احیای موات
از دانشنامه علوم اسلامی
بر روی "◄" کلیک کنید)
توضیح مفهومی
احیاء موات
اِحیاء مَوات: آباد کردن زمین ویران.
به زمینی که بر اثر بی آبی یا آب گرفتگی یا نی زار بودن و یا موانعی دیگر، آماده بهره برداری نیست، « موات » و به عملیّات بر طرف کردن موانع و آماده سازی آن برای بهره برداری، « احیاء » گفته میشود. 1 چاهها، نهرها و معدنها نیز ملحق به زمین هستند.
احیای زمین به دلیل اهمیّت موضوع آن و داشتن مسائل بسیار، باب مستقلّی را در فقه به نام احیاء موات به خود اختصاص داده است.
متعلّق احیا یا زمین است یا چاه و نهر و یا معدن.
1. احیای زمین: زمین یا از زمین هایی است که به هنگام پیروزی مسلمانان، با قهر و غلبه بر کفّار، آباد بوده است یا از زمینهای موات بوده است. در صورت دوم، موات بودن زمین یا اصلی است؛ یعنی در گذشته نیز یا آباد نبوده و یا آباد بودنش معلوم نیست، و یا عارضی؛ یعنی پیشینه آبادی دارد.
آبادی زمین موات بالعرض نیز یا طبیعی است مانند زمینهای سر سبز جنگلی و یا به دست انسان انجام گرفته است. در فرض دوم، یا هم اکنون مالک دارد یا ندارد و در قسم اول، یا مالک آن شناخته شده است یا ناشناخته. 2
زمین موات بالإصاله و نیز بالعرضی که مسبوق به آبادی طبیعی یا بشری بدون مالک معلوم باشد، ملک امام علیه السّلام است و تملّک آن از راه احیا با حصول شرایط آن جایز است. 3
زمین آبادی که به قهر و غلبه فتح شده، ملک همه مسلمانان است و تملّک آن با احیا جایز نیست. 4 زمین مواتی که مالک مشخص دارد، اگر به ارث یا هبه و مانند آن به ملکیّت وی در آمده است، تملّک آن به احیا جایز نیست، و اگر به احیا تملّک کرده است، در این که در ملک احیا کننده نخست باقی میماند یا به ملکیّت احیا کننده دوم در میآید، اختلاف است.
در صورت اول (تملّک به غیر احیا) و نیز دوم (تملّک به احیا) بنا بر قول به خارج نشدن زمین از ملک احیا کننده نخست در این که برای دیگری احیای زمین بدون اذن مالک جایز است و به احیا حق اولویّت پیدا میکند و باید اجرت زمین را به مالک اول یا وارث او بپردازد یا آن که برای احیا، اذن مالک اول واجب است و در صورت خودداری وی، از حاکم شرع اذن بگیرد، و در صورت عدم امکان، جایز است زمین را احیا کند و اجرت زمین را به مالکش بپردازد، اختلاف است. 5
همچنین زمین مواتی که مالک آن ناشناخته است، بر بودن آن در ملک امام علیه السّلام، ادّعای اجماع شده است در نتیجه احیا کننده آن با احیا مالک میشود. 6
مرجع در صدق احیای زمین، عرف است 7 و متعارف آن با توجّه به انگیزههای احیا کننده، متفاوت است. احیای زمین برای سکونت، به سقف زدن بر آن به حدّی که قابل سکونت باشد هر چند برای آن در گذاشته نشود و برای آغل چارپایان یا خشک کردن میوه و مانند آن، به دیوار کشی هر چند با چوب یا نی و برای کشاورزی به بر طرف کردن موانع آن مانند قطع آب اضافی، جدول کشی جهت آبیاری و کندن چاه، محقّق میشود. 8
در تحقّق احیا به صرف تحجیر (--» تحجیر) ، اختلاف است. به نظر مشهور، تحجیر مرحله آغازین احیا است، نه مُحقِّق آن؛ هر چند موجب ثبوت حق اولویّت است. 9
2. احیای نهرها و چاهها: کسی که نهر (جدول و جوی آب) یا چاهی احداث کند، با حصول شرایط، مالک آن میشود، لیکن در این که آب موجود در آن دو را نیز مالک میشود یا تنها حق اولویّت استفاده از آن را پیدا میکند، اختلاف است. قول مشهور، حصول ملکیّت برای احیا کننده است.
