جستجو بر اساس ویژگی
This page provides a simple browsing interface for finding entities described by a property and a named value. Other available search interfaces include the page property search, and the ask query builder.
فهرست نتایج
- متلاحمه ( فقه ) + (جراحتی که نفوذش در گوشت عمیق است؛ لیکن به پوشش نازک روی استخوان نرسیده است.)
- استیلاد ( ام ولد ) + (جزئیات مباحث استیلاد به دلیل این که امروزه مورد ابتلا نمیباشد آورده نشده است.)
- طلب دشمن + (جستجوی دشمن در میدان جنگ)
- جعاله متعدد + (جعاله متعدد به عقد واحد)
- اَدنی الحل + (جعرانه، تنعیم یا حدیبیه، محل های خاصی که کسانی که میقاتشان ادنی الحل است افضل آن است که از آن جاها محرم شوند.)
- جمره وسطی + (جمره میانی)
- تَقَلُّص + (جمع شدن و درهم کشیده شدن چیزی)
- احتفاز + (جمع کردن اعضای بدن و چسبانیدن به یکدیگر در حال سجده و نشستن)
- جرح حیوان + (جنایت مادون نفس برحیوان غیر)
- جرح زن + (جنایت مادون نفس توسط زن)
- غزوه + (جهادی است که پیامبر در آن شرکت میکرد.)
- جهل امام به نجاست + (جهل امام جماعت به نجاست.)
- جواب سلام غیر نمازگزار + (جواب سلام توسط غیر نماز گزار)
- جواب علیکم السلام + (جواب سلامی که با صیغه علیکم السلام گفته شده است.)
- وقوف در جبل الرحمه + (جَبلُ الرَّحمَه: کوهی در شمال شرقی عرفات.)
- مسترابه + (حائض نشدن زنی که در سن دیدن حیض است.)
- دیه حارصه ( فقه ) + (حارصه آن است که پوست کنده شودمانند خراشیدگی بدون خون آوردن.)
- احتضار ( فقه ) + (حالت حضور مرگ و در آستانه مرگ قرار گرفتن .)
- طلاق مسترابه ( فقه ) + (حایض نشدن زنی که در سن دیدن حیض است.)
- خرزه دماغ + (حبهای است در وسط مغز به رنگ خاکستری)
- حواجب ارث + (حجب به فتح اول و سکون ثانی به معنی منع است و مراد از آن محرومین ارث است.)
- حجر حمایت + (حجر حمایت، حجری است که برای حمایت از منافع محجور مقرر شده باشد.)
- حجر استیفاء + (حجر کسی است که حقی دارد ولی شخصاً از اجرای آن حق ممنوع است.)
- حجر ولایات + (حجر کسی است که محروم از ولایت بر صغیر یا مجنون یا سفیه باشد.)
- نهی از منکر حرام + (حرام صفت نهی است.)
- احترام ( فقه ) + (حرمت نگه داشتن، ارج نهادن)
- تشییع جنازه زن + (حضور زنان در تشییع جنازه)
- رهن حق با محتوی + (حق ظرف کوچکی که در آن جواهر یا اشیای دیگری گذارند.)
- ارث حق متجدد + (حقی که بعد از مرگ محقق میشود.)
- خوردن خبیص زعفرانی + (حلوایی است از خرما و روغن که در فارسی به آن افروشه گویند.)
- حمل سلاح ذمی + (حمل سلاح توسط ذمی)
- ارتثاث + (حمل مجروح به پشت جبهه)
- حنوط + (حنوط یعنی مالیدن کافور به پیشانی و کف دستها و زانوها و سر انگشت پاهای میت)
- نماز با اجزای حواصل + (حواصل مرغی است سپید که اکثر اوقات بر کناره آبها نشیند.)
- حَزْوَرَه + (حَزْوَرَه: مکانی بین صفا و مروه)
- قربانی در حَزْوَرَه + (حَزْوَرَه: مکانی بین صفا و مروه.)
- مَرز + (حّد فاصل دو کشور را گویند.)
- قضاوت ( فقه ) + (حکم و ولایت بر حکم درمفهوم قضاوت نهفته است.)
- قاقم + (حیوانی است از موش بزرگتر، رنگ آن سفید و دمش کوتاه وسر دم آن سیاه، پوستش بغایت سفید و ملایم باشد از آن پوستین میسازند.)
- مُصرّاة + (حیوانی که شیر آن در پستانش جمع شده باشد. ناقه و جز آن که آن را ندوشند تا شیر در پستانش جمع شده و در نظر مشتری بزرگ پستان و پرشیر نماید.)
- خاراندن مُحْرم گَرْ + (خاراندن انسان مبتلا به بیماری گر در حال احرام.)
- خروج مطلقه + (خارج شدن مطلقه از خانه)
- خروج معتده + (خارج شدن معتده از خانه)
- اخراج قربانی حج + (خارج کردن قربانی مذبوح حج از منا)
- پادزهر + (خنثی کننده سمّ و زهر)
- اخوه ( عام ) + (خواهر و برادر را شامل میشود.)
- ترفع + (خودداری از پذیرش یا انجام دادن کاری به جهت برتر دیدن خود از آن کار.)
- خوردن عطیه افطاری + (خوردن عطیه افطاری در غیر افطار مراد است.)
- خانواده شوهر + (خویشاوندان شوهر)
- سجده بر خمره + (خُمرَه: سجّادهای کوچک، بافته شده از برگ خرما)
- ابراد + (داخل شدن در وقت خنکی)