مشتق ( اصول )
از دانشنامه علوم اسلامی
توضیح مفهومی
مشتق ( اصول ) : اسم محمول بر چیزی، حکایت کننده از صفت یا حالت قابل زوال
مشتق، در اصطلاح اصولیون، اسمی است که بر شخصی یا چیزی حمل گردیده و از صفت یا حالت آن حکایت میکند، به گونهای که آن صفت یا حالت، قابل زوال و انفکاک میباشد.
به عبارت دیگر، مشتق اصولی لفظی است که بر یک ذات به اعتبار اتصاف آن به مبدئی از مبادی اطلاق میشود، خواه اتصاف ذات به اعتبار حلول صفت در آن باشد، مانند: حیّ و حارّ (ذات متصف به حیات و متصف به حرارت) و یا به اعتبار صدور صفت از ذات باشد، مانند: ضارب و قاتل (ضرب و قتل از فرد صادر شده است) و یا به اعتبار انتزاع وصف از ذات مانند مالک و مملوک (که ملکیت از زید و مال او انتزاع میشود) .
به این ترتیب، مشتق اصولی دو شرط دارد:
1. بر ذات جاری میشود؛ یعنی ذات به آن متلبس و متصف میشود و به گونهای وصف، عنوان برای ذات میشود و از ذات حکایت میکند؛ یعنی افزون بر این که به ذات اسناد داده میشود گونهای از اتحاد و هویت (این همانی) میان آن و ذات وجود دارد؛
2. این وصف، عنوانی از اوصاف ذاتی شیء (مثل فصل و نوع) یا از صفات عارض لازم ذات نیست، زیرا باید به گونهای باشد که با زوال آنها ذات زایل نشود تا بتوان گفت آیا اطلاق مشتق بر ذاتی که قبلاً تلبس و اتصاف به مبدأ داشته در حال حاضر حقیقت است یا مجاز.
امّا مشتق در اصطلاح علم نحو، لفظی است که از لفظ دیگر گرفته شده و حروف اصلی آن را در بر دارد، مانند: اشتقاق ضَرَب از ضَرْب و ضارب از یضرب.
بنابراین، میان مشتق اصولی و مشتق ادبی رابطه عموم و خصوص من وجه برقرار است؛ یعنی در بعضی از الفاظ، هر دو اصطلاح صادق میباشد، مثل: کاتب و ضارب، در برخی از الفاظ، فقط مشتق اصولی صادق است، مثل: زوج و زوجه، و در مواردی هم، فقط مشتق ادبی صادق است، مانند: افعال.
به عقیده اصولیها، اطلاق مشتق بر افراد یا اشیا در حال تلبس به مبدأ اشتقاق، حقیقت است و اطلاق آن بر افراد یا اشیایی که در آینده متلبس میشوند، مجاز است، ولی اطلاق مشتق در حال بر ' ما انقضی عنه التلبس ' یعنی ذاتی که قبلا ًتلبس به مبدأ داشته و الآن ندارد، اختلافی است و اکثر اصولیون به مجاز بودن آن اعتقاد دارند.
نکته:
نسبت بین مشتق اصولی و نحوی، عموم و خصوص من وجه است؛ برای مثال، زوج و زوجه در اصطلاح اصول مشتق میباشد، ولی در علم نحو، جامد شمرده میشود و یا ضرب و یضرب مشتق نحوی است، ولی مشتق اصولی نیست، اما اسم فاعل و اسم مفعول در هر دو علم، مشتق به شمار میرود.
منابع
- کفایة الاصول : صفحه 56
- تحریرالمعالم : صفحه 37
- اصطلاحات الاصول : صفحه 244
- تهذیب الاصول جلد 1 : صفحه 37
- منتهی الدرایة فی توضیح الکفایة جلد 1 : صفحه 198
- منتهی الدرایة فی توضیح الکفایة جلد 1 : صفحه 195
- اصول الفقه جلد 1 : صفحه 58
- الوافیة فی اصول الفقه : صفحه 62
- فوائد الاصول جلد 1,2 : صفحه (96-103)
- فوائد الاصول جلد 1,2 : صفحه 122
- شرح اصول فقه جلد 1 : صفحه 121
- مباحثی از اصول فقه جلد 1 : صفحه 111
- اجود التقریرات جلد 1 : صفحه 52
- مبادی فقه و اصول : صفحه 98
- شرح البدخشی (به ضمیمه شرح الاسنوی) جلد 1 : صفحه 270
- درر الفوائد جلد 2,1 : صفحه 58
- نهایة الافکار جلد 2,1 : صفحه 118
- فرهنگ نامه اصول فقه
اصطلاحنامه
مترادفات
از واژه «مشتق ( اصول )» بجای واژههای زیر استفاده کنید:
اعم
اخص
وابسته
- آیه زنا ( اصول فقه )، آیه سرقت ( اصول فقه )، تغایر مبدا مشتق با ذات، جامع اعمی ( مشتق )، حال ( اصول فقه )، دلالت مشتق بر زمان، مبادی مشتقات، مشتق ( ادبی )، نظریات مشتق، وضع مشتقات
نمایههای موضوعی
جستجوی محتوای اطلاعاتی منابع به منظور دستیابی کاربران به موضوع مورد نظر از بین سایر موضوعات، از طریق واژگان کنترل شده(اصطلاحنامه).