احیای نهر به کندن آن در زمین مباح و وصل کردن به منبع آب، به حدّی که به آسانی آب در آن جریان یابد، و احیای چاه به حفر و آماده کردن آن برای گرد آمدن آب در آن - هر چند در وضعیّت فعلی آب نداشته باشد - محقّق میگردد. 10
3. احیای معدن: معدن یا آشکار است مانند معدن نمک که جوهرش پیدا است یا نهان مانند معدن طلا و نقره که جوهر آن، در پرتو تلاش و با روش ویژهای آشکار میگردد.
معدن نهان بر خلاف معدن آشکار، به احیا قابل تملّک است. احیای معدن نهان به حفّاری تا رسیدن به جوهر آن محقّق میشود. عملیّات پیش از نمایان شدن جوهر معدن، تحجیر به شمار میرود. معدنی که نوعاً پنهان است مانند طلا چنان چه آشکار باشد و یا نیاز به حفّاری نداشته باشد و با کنار زدن مقداری خاک آشکار شود در حکم معدن آشکار است و بالعکس هر گاه معدن آشکار در دل زمین باشد و با حفّاری استخراج شود حکم معدن نهان را دارد. 11
شرایط احیاء:
1. در تصرف مسلمانی نباشد. 12
2. حریم جای آبادی مانند باغ، خانه و راه نباشد 13 (--» حریم) .
3. جزء مشاعر و مکان هایی که در شرع برای عبادت قرار داده شده است مانند سرزمینهای عرفات، منی، و مشعر نباشد. 14
4. از زمینهای واگذار شده از سوی رسول خدا صلّی الله علیه و آله یا امام علیه السّلام به افراد، نباشد 15 (--» اِقطاع) .
5. تحجیر شده (به سنگ چینی و مانند آن) توسط دیگری نباشد 16 (--» تحجیر) .
6. پیامبر یا امام، آن را برای خود یا دیگری قُرُق قرار نداده باشد 17 (--» قرق) .
7. اسلام. در این که اسلام، شرط تملّک احیا کننده است و کافر به احیا، مالک نمیشود یا این که کافر در صورت اذن امام به تملّک از طریق احیا، مالک میشود، اختلاف است. 18
8. نیّت تملّک. در این که نیّت تملّکِ به احیا، در حصول مکلیّت شرط است یا نفس احیا موجب حصول ملکیّت میشود، اختلاف است. 19
9. مباشرت. در این که شرط تملّک به احیا، اقدام خود شخص به عمل احیا است یا اگر احیاء توسّط وکیل یا اجیر و یا نایب انجام شود نیز تملّک حاصل میشود، اختلاف است. 20 برخی در صورت دوّم، بین اجیر و نایب و وکیل تفصیل دادهاند به این معنی که اگر أجیر زمینی را احیاء کند، تملّک برای مؤجر حاصل میگردد. 21
1 - الروضة البهیة 7 133.
2 - مهذّب الاحکام 23 210 - 213.
3 - جواهر الکلام 38 9 -11 و 18.
4 - 17.
5 - 20 - 25 و الروضة البهیة 7 138.
6 - مستمسک العروة 9 598 و جواهر الکلام 38 27.
7 - جواهر الکلام 38 65.
8 - 65 - 68.
9 - مهذّب الاحکام 23 243 و جواهر الکلام 38 56.
10 - مهذّب الاحکام 23 253.
11 - جواهر الکلام 38 110.
12 - 33.
13 - 34.
14 - 53.
15 - 54.
16 - 56.
17 - 64.
18 - 11 - 14.
19 - 32.
20 - 27 380.
21 - مستند العروة (الاجارة) 354 - 357.
منابع
- فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع) جلد 1 : صفحه 285
اصطلاحنامه
مترادفات
از واژه «احیای موات» بجای واژههای زیر استفاده کنید:
اعم
اخص
- احیای اشتراکی موات
- به لحاظ تعلق حق غیر:
- احیای حریم زمین آباد، احیای قرق، احیای محل عبادت، احیای موات اقطاعی، احیای موات محجر، احیای موات وقفی
- به لحاظ حضورامام(ع):
- احیای در زمان حضور، احیای در زمان غیبت
- به لحاظ دین محیی:
- احیای کافر، احیای مسلمان
- به لحاظ سابقه احیا:
- احیای موات اصلی، احیای موات عارضی
- به لحاظ غایت:
- احیای به قصد پرچین، احیای به قصد زراعت، احیای به قصد سکونت، احیای به قصد غرس
- به لحاظ قصدتملک:
- احیای بدون قصد تملک، احیای به قصد تملک
- به لحاظ مالک زمین:
- احیای موات مجهول المالک، احیای موات معلوم المالک، احیای موات مفقود المالک
- به لحاظ متروک بودن زمین:
- احیای بلاد متروک، احیای راه متروک، احیای موات متروک
- به لحاظ محجور بودن:
- احیای کودک، احیای مجنون
- به لحاظ محیا به:
- احیای به تولید نمک، احیای چاه، احیای قنات، احیای معدن، احیای نهر
- به لحاظ نوع زمین:
- احیای زمین صلح، احیای زمین کفار، احیای زمین مفتوح عنوه
وابسته
- اجاره بر حیازت مباحات، اذن امام ( ع )، اسباب اختصاص موات، استمهال احیا کننده زمین، افتراق از چاه آب، اقطاع ( عمل )، اکراه ( فقه )، انفال ( فقه )، بلوغ احیا کننده موات، تحجیر ( فقه )، حریم زمین آباد، حفر چاه، حفر نهر، حق سبق بر احیای موات، خیمه، دعوی در دیوار، زمین موات ( فقه )، سرزمین اسلام ( فقه )، سرزمین کفار، شرایط احیای موات، شرایط تحجیر ( فقه )، عقل احیا کننده موات، قاعده احیاء، قدرت احیاء، مباشرت در احیای موات، محیی ( فقه )، مشترکات، مشروعیت احیای موات، معدن، معدن زمین غیر مملوک، مهلت به محیی، وکالت در احیای موات
نمایههای موضوعی
جستجوی محتوای اطلاعاتی منابع به منظور دستیابی کاربران به موضوع مورد نظر از بین سایر موضوعات، از طریق واژگان کنترل شده(اصطلاحنامه).
برای دسترسی به نمایههای شامل واژه احیای موات به زیرصفحه احیای موات/نمایههای موضوعی مراجعه کنید.
منابع
- جلد magazines.iict.ac.ir جزء uploads : صفحه 5_49_76_30.01.pdfmagshow.php?kind=235index.php?catid=50
- الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة جلد 7 : صفحه 133
- الفقه جلد 80 : صفحه 71
- الموسوعة الفقهیة (الکویتیة) جلد 2 : صفحه 238
- الموسوعه الفقهیه المیسره جلد 1 : صفحه 334
- تحریرالوسیله جلد 2 : صفحه 195
- جامع المقاصد فی شرح القواعد جلد 7 : صفحه 7
- جواهرالکلام فی شرح الشرایع الاسلام جلد 38 : صفحه 7
- شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام جلد 3 : صفحه 169
- فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع) جلد 1 : صفحه 285
- فقه الامام جعفرالصادق جلد 5 : صفحه 44
- مبسوط در ترمینولوژی حقوق جلد 1 : صفحه 194
- مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام جلد 12 : صفحه 389
- مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامة جلد 14 : صفحه 479
- مهذب الاحکام جلد 23 : صفحه 207