عملکردها

غذا

از دانشنامه علوم اسلامی

اصطلاح‌نامه

یادداشت دامنه

آن چه در عرف به عنوان غذای متداول ( قوت ) شمرده می شود.

مترادفات

از واژه «غذا» بجای واژه‌های زیر استفاده کنید:

طعام

اعم

خوردنیها

اخص

آرد، برنج ( غذا )، پنیر، تخم ( بیض )، حلیم ( فقه )، سویق، شام، شیر ( غذا )، غذای کفاره، غذای لای دندان، غذای نجس، نان
به لحاظ مالک:
غذای بخیل، غذای عزادار، غذای غیر، غذای فاسق، غذای فقیر، غذای کافر
به لحاظ نوع:
حلوا، خورش، غذای پخته، غذای مخصوص، غذای نپخته، قوت غالب، ولیمه (عین )

وابسته

آشامیدن روی غذا، اجاره غذا، احتکار غذا، احکام غذا، استلقا بعد از غذا، افتادن حیوان در غذا، ترک ریزههای غذا در بیابان، ترک غذا قبل از سیری، تفحص در غذای وارداتی، جنایت به منع از غذا، حرز غذا، خشک کردن دست بعد از غذا، خشک کردن دست قبل از غذا، خوب جویدن غذا، خوردن از اطراف غذا، دعوت به غذا، رنگ غذا، روزه مدعو به غذا، سر پوش بر غذا، سرقت غذا، شستن دهان بعد از غذا، شفعه در غذا، ظرف غذا، فرستادن غذا، فروشنده غذا، فوت در غذا، قسم بر نخوردن، لیسیدن انگشت بعد از غذا، مذمت غذا، نجاست غذا

نمایه‌های موضوعی

جستجوی محتوای اطلاعاتی منابع به منظور دستیابی کاربران به موضوع مورد نظر از بین سایر موضوعات، از طریق واژگان کنترل شده(اصطلاح‌نامه).

برای دسترسی به نمایه‌های شامل واژه غذا به زیرصفحه غذا/نمایه‌های موضوعی مراجعه کنید.

منابع

  • الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة جلد 3 : صفحه 28
  • تحریرالوسیله جلد 2 : صفحه 130
  • جواهرالکلام فی شرح الشرایع الاسلام جلد 33 : صفحه 262
  • کتاب السرائرالحاوی لتحریرالفتاوی جلد 3 : صفحه 70
  • مهذب الاحکام جلد 22 : صفحه 349، 351