طریق' قصاص ' جستجو نمایید.  +
مراد اخذ اجرت توسط مسلمان است.  +
ناقد: تمیز دهنده میان پول سره از ناسره، صراف  +
نوجوان. منظور از اجرد کسی است که هنوز مو بر تن او نروییده است.  +
کسی که موهای دو طرف پیشانی اش ریخته، کمی بیشتر و بالاتر از اَنزع ( --» اَنزع ) .  +
کشتن مجروح  +
موازنه بین اعمال نیک و گناهان  +
بالا بردن دو ساق پا و جمع کردن آن ها با دو دست یا پارچه ای در سینه ( به سینه چسبانیدن ) .  +
جامه به خود پیچیدن  +
حرمت نگه داشتن، ارج نهادن  +
به معنای این است که حایض جهت عدم سیلان خون در اوقات نماز پارچهای به خود بگیرد.  +
حالت حضور مرگ و در آستانه مرگ قرار گرفتن .  +
گرد آوری هیزم  +
جمع کردن اعضای بدن و چسبانیدن به یکدیگر در حال سجده و نشستن  +
نخستین عمل از مناسک عمره و حج  +
فراهم بودن زمینه زنا شویی با همسر یا کنیز.  +
مراد از احصان در اینجا عبارت از بلوغ، عقل، اسلام، حریت و عفت است.  +
مطابق با احتیاط  +
مراد مواتی است که حریم ملک آباد قرار گرفته است.  +
پنهان شدن  +
اختصاص دادن کسی به چیزی  +
ربودن مال به طور آشکار با غفلت صاحب مال  +
نوسان نرخ یک کالا در بازار  +
بیرون کردن  +
اصطلاحات اخص آن را از طریق خمس جستجو نمایید.  +
خارج کردن قربانی مذبوح حج از منا  +
مراد مطلق نماز خانه اعم از مسجد و غیر مسجد است.  +
تصور، آن چیزی است که فی الجمله ثبوت ذهنی دارد و خطور یا اخطار، آن چیزی است که عارض شده و زائل بشود و تصادفی و بدون توجه و التفات.  +
اعم از خاله و دایی است.  +
خواهر و برادر را شامل میشود.  +
ادات استعانت.  +
از نظر حلیت و حرمت مورد شک است.  +
مراد حیوان حرام گوشت است.  +
انتساب به کسی  +
مراد غیر عارف به مذهب حقه است.  +
کسی که بر اساس مذهب شیعه وقت اذان را به خوبی می داند.  +
حمل مجروح به پشت جبهه  +
اعم از طالق و مطلقه میباشد.  +
فرو شدن در آب و مانند آن  +
مراد سهم الارث میباشد.  +
اعم از این که ابوین هر دو باشند یا یکی از آن دو.  +
میراث ابوین بدون اخوه و فرزند  +
میراث ابوین با اخوه و فرزند  +
ارتفاق حقی است که کسی در ملک دیگری دارد.  +
مقصود اقاربی هستند که باهم درگیر شده و کشته شده اند.  +
مراد از فرض سهم معینی است که قانون و شرع برای بعضی از ورثه مقرر داشته است.  +
عبارت از سهم غیر معین است و صاحبان آن به اعتبار خویشاوندی در ترکه سهیم میباشند.  +
اصطلاحات اخصِ این واژه را از طریق 'میراث اجداد ' جستجو نمایید.  +
اصطلاحات اخصِ این واژه را از طریق 'میراث اجداد ' جستجو نمایید.  +
حقی که بعد از مرگ محقق میشود.  +
ترکهای که ورثه دارد.  +
اعم از این که یکی از ابوین باشند یا هر دو.  +
اعم از این که فرزند با واسطه باشد یا بی واسطه.  +
مراد این است که زوج، به تنهایی وارث میت باشد.  +
زوجه ای است که از زوج خود فرزند ارث بر نداشته باشد.  +
ترکهای که بدون وارث میباشد.  +
اعم از فرزند بلاواسطه و با واسطه  +
با وجود حمل، اگر فرزندی طلب ارث کرد چه مقدار باید به او پرداخت شود.  +
میراث مادر با وارثهای دیگر را از طریق ' میراث ابوین ' جستجو نمایید.  +
منفوس، به مولودی گفته می شود که در وقت ولادت با صدای بلند گریه نکند.  +
میراث پدر با وارثهای دیگر را از طریق ' میراث ابوین ' جستجو نمایید.  +
این فرض تنها در برخی از کفار جاری است که اشتراک دو مرد یا بیشتر را در یک زن جایز می دانند.  +
ارشاد به کلام الهی بودن قرآن  +
قرآن در ارضای خواص مردم نقش دارد  +
قرآن در ارضای عموم مردم نقش دارد  +
