الفاظ مفرد ( اصول فقه )
از دانشنامه علوم اسلامی
ردهها
(برای دیدن زیرردهها
بر روی "◄" کلیک کنید)
بر روی "◄" کلیک کنید)
توضیح مفهومی
الفاظ مفرد ( اصول فقه ) : الفاظ فاقد اجزایِ دلالت کننده بر اجزای معنا
الفاظ مفرد، مقابل الفاظ مرکب بوده و به الفاظی گفته میشود که جزئی از آنها بر جزئی از معنا دلالت نمیکند؛ به این معنا که یا برای آنها جزئی وجود ندارد، مانند: حرف جر ' باء ' و یا این که برای آنها جزئی وجود دارد ولی بر جزء معنای مقصود دلالت نمیکند، مانند: ' عبدالله ' که عَلَم است و هر چند ' عبد ' و ' الله ' جزء آن میباشد، اما بر معنای ' بنده ' و ' خدا ' دلالت ندارد.
منابع
- کتاب التعریفات : صفحه 98
- معارج الاصول : صفحه 50
- اصول الفقه جلد 2 : صفحه 9
- مبادی الوصول الی علم الاصول : صفحه 60
- المنطق جلد 1 : صفحه 49
- فرهنگ نامه اصول فقه
اصطلاحنامه
مترادفات
از واژه «الفاظ مفرد ( اصول فقه )» بجای واژههای زیر استفاده کنید:
اعم
اخص
- لفظ تثنیه، لفظ جزئی ( اصول فقه )، لفظ جمع، لفظ مفرد ( مقابل جمع )
- به لحاظ شمول معنی:
- لفظ کلی ( اصول فقه )
- به لحاظ نوع:
- اسما، اَفعال، حروف ( اصول فقه )