برای دسترسی به نمایههای شامل واژه مشتق ( اصول ) به زیرصفحه مشتق ( اصول )/نمایههای موضوعی مراجعه کنید.
منابع
- اجود التقریرات جلد 1 : صفحه 52، 54، 59، 63، 64، 72، 73، 78، 82، 83، 84، 85
- اصطلاحات الاصول : صفحه 244، 245
- اصول الاستنباط : صفحه 71، 72
- اصول الفقه جلد 1 : صفحه 57، 58، 59، 60، 61، 62
- الاحکام فی اصول الأحکام جلد 1 : صفحه 48
- الحلقة الثالثة فی اسلوبها الثانی جلد 1 : صفحه 287، 289، 307
- الفوائد الحائریة : صفحه 332
- المحصول فی علم اصول الفقه جلد 1 : صفحه 237، 238
- المحصول فی علم الاصول جلد 1 : صفحه 225، 226، 229، 232، 267، 272، 277، 280، 285
- المحکم فی اصول الفقه جلد 1 : صفحه 225، 226، 233، 240، 248
- الوافیة فی اصول الفقه : صفحه 62
- انوار الاصول جلد 1 : صفحه 155، 156، 157، 158، 159، 161، 167، 169، (170-170)، 171، 172، 173، 174، 177، 198
- بحوث فی علم الاصول جلد 1 : صفحه 320، 323، 363، 365، 366، 367، 368، 369، 376، 378، 379، 380
- تحریرالمعالم : صفحه 37
- تسدید الاصول جلد 1 : صفحه 80، 81، 82، 83، 84، 86، 94، 100، 103
- تهذیب الاصول جلد 1 : صفحه 37، 98، 99، 102، 113، 123
- حقایق الاصول جلد 1 : صفحه 96، 97، 100، 101، 107، 110، 111، 112، 113، 115، 130، 136، 137
- درر الفوائد جلد 1,2 : صفحه 58
- درر الفوائد جلد 2,1 : صفحه 58
- شرح اصول فقه جلد 1 : صفحه 121
- شرح البدخشی (به ضمیمه شرح الاسنوی) جلد 1 : صفحه 270
- علم اصول الفقه فی ثوبه الجدید : صفحه 42، 44، 45، 46
- فوائد الاصول جلد 1 : صفحه 40، 82، 83، 84، 85، 89، 95، 106، 111، 116
- فوائد الاصول جلد 1,2 : صفحه (96-103)، 122
- کفایة الاصول : صفحه 56، 57، 58، 59، 62، 63، 65، 66، 70، 74، 75، 76، 78
- مباحثی از اصول فقه جلد 1 : صفحه 111
- مبادی فقه و اصول : صفحه 98
- محاضرات فی اصول الفقه جلد 1 : صفحه 215، 216، 217، 219، 228، 246، 283، 293، 294
- مقالات الاصول جلد 1 : صفحه 173، 186، 189، 196، 200
- منتقی الاصول جلد 1 : صفحه 34، 327، 328، 329، 331، 334، 342، 354، 358، 360
- منتهی الدرایة فی توضیح الکفایة جلد 1 : صفحه 195، 198
- نهایة الاصول : صفحه 65، 68، 69، 70، 72، 78، 81
- نهایة الافکار جلد 1 : صفحه 54، 118، 120، 121، 122، 123، 125، 128، 129، 131، 133، 134، 140، 151، 155، 289، 428
- نهایة الافکار جلد 1,2 : صفحه 118
- نهایة الافکار جلد 2,1 : صفحه 118
- نهایة الافکار جلد 4 جزء -1 : صفحه 145
- نهایة الافکار جلد 4-1 : صفحه 145