گذاشتن بینی بر خاک در هنگام سجده  +
کسی که چشم اش بیمار باشد.  +
مصادیق این اصطلاح را از طریق مترادفات (بج) سوره آل عمران بازیابی کنید.  +
مصادیق این اصطلاح را از طریق مترادفات (بج) سوره اخلاص بازیابی کنید.  +
مصادیق این اصطلاح را از طریق مترادفات (بج) سوره اسراء بازیابی کنید.  +
مصادیق این اصطلاح را از طریق مترادفات (بج) سوره الرحمن بازیابی کنید.  +
مصادیق این اصطلاح را از طریق مترادفات (بج) سوره دهر بازیابی کنید.  +
مصادیق این اصطلاح را از طریق مترادفات (بج) سوره بقره بازیابی کنید.  +
مصادیق این اصطلاح را از طریق مترادفات (بج) سوره بیّنه بازیابی کنید.  +
مصادیق این اصطلاح را از طریق مترادفات (بج) سوره تبّت بازیابی کنید.  +
مصادیق این اصطلاح را از طریق مترادفات (بج) سوره تحریم بازیابی کنید.  +
مصادیق این اصطلاح را از طریق مترادفات (بج) سوره توبه بازیابی کنید.  +
مصادیق این اصطلاح را از طریق مترادفات (بج) سوره مصادیق این اصطلاح را از طریق مترادفات (بج) سوره جاثیه بازیابی کنید.  +
مصادیق این اصطلاح را از طریق مترادفات (بج) سوره حمد بازیابی کنید.  +
مصادیق این اصطلاح را از طریق مترادفات (بج) سوره سجده بازیابی کنید.  +
مصادیق این اصطلاح را از طریق مترادفات (بج) سوره شعراء بازیابی کنید.  +
مصادیق این اصطلاح را از طریق مترادفات (بج) سوره شمس بازیابی کنید.  +
مصادیق این اصطلاح را از طریق مترادفات (بج) سوره صف بازیابی کنید.  +
مصادیق این اصطلاح را از طریق مترادفات (بج) سوره طلاق بازیابی کنید.  +
مصادیق این اصطلاح را از طریق مترادفات (بج) سوره عبث بازیابی کنید.  +
مصادیق این اصطلاح را از طریق مترادفات (بج) سوره مؤمن بازیابی کنید.  +
مصادیق این اصطلاح را از طریق مترادفات (بج) سوره فصّلت بازیابی کنید.  +
مصادیق این اصطلاح را از طریق مترادفات (بج) سوره قریش بازیابی کنید.  +
مصادیق این اصطلاح را از طریق مترادفات (بج) سوره قلم بازیابی کنید.  +
مصادیق این اصطلاح را از طریق مترادفات (بج) سوره قمر بازیابی کنید.  +
مصادیق این اصطلاح را از طریق مترادفات (بج) سوره مائده بازیابی کنید.  +
مصادیق این اصطلاح را از طریق مترادفات (بج) سوره ماعون بازیابی کنید.  +
مصادیق این اصطلاح را از طریق مترادفات (بج) سوره مجادله بازیابی کنید.  +
مصادیق این اصطلاح را از طریق مترادفات (بج) سوره معارج بازیابی کنید.  +
مصادیق این اصطلاح را از طریق مترادفات (بج) سوره ممتحنه بازیابی کنید.  +
مصادیق این اصطلاح را از طریق مترادفات (بج) سوره مُلک بازیابی کنید.  +
مصادیق این اصطلاح را از طریق مترادفات (بج) سوره نبأ بازیابی کنید.  +
مصادیق این اصطلاح را از طریق مترادفات (بج) سوره نحل بازیابی کنید.  +
مصادیق این اصطلاح را از طریق مترادفات (بج) سوره کافرون بازیابی کنید.  +
مصادیق این اصطلاح را از طریق مترادفات (بج) سوره کهف بازیابی کنید.  +
مصادیق این اصطلاح را از طریق مترادفات (بج) سوره یس بازیابی کنید.  +
مراد از اباحه محرمات، جواز ارتکاب فعل حرام اعم از انجام محرمات و ترک واجبات است.  +
مراد مردار نجس است  +
درخواست کاهش بهای کالای خریداری شده پس از تمام شدن معامله  +
اعم از استخاره مصطلح ( استخاره با قرآن ، تسبیح و مانند آن ) و استخاره به معنای مطلق طلب خیر از خدای سبحان.  +
استصناع عبارت است از توافق سفارش دهنده با صنعتگر برای ساختن کالایی معیّن مانند میز و لباس.  +
اصطلاحات اخص این واژه را از طریق عاریه (عقد) جستجو نمایید.  +
