مرد
از دانشنامه علوم اسلامی
رده‌ها
اصطلاح‌نامه
مترادفات
از واژه «مرد» بجای واژه‌های زیر استفاده کنید:
اعم
اخص
- برادر زوج، برادر زوجه، پسر برادر، فحل رضاع، مختضب، مرد اسیر، مرد امانت دار، مرد پرهیزکار، مرد خدمتکار، مرد خویشاوند جد بزرگ، مرد صاحب حرفه، مرد عفیف، مرد ماموم، مرد محارب، مرد مشرک، نمازگزار مرد
- به لحاظ آلت تناسلی:
- خود ختنه، مقطوع الخصیه
- به لحاظ اسلام و کفر:
- مرد کافر، مرد مرتد، مرد مسلمان
- به لحاظ سن:
- اجرد، امرد، مرد جوان، مرد سالخورده
- به لحاظ صفات:
- حصور، زانی ( فقه )، زوج، مرد آواز خوان، مرد برهنه، مرد قَوّاد، ملوط ( فقه )، مُحْصَن
- به لحاظ عیب:
- عنین، مخنث ( فقه )، مرد احمق، مرد عقیم، مقطوع الحشفه
- به لحاظ نکاح:
- اولی الاربه، غیر اولی الاربه
وابسته
- آمیزش مرد، اجاره مرد، احتلام مرد، احرام مرد، احصان مرد، احضار مرد، اختلاط زن با مرد، اذان مرد، ارتداد مرد، استبراء مرد، استمنای مرد، استنجای مرد، اقامه مرد، اقتدای مرد، امامت مرد، امان مرد، انزال مرد، پای مرد، پوشش مرد، تحلیف مرد، تزیین مرد، تغییر جنسیت مرد، تفخیذ با مرد، تکفین مرد، تلبیه مرد، جرح مرد، جلد مرد، جلد مرد قاذف، جنایت بر سرپستان مرد، جنایت بر موی سر مرد، جنایت مرد، حج مرد، حنوط مرد، دیه مرد ( فقه )، ذکوریت، رجم زانی ( فقه )، رضاع از مرد، رقص مرد، رکوع مرد، زن ( جنس )، زنای مرد مجرد، زندگی مشترک زن و مرد بدون عقد ازدواج، سجده مرد، سرقت مرد، سلام مرد، شهادت چهار مرد، شهادت دو مرد، شهادت دو مرد و چهار زن به زنا ( فقه )، شهادت سه مرد و دو زن بر زنا، شهادت مرد ( فقه )، شهادت مرد با زن، عورت مرد، غسل مرد، قابلگی مرد، قتل مرد ( فقه )، قصاص مرد ( فقه )، قضاوت مرد، قیادت مرد، کاندوم مردان، کفالت مرد، کفن مرد، محاربه مرد، مصافحه مرد با مرد، منی مرد، نگاه به مرد، نگاه مرد، نماز مرد، وصیت بر مرد، وصیت بر مرد و زن
نمایه‌های موضوعی
جستجوی محتوای اطلاعاتی منابع به منظور دستیابی کاربران به موضوع مورد نظر از بین سایر موضوعات، از طریق واژگان کنترل شده(اصطلاح‌نامه).
برای دسترسی به نمایه‌های شامل واژه مرد به زیرصفحه مرد/نمایه‌های موضوعی مراجعه کنید.