سلام ( فقه )
از دانشنامه علوم اسلامی
توضیح مفهومی
تَحیَّت: سلام کردن/ هر نوع تحیّت.
تحیّت در لغت به معنای دعا برای حیات و بقای کسی است. سپس استعمال آن در آنچه تحیّت بدان تحقّق مییابد مانند سلام کردن و غیر آن، رایج شده، و در شرع در معنای خاص یعنی گفتن 'سَلامٌ عَلَیکُم' به کار رفته است. 1
از آن به مناسبت در باب طهارت و صلات سخن گفته شده است.
حکم: گفتن تحیّت شرعی) سلام علیکم (به مسلمانان، مستحب و جواب آن واجب است) ر سلام (؛ لیکن در انواع دیگر تحیّت مانند 'صَبَّحَکُمُ اللَّهُ بِالخَیْرِ' که سلام شرعی محسوب نمیشوند، پاسخ آنها به قول مشهور واجب نیست. 2
در قرآن کریم چنین آمده است: 'هرگاه نسبت به شما تحیّتی انجام شود، با تحیّتی بهتر از آن یا همانند آن پاسخ دهید'3. بسیاری 'تحیّت' به کار رفته در آیه شریفه را به خصوص سلام تفسیر
________________________________________
387
کردهاند، در نتیجه امر به پاسخ، وجوبی است. برخی آن را اعم گرفته و شامل تحیّتهای دیگر مانند 'صَبَّحَکُمُ اللَّهُ بِالخَیْرِ' و حتّی تحیّتهای عملی مانند هدیه دادن نیز دانستهاند. در نتیجه، امر، مطلق رجحان را میرساند که اعم از واجب و مستحب است؛ یعنی جواب تحیّت شرعی واجب و سایر تحیّتها مستحب است. 4
تحیّت در نماز: تحیّت ابتدایی) سلام کردن به دیگری (در حال نماز، جایز نیست و گفتن عمدی آن، موجب بطلان نماز میشود؛ 5 لیکن جواب دادن به تحیّت شرعی در اثنای نماز، جایز بلکه واجب است. 6 ولی پاسخ به سایر تحیّتها جایز نیست بلکه موجب بطلان نماز میگردد مگر آنکه به قصد دعا - نه به نیّت پاسخ تحیّت - گفته شود که در این صورت، گروهی از فقها قائل به جواز شدهاند؛ 7 لیکن گروهی در جواز آن حتّی به قصد دعا در صورتی که مخاطب غیر خداوند باشد، اشکال کرده و برخی صریحاً قائل به بطلان نماز شدهاند. 8
از تحیّتهای مستحب، تسمیت عطسه کننده) ر تسمیت (با گفتن 'یَرْحَمُکَ اللَّهُ' است. 9 همچنین گفتن 'أَنْقَی اللَّهُ غَسْلَکُم' به کسی که استحمام کرده و گفتن 'طَهَّرَکُمُ اللَّهُ' در پاسخ آن مستحب است. 10
نماز تحیّت: از جمله نمازهای مستحب، دو رکعت نماز تحیّت مسجد است) ر نماز تحیّت (.
برخی گفتهاند: تحیّت مسجد الحرام، طواف، تحیّت حرم) ر حرم (احرام) ر احرام (و تحیّت منی) ر منی (رمی جمره) ر رمی جمره (است. 11
1. الحدائقالناضرة 68 /9؛ مستمسک العروة 2 565 /6. جواهر الکلام 105 /11؛ مستمسک العروة 3 564 /6. نساء/ 4 86. الحدائق الناضرة 69 - 68 /9؛ مستمسک العروة 5 565 /6. العروة الوثقی 6 710 /1. جواهرالکلام 7 101 - 100 /11. مدارک الاحکام 475 /3؛ جواهر الکلام 8 105 /11. العروةالوثقی) و حواشی () ج (9 23 - 22 /3. جواهر الکلام 10 95 /11. وسائل الشیعة 11 59 /2. الروضة البهیة 543 /1.
منابع
- فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع) جلد 2 : صفحه 386
اصطلاحنامه
مترادفات
از واژه «سلام ( فقه )» بجای واژههای زیر استفاده کنید:
اعم
اخص
- سلام اسب سوار بر قاطر سوار، سلام به امام حسین (ع)، سلام به اهل خانه، سلام به بعض، سلام به حضار محکمه، سلام به حضرت محمد ( ص )، سلام به زن نامحرم، سلام به شطرنج باز، سلام به قاری قرآن، سلام به کودک، سلام به میت، سلام به نامحرم، سلام به نمازگزار، سلام پیاده بر نشسته، سلام جمع اندک بر زیاد، سلام خطیب نماز جمعه، سلام خطیب نماز عیدین، سلام در سجده تلاوت، سلام سجده سهو، سلام طرفینی، سلام غائب، سلام قاضی بر مردم، سلام کودک، سلام مکرر، سلام نمازگزار، سلام هنگام تخلی
- به لحاظ احکام تکلیفی:
- سلام به استحمام کننده، سلام به خورنده غذا، سلام به متخلی، سلام به متعاملان
- به لحاظ ایمان:
- سلام به مؤمن
- به لحاظ تلاقی:
- سلام متقارن
- به لحاظ جلوس:
- سلام ایستاده بر نشسته
- به لحاظ جمع:
- سلام جمع بر فرد
- به لحاظ جنس:
- سلام زن، سلام مرد
- به لحاظ حضوروغیاب:
- سلام به حاضر
- به لحاظ دین:
- سلام به کافر
- به لحاظ کمال:
- سلام کامل
- به لحاظ مفارقت:
- سلام خداحافظی
- به لحاظ مورد:
- سلام به غایب، سلام به ندا
- به لحاظ نقض:
- سلام لال، سلام ناشنوا
- به لحاظ وارد شونده:
- سلام وارد بر خانه، سلام وارد بر مسجد، سلام وارد بر مورود
- به لحاظ پیاده:
- سلام سواره بر پیاده
وابسته
نمایههای موضوعی
جستجوی محتوای اطلاعاتی منابع به منظور دستیابی کاربران به موضوع مورد نظر از بین سایر موضوعات، از طریق واژگان کنترل شده(اصطلاحنامه).
برای دسترسی به نمایههای شامل واژه سلام ( فقه ) به زیرصفحه سلام ( فقه )/نمایههای موضوعی مراجعه کنید.
منابع
- الموسوعة الفقهیة (الکویتیة) جلد 11 : صفحه 313
- الموسوعة الفقهیة (الکویتیة) جلد 25 : صفحه 155
- تحریرالوسیله جلد 1 : صفحه 188
- تذکرة الفقهاء (ط ج) جلد 9 : صفحه (20-22)
- توضیح المسائل مراجع جلد 1 : صفحه 645
- جواهرالکلام فی شرح الشرایع الاسلام جلد 11 : صفحه 104
- فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع) جلد 2 : صفحه 386
- مهذب الاحکام جلد 7 : صفحه 197