مقصود استعمال ساعت زن برای مرد است.  +
استفسار قاضی از متخاصمین  +
ربودن مال غیر به صورت آشکارا و با آگاهی صاحب مال.  +
استمنا با سایراعضای بدن، به غیر دست.  +
مقصود تطهیر پس از خروج کرم از مخرج غائط است.  +
مقصود از استنجا تطهیر محل بول و غایط است.  +
درخواست کوچ برای یاری رساندن  +
استکانت: فروتنی، خضوع و نهادن دو دست بر شانه در حال دعا  +
عمده اصطلاحات اخص واژه استیجار از طریق واژه اجاره آمده است.  +
اصطلاحات اخص این واژه را از طریق ودیعه (عقد) جستجو نمایید.  +
جزئیات مباحث استیلاد به دلیل این که امروزه مورد ابتلا نمیباشد آورده نشده است.  +
آویختن و فروهشتن چیزی مانند پرده  +
مقصود، مسلمان بودن (اختیار اسلام و ایمان) است به همین جهت زیر مجموعه افعال جوانحی قرار گرفته است.  +
مراد اسلام آوردن کافری است که کافری را کشته است.  +
مراد اسلام کافر قبل از اصابت تیر توسط مسلمان است.  +
اعم از اسم، لقب و کنیه  +
یعنی جامه را بر روی شانه بیندازد و بخود بپیچد، بطوری که سر آن را زیر بغلها بیرون آورد و هر دو طرف را بر یک دوش اندازد.  +
بدون شبهه و بدون نیاز به پی جویی نسخههای قدیمی باشد.  +
مراد تابعین ائمه (ع) باشد  +
مراد غیر تابعین ائمه (ع) باشد  +
رد کردن یکی از دو طرف جامه رویین از زیر بغل سمت راست و انداختن دو طرف آن روی شانه چپ.  +
عمده مباحث مربوط به اضطرار به صورت ترکیب آمده است مانند آشامیدن اضطراری شراب. لذا برای پیدا کردن موضوعات مربوط به اضطرار، از نمایش چرخشی استفاده نمایید.  +
مراد عنوان کلی باب فقهی است نه خصوص خوردنیها وآشامیدنی ها.  +
مقصود اطلاع مطلقه رجعیه از رجوع زوج است.  +
مقصود اطلاع دادن حیض از طرف حایض به زوج است.  +
مقصود اطلاع یافتن زوجه از طلاق است.  +
مصادیق اعاره مانند اعاره زیور آلات و... را از طریق عاریه جستجو نمایید.  +
مقصود سلاطین شیعه است.  +
مقصود وفاء به وعده هائی است که قرآن بصورت مطـلق یا مقید بیان نموده است.  +
عفیف گردانیدن خود یا دیگری به وسیله ازدواج  +
اصطلاحات اخص این واژه را از طریق اعمال حج جستجو کنید.  +
شامل عمه و عمو میشود و در واژههای ترکیبی همین معنا مراد است.  +
از دیار خود خارج شدن برای طلب روزی  +
اغتراف : برداشتن آب با دست  +
اعم ازاین که میته در طعام بیفتد یا حیوان درآن بمیرد.  +
مقصود آن دسته از کارهایی است که دین اهل ذمه آن را جایز می شمارد.  +
کسی که بر اساس مذهب شیعه وقت اقامه را به خوبی می داند.  +
نفقه را برعیال تنگ گرفتن  +
اقتدای غیر معید به اعاده کننده نماز  +
بخش قابل توجهی از مسائل فقهی را مباحث اقتصادی تشکیل میدهد؛ واژگان و اصطلاحات این مباحث در دو حوزه کلان معاملات و عبادات ردیف شدهاند لذا از آوردن آنها ذیل واژه اقتصاد خودداری شده است.  +
طلب کردن  +
اندوختن مال برای غیر تجارت  +
اقرار بعضی از ورثه به وجوب حج برای مورث  +
اخصهای اقراض را از طریق قرض جستجو نمایید.  +
واگذاری زمین یا منافع یا محل کسب برای زمانی محدود یا نا محدود به کسی از سوی حاکم  +
سینه پا بر زمین نهادن و قرار دادن باسن بر پاشنه پا  +
مراد کمترین مقدار از حد جلد است.  +
صنعتی در علم بدیع میباشد.  +
در بر گرفتن، آغوش گرفتن  +
مراد التقاط اشیایی مانند نعلین، عصا، طناب، میخ و... میباشد.  +
تلفّظ کننده حرفی به جای حرف دیگر مانند تلفّظ راء به جای عین یا لام و سین به جای تاء و مانند آن .  +
مشکوک از جهت مست کننده بودن  +
ناتوان از نیکو سخن گفتن و درست ادا کردن حروف .  +
اصطلاحات اخص امام جماعت را از طریق واژه امامت جماعت جستجو نمایید.  +
زیبا رو و نورانی  +
کسی که هنگام تلفظ حرفی را به حرفی دیگر تبدیل میکند.  +
کسی که حروف را نمیتواند به نحو صحیح بیان کند.  +
شخص دارای لکنت زبان.  +
کسی که حرف تاء را نمیتواند خوب ادا کند.  +
امامت جمعه به اذن حاکم شرع  +
کسی که حرف فاء را خوب نمیتواند ادا کند.  +
کسی که کلام را نمیتواند خوب ادا کند.  +
کسی که بر او حد الهی جاری شده است.  +
اباحه تصرف در مالی بدون عوض  +
پاک کردن بینی  +
امتیار به معنی ورود ذمی به حجاز جهت خرید و تهیه غذا است.  +
مراد این است که یا قدرت بر نهی دارد و یا بر امر  +
امر و نهی توسط فقرا  +
مراد ارتکاب حرام یا ترک واجب توسط آمر و ناهی است.  +
امر و نهی کسی است که در ارتکاب معذور بوده است.  +
انتظار و توقّع حصول امری مطلوب  +
بر روی افتادن  +
مقصود این است که آیا انتخاب قاضی در مرافعات و خصومات در اختیار مدعی یا مدعی علیه است.  +
مراد اجزای با روح جدا شده از حیوان زنده است.  +
نقل مزارعه به فرد سوم به گونهای که طرف مالک خود عامل باشد.  +
نقل مزارعه به فرد سوم به گونهای که طرف مالک فرد سوم باشد.  +
دوتا شدن، خمیدن و انحناء سینه  +
دوتا شدن، خمیدن و انحنای شانه  +
کم کردن وزن تقریبی ظرف کالا در معامله .  +
مقصود از این واژه اشخاصی هستند که در باب سیاسات فقه مطرح می شوند مانند قاضی، شاهد و ...  +
نقص و عیب از جهت اجزا و اندام ظاهری( کچلی، لنگی و ...) و یا روحی و نفسانی ( جنون، سفاهت، رذایل اخلاقی و ... )  +
آن دسته از انسان هایی که به لحاظ اجزا و اندام ظاهری و نیز کمالات روحی ( عقل و عدم سفاهت ) دارای عیب و نقص نمی باشند.  +
کسی که مأذون است از ناحیه مجتهد جامع الشرایط کاری را در راستای شأن مرجعیت انجام دهد.  +
تبدیل عده بائن به رجعی  +
تبدیل عده رجعی به بائن  +
ولد بعد از بلوغ، رابطه ی نسب خود را با مقر تکذیب میکند.  +
ریختن خاک توسط غیر خویشاوند بر روی قبر  +
این اصطلاح بیانگر ویژگیهای برجستهای است که در کتابهای آسمانی دیگر وجود ندارد و باصفاتی که تحت عنوان اسامی وصفات قرآن تنظیم شده است فرق دارد0.  +
نیازمند به ازدواج . این عنوان در قرآن کریم به صورت « غَیرِ اُولِی الاِربَةِ » به کار رفته است و فقیهان به مناسبت از آن در باب نکاح سخن گفته اند.  +
پیدایش عیب های ویژه از زمان خرید غلام یا کنیز به مدّت یک سال  +
جعرانه، تنعیم یا حدیبیه، محل های خاصی که کسانی که میقاتشان ادنی الحل است افضل آن است که از آن جاها محرم شوند.  +
انسان دارای لکنت زبان  +
تیرهای مورد استفاده برای گونه ای از کهانت و قمار  +
کسی که از چشمانش چرک و اشک میآید.  +
کسی که بر پیشانی او موی روییده است.  +
مردی که مو از دو سوی پیشانی اش ریخته است.  +
نوعی بیماری  +
نام کوهی در شمال مدینه  +
گیاهی است که رخت را با آن می شویند و بعد از خوردن طعام نیز دست ها با آن شسته می شود و چون آنرا بسوزانند، اشخار شود.  +
بستن پارچه پنجم بین ران ها و کشاله ها هنگام کفن کردن میت  +
گرد آوری گیاه  +
اخبار صاحب ید به نجاست شیئ  +
دست در آستین هنگام نماز  +
تصرّف دو یا چند نفر پیاپی و سلسلهوار در مال دیگری  +
ایثار عبارت است از مقدّم داشتن دیگری بر خود در رساندن منفعت و دفع زیان، نسبت به چیزی که خود بدان نیازمند است. از این عنوان در باب هایی مانند حج، صدقات و اطعمه و اشربه سخن رفته است .  +
اصطلاحات اخص آن را از طریق اجاره جستجو نمایید.  +
معنا زاید بر منطوق باشد  +
لفظ متضمن معانی متعدد باشد  +
به تاخت در آوردن اسب و شتر  +
اصطلاحات اخص آن را از طریق ودیعه (عقد) جستجو نمائید.  +
ب
مراد، اعم از بادهای طبیعی و بادهای خارج شده از بدن انسان است.  +
باد روده و معده که از مخرج مدفوع خارج شود .  +
مقصود از این واژه مطلق گشودن (مقابل بسته بودن یا چسبیده بودن) است.  +
مراد از جاه، قدر و شرف و علوّ منزلت میباشد.  +
دسته اول سپاه را گویند که به جنگ ارسال میشود.  +
این واژه قابلیت دارد تا اصطلاحات بیانگر اجزای انسان نظیر چشم ، گوش و ... را پوشش دهد لیکن این مصادیق از طریق واژه اجزای انسان پوشش داده شده است .  +
بیماری پوستی است که در اثر آن لکه سفیدی در بدن ظاهر میشود.  +
کلاه بلندی که در قدیم بر سر می گذاشتند.  +
مراد برگ درخت مثل توت و حنا میباشد.  +
بستن اجزا یا اعضای انسان توسط خود انسان  +
بلند کردن انگشت سبّابه به طرف آسمان و حرکت دادن آن هنگام دعا.  +
دادن مال برای تجارت بدون در نظر گرفتن سود برای عامل .  +
مکانی نزدیک مکّه از طریق شام  +
پرندهای تیره رنگ، کُنْد پرواز و مردارخوار  +
مراد از ذرات اعمّ از ذرات شوینده و گِل و... میباشد.  +
مقصود بلعیدن مال، چه مال خود و چه مال دیگری توسط میت است.  +
مقصود بلوغ حاجی در موقف است.  +
شتر مادّهای که دو سال تمام دارد و به سال سوم وارد شده است.  +
مراد شتری است که نزدیک به زایمان باشد.  +
زن بیرون رونده از خانه.  +
اگر رطوبتی که از لک و پیسی های ظاهر بدن خارج می شود حاوی خون باشد، بهق است.  +
پرده نازکی است در فرج زن که با پاره شدن آن خون میآید.  +
مسجدی است بر آسمان در محاذات کعبه.  +
آبی است که در ظرف و حوض و مانند آن جمع آوری شده باشد.  +
بیعی است که مبیع نقد است و مدت ندارد اما ثمن آن مدت دار و طولانی است.  +
مقصود بیع آلات غیر مشروع برای عبادت است.  +
بیع استرسال بیعی است که خریدار به بایع می گوید: مبیع را به نرخ عادله وجاری روز خریدارم وبایع هم رضا دهد و با هم محاسبه کنند. آن را بیع استئمان هم گفته اند . بیع استجرار هم همین است.  +
معامله صوری برای دفع ستم ستمگر و مانند آن  +
یک نوع بیع دوران جاهلیت است. فروشنده به خریدار گوید اگر این سنگ به جامه اصابت کرد آن را به تو فروخته ام.  +
فروش کالا به مدّت یک سال  +
درخت خرمائی است که با شروط خاص میفروشند.  +
مال خود را به قیمت بیشتر نسیه بفروشد و به قیمت کمتر نقداً بخرد.  +
مقصود فروختن مأکولات مورد نیاز انسان است.  +
مراد بیع غذای موجب تقویت گناه کار میباشد.  +
زراعتی که به رشد نهایی و حد درو نرسیده و هنوز سبز است قصیل گفته میشود.  +
بیع مؤامره به معاملهای اطلاق میشود که در آن نسبت به امضا یا فسخ آن، مشورت با شخصی معیّن در مدّتی معیّن، شرط میشود و از آن در باب تجارت سخن رفته است.  +
بیع مجر با توجه به سند تذکره که سه احتمال درباره آن داده شده وابسته بیع جنین حیوان شده است و گرنه می باسیت مترادف باشد.  +
مراد مدرسه موقوفه میباشد.  +
عبارت است از معاملهای که بهای کالا با توافق فروشنده و خریدار تعیین میشود، بدون آنکه فروشنده قیمت خرید خود را ذکر کند؛ خواه خریدار قیمت خرید را بداند یا نداند.  +
مقصود بیع میوه بر درخت اکثر از یک سال است.  +
بیع جنین در رحم  +
یک نوع بیع در زمان جاهلیت بوده است.  +
ملکی که بدون بیع به او رسیده باشد و قبل از قبض بفروشد.  +
یک نوع بیع در زمان جاهلیت بوده است.  +
بخشی از سرزمین مدینه، واقع بین دو حَرّه (ریگزار)؛ حرّه واقم در شرق و حرّه عقیق (لیلی) در غرب مدینه.  +
مراد کامل نشدن تعداد شهود است.  +
مراد کامل بودن تعداد شهود است.  +
ت
تادیب توسط محرم  +
شرط تأخیر برای عوض و معوض با هم .  +
مراد تأخیر در اجرای حدود می باشد.  +
مقصود تاخیر مأموم از امام جماعت در افعال نماز است.  +
مال کهنه و قدیمی موروثی  +
پشت را مانند زین اسب قرار دادن.  +
انقطاع و انفصال از دنیا، بریدن از ماسوای و پیوستن بخدا.  +
قرار دادن سپر انسانی در جهاد  +
گفتن دو مرتبه جمله «الصلوة خیرٌ من النوم» در اذان صبح.  +
دور کردن بازوان و آرنجها از پهلو و همچون دو بال گشوده قرار دادن آنها؛ بلند کردن شکم از زمین؛ بلند کردن زانوها از زمین و به حالت نیم خیز قرار گرفتن.  +
تجنیح عبارت است از آن که انسان بازوان و دستان خود را چون دو بال قرار دهد.  +
بیرون آمدن از احرام  +
بازماندن از اتمام حج یا عمره به سبب بیماری. به فرد بازمانده « محصور » یا « مُحصَر » گفته می شود.  +
مراد حق مشترک بین الله و مردم است.  +
اضافه به فاعل است.  +
مراد قاضیای است که علیه اودعوی شده باشد.  +
مالیدن آب فرات و تربت سید الشهداء (علیه السلام) به سقف دهان نوزاد.  +
انداختن انگشتر در دست  +
مراد از تخلف اعم از تعدی و تفریط است.  +
ادرار یا غائط کردن  +
انگشتان در میان محاسن کردن برای رسانیدن آب  +
پاک کردن ناخن میت  +
مقصود تخم درون شکم مردار است.  +
قرار دادن دستهای مرد بر زمین قبل از زانوها، هنگام رفتن به سجده  +
تدارک هروله برای کسی که آن را انجام نداده است.  +
کمان کردن پشت و فرو افکندن سر در حال رکوع، پهن کردن پشت و پایین انداختن سر در رکوع.  +
مشروط کردن آزادی عبد به وفات مولی  +
مراد ذبح عام است.  +
گفتن یک اذان از سوی چند مؤذّن در پی یکدیگر  +
تسلسل، امتداد داشتن و پی در پی آمدن.  +
گردانیدن آواز در گلو (چهچهه زدن)  +
درخواست رحمت  +
با تأنّی و بدون عجله خواندن  +
خودداری از پذیرش یا انجام دادن کاری به جهت برتر دیدن خود از آن کار.  +
مراد اعم از احرام عمره وحج میباشد.  +
ترک نماز با اعتقاد به عدم وجوب نماز  +
ترک استخدام فرد خاص  +
انتصاب به معنای صاف ایستادن است.  +
ترک بعضی از کارها مانند زینت کردن توسط زوجه بعد از مرگ زوج .  +
ترک نماز با اعتقاد به وجوب نماز  +
وارد کردن مایعی مانند دارو به بدن با سوزن مخصوص.  +
تزریق دارو توسط مرد به زن  +
تزریق دارو توسط زن به مرد  +
تَزهید: برانگیختن کسی بر انصراف از کاری، مقابل ترغیب  +
عدم تاخیر در پرداخت  +
سبحان ربی الاعلی و بحمده، سبحان ربی العظیم و بحمده  +
مال مسروق را در راه خیر قرار دادن  +
مطیع و رام کردن انسان، حیوان، جن، فرشته یا شیطان  +
دعا کردن کسی را که عطسه زند  +
تسمیه بعضی از صیادان  +
برآمده کردن قبر همچون کوهان شتر، خلاف تربیع  +
تنازع دو نفر در کاری که هیچیک نخواهند آنرا از دست بدهند.  +
محاسن زن و یا پسری را بیان کردن و اظهار محبت به آنان با شعر  +
صنعتی در علم بدیع میباشد.  +
گرداندن مجرم در معابر به جهت شناساندن آنها به مردم  +
حضور زنان در تشییع جنازه  +
مراد از تصرف اعم از بیع و شراء و هبه است.  +
ندوشیدن حیوان به انگیزه پر شیر نشان دادن پستان آن  +
اعم از ساخت مجسمه (تصاویر برجسته)، نقاشی ( تصاویر غیر برجسته )، عکس برداری و فیلم برداری  +
تطریف: خون انداختن سر انگشتان صبی سارق.  +
طوقی شکل شدن ماه  +
نوعی ماده خوشبو کننده میباشد.  +
تعارض اسباب نزول و تعارض مصادر اسباب نزول و تعارض الفاظ سبب نزول چه رابطهای دارند.  +
شنیدن شفاهی فتوا از مجتهد مراد است.  +
مقصود از سماع، فتوایی است که به صورت شفاهی از مجتهد شنیده می شود.  +
مراد تعذر مستأجر از استیفای منفعت است.  +
مراد بادیه نشینی و مصاحبت با نادانان و جُهال بعد از هجرت میباشد.  +
شامل تأدیب نیزمی شود گرچه شرایط عامه تعزیر را هم نداشته باشد.  +
تعظیم و احترام کافر ذمی به مسلمان  +
یاد گیری حکم هر نوع فعلی که از انسان صادر می شود اعم از افعال عبادی، معاملی یا عادی  +
مقصود، تعلم مسائل مبتلا به سهو است.  +
مقصود، تعلم مسائل مبتلابه شک است  +
تعلیم کتابی است که منجمان، احوال و حرکات افلاک و کواکب را از آن معلوم می کنند .  +
طولانی شدن ایام دوشیزگی در خانه پدر  +
مبلغی که بیمه گر در ازای خسارت به بیمه گذار میپردازد.  +
دراین سند منظوراز هدف نشانه است.  +
مبلغی که بیمه گذار در ازای بیمه میپردازد.  +
بلند برداشتن آواز و طرب انگیز ساختن و در گلو گردانیدن آواز  +
به خطر انداختن نفس  +
تغلیب اسلام بر کفر کودکی که یکی از والدین او کافر هستند.  +
تَفأُّل: فال نیک زدن، پیش بینی آینده با استناد به قرآن، دیوان شعرا و غیر آن.  +
افزون شدن چیزی بر چیزی دیگر  +
مراد اعم از مادر و فرزند و زوجین میباشد.  +
مراد دوره قبل از تدوین است.  +
به عنوان مثال: تبیین دو چهره و دو وجه از وجوه قرآن  +
برتری دادن بعضی بر بعض دیگر  +
مراد از ایام حرام، عیدین و ایام تشریق است.  +
واگذاری زمین خراج برای زراعت بدون مدت در تقابل اجرت معین به بیت المال میباشد.  +
مقصود مقدم داشتن اجزاء( اعم از وجوبی و استحبابی) یا نوعی از نماز بر اجزاء یا نوع دیگر و یا اموری دیگر غیر از نماز است.  +
تأیید و امضا  +
بازماندن از اتمام حج یا عمره به سبب بیماری. به فرد بازمانده « محصور » یا « مُحصَر » گفته می شود.  +
ابراز عقیده یا انجام دادن کاری بر خلاف نظر و اعتقاد قلبی.  +
آغشته کردن موی سر به عسل یا شیره درخت یا ختمی و مانند آن برای حفاظت مو از غبار، شپش و...  +
داخل کردن چیزی در فرج  +
سخن همراه مکث  +
از بین رفتن عین یا منافع مال، خود به خود یا به سبب حادثهای.  +
اعم از اینکه آن بعض به ضمیمه کل قیمت بیشتری داشته باشد یا نه.  +
مراد مغصوبی است که بدل حیلوله آن به مالک داده شده است.  +
مراد، ذکر کردن لفظ 'الله' در صیغه نذر میباشد.  +
تَلقین: القای کلام به دیگری  +
تپهای بین عرفات و مشعر  +
برخورد و ملاقات جسمی با جسمی دیگر.  +
مراد متنجس شدن با تماس حیوان نجس العین است.  +
ناتوان از ادای حرف «تا» یا تبدیل کننده آن به حرفی دیگر و یا تکرار کننده «تا» هنگام تلفظ آن  +
مراد لقیطی است که مملوک باشد.  +
مراد تملک مستأجر بـر عین مستأجره به هر طریقی از اسباب ملکیت در مدت اجاره است.  +
تَملیک: مالی را به ملک دیگری در آوردن  +
سلطه و اختیار دادن به دیگری  +
مقصود، ممیز بودن مستطیع است به این معنا که بتواند خوب و بد را تتشخیص و تمییز بدهد.  +
انداختن اخلاط سرو سینه در مسجد  +
انداختن اخلاط سرو سینه در نماز  +
مراد صراحت در اذن موکل است.  +
تنعیم نام محلّی است در شمال مکّه، بین دو کوه ناعم و نعیم، در راه مدینه که از میقاتهای عمره و نزدیکترین نقطه حِلّ (ادنی الحل) به حرم شمار میرود.  +
تَهاتُر: سقوط بدهیهای متقابل دو فرد به یکدیگر  +
شخصی، فرزند ' معروف النسب 'را به خودش نسبت دهد.  +
یکی از اسباب توارث در جاهلیت پیروزی بر دیگری بوده است.  +
مراد از ولادت حرام، غیر زنا، آمیزش هنگام اعتکاف، حیض، روزه ماه رمضان و... می باشد.  +
غرقی بنابر فرضی از یکدیگر ارث میبرند که تحقق آن معلوم نیست مانند دو برادر وقتی از یکدیگر ارث میبرند که پدر قبل از آنها غرق شده باشد.  +
مراد از زانی اعم از زن و مرد میباشد.  +
مراد اعم از فاعل و مفعول است.  +
مراد اعم از زن و مرد است.  +
تَوَرُّک: نشستن بر ران چپ و نهادن پشت پای راست بر کف پای چپ1/ سنگینی بدن را گاه بر پای راست و گاه بر پای چپ نهادن2/ گذاشتن دستها بر بالای ران و تکیه کردن بر آن  +
تَوَشُّح: گذراندن یک طرف جامه از زیر بغل راست و افکندن آن بر دوش چپ یا عکس آن  +
انبوه و زیاد کردن چیزی  +
اصطلاحات اخص توکیل را از طریق وکالت جستجو نمایید.  +
نشانه پایان آیه نزد قاریان بصری  +
آشکار کردن اعراب کلمات  +
جمع شدن و درهم کشیده شدن چیزی  +
با القاب زشت یکدیگر را خواندن  +
گذاشتن دست بر روی همدیگر در هنگام نماز همچون اهل سنت  +
اقامه نماز با سستی و اهمال  +
مراد این است که مرد، خود را دراثنای لعان تکذیب کند.  +
مقصود لباسی است که میت در زمان حیات خود در آن نماز می خواند.  +
مراد اعم از قبل و بعد رجم میباشد.  +
سخن گفتن به کلام قرار دادی بین دو یا چند نفر که برای دیگران مفهوم نمیباشد.  +
عنزه:نوعی چوب دستی که از عصا بزرگتر و از نیزه کوچکتراست.  +
قضیب:نوعی چوب دستی  +
پرنده ای است شبیه به کبک لیکن از کبک کوچکتر است و معرب آن تیهوج است .  +
ث
این اصطلاح در کفالت مالی شرط شده است.  +
از حدود عرفات است.  +
ج
کوهی در شمال شرقی عرفات  +
جنایت مادون نفس برحیوان غیر  +
مصادیق جرح ذمی از طریق واژه جرح کافر نمایش داده شده است.  +
جنایت مادون نفس توسط زن  +
مراد جرح توسط فاقد عضو است.  +
مراد جرحِ به امرِ غیر است.  +
مراد مجروح نمودن مسلمان (اعم از مؤنث و مذکر) است.  +
مراد مجروح نمودن کافر (اعم ازمذکر و مؤنث) است.  +
مراد از حلال معنای عام است که شامل مباح و مندوب و مکروه میباشد.  +
جعاله متعدد به عقد واحد  +
از پشت سر راندن حیوان  +
مراد مطلق عورت است.  +
مراد اعم از زانی و زانیه است.  +
مراد اعم از لائط و ملوط است.  +
محلّ رمی شیطان با سنگ ریزه در حج  +
نزدیکترین جمرات به مسجد خَیْف  +
نزدیکترین جمره به مکّه  +
جمره میانی  +
مراد اعم از جد و جده میباشد.  +
مراد اعم از جد و جده میباشد.  +
مرادجنایت بر اعضای انسان است.  +
ما بین بیضتین و دبر  +
مراد اعم ازعورت زن و مرد است.  +
مراد آن دسته از موهای بدن است که شارع مقدس برای آنها دیه تعیین نکرده و ارش دارد.  +
مرادجنایت موجب ایست موقت قلب یا تقلیل نبض میباشد.  +
گوش که نرمه آن نجنبد.  +
مراد از مرکوب انسانی است که دیگری را کول گرفته باشد.  +
مراد جنایت بر یکی از افرادی است که مشترکاً در حال انجام کاری بوده اند.  +
مراد اعم از طعام و شراب است.  +
مراد حرم مکه میباشد.  +
از کمر به بالا دو بدن و دو سر دارد.  +
مراد، اعم از جرح هر دو یا قتل و جرح میباشد.  +
مراد جنایت بر زوج یا زوجه یااجنبی به تمتع عنفی است.  +
مراد اعم از مرض روحی و غیر روحی است.  +
عبد، صفت پدر است.  +
محارب، صفت پدر است.  +
کافر، صفت پدر است.  +
مراد جنون راهن قبل از قبض است.  +
مراد اعم از وصی یا احد الاوصیا می باشد.  +
جهل امام جماعت به نجاست.  +
جواب سلام توسط غیر نماز گزار  +
جواب سلامی که با صیغه علیکم السلام گفته شده است.  +
قرح به فتح قاف و قروح، دانه ای چرکی، که در بدن پیدا می شود ( دمل یا جوش های بدن).  +