استبراء انسان
از دانشنامه علوم اسلامی
بر روی "◄" کلیک کنید)
توضیح مفهومی
استبراء
استبراء: طلب برائت، پاکی جستن.
استبراء عبارت است از برائت جستن از عیب و نقص، و پاکی جستن از آلودگی و نجاست با تلاش و کوشش ویژه. چگونگی آن بر حسب آنچه استبراء از آن صورت میگیرد مانند ادرار، منی، بارداری، خون حیض و حیوان نجاستخوار، متفاوت است. از این عنوان در بابهای طهارت، تجارت و اطعمه و اشربه بحث شده و موارد آن عبارت است از:
1. استبراء از ادرار
حکم: به قول مشهور، استبراء از ادرار برای مرد مستحب است. ظاهر کلمات فقها اختصاص حکم یاد شده به مرد است؛ هر چند برخی به تعمیم حکم نسبت به مرد و زن تصریح کردهاند. 1
کیفیّت: در چگونگی استبراء از ادرار، اقوالی بیان شده است. به قول مشهور، کیفیّت آن این است که مرد پس از ادرار، سه بار از کنار مخرج غایط تا بیخ آلت و از بیخ آلت تا ختنه گاه، محکم با انگشت بکشد، سپس سه بار سر آلت را فشار دهد. 2
اثر: پاک بودن رطوبت بیرون از مخرج آلت پس از استبراء در صورت مشکوک بودن آن و باطل نشدن وضو به آن، از آثار این استبراء است. رطوبت خارج شده از مخرج بول زن حتی در صورت عدم استبراء نیز محکوم به طهارت است. 3
سایر احکام: در استبراء، مباشرت شرط نیست. همسر یا کنیز انسان نیز میتواند این عمل را برای او انجام دهد. 4 رو به قبله بودن در حال استبراء، حرام نیست؛ 5 هر چند از برخی جایز نبودن آن نقل شده است. 6 مستحب است استبراء با دست چپ انجام گیرد. 7
2. استبراء از منی
حکم: در وجوب یا استحباب استبراء از منی اختلاف است. قول مشهور، استحباب آن است. 8 به قول مشهور، استبراء از منی به مرد اختصاص دارد. 9
کیفیّت: در چگونگی استبراء از منی اقوالی مطرح شده است. ادرار پیش از غسل به منظور خروج باقی مانده منی از مجرا، ادرار و استبراء از آن، و ادرار و در صورت عدم امکان آن، استبراء به نحو استبراء از بول از آن جمله است. مشهور میان متأخّران، قول نخست است. 10
اثر: چنانچه پس از غسل، رطوبتی از انسان خارج شود و نداند منی است یا غیر آن، در صورتی که پیش از غسل، ادرار و استبراء از ادرار کرده باشد، نیاز به وضو و اعاده غسل ندارد، 11 ولی اگر این عمل (ادرار و استبراء) را انجام نداده باشد، بر وجوب اعاده غسل ادّعای اجماع شده است. 12 در صورت ادرار بدون استبراء بنا بر قول نخست در کیفیّت استبرا - که مشهور بین متأخّران است - اعاده غسل لازم نیست هر چند باید وضو گرفته شود. 13 در وجوب غسل در فرض عکس آن یعنی استبراء بدون ادرار، اختلاف است. 14
3. استبرا از خون حیض ( استظهار )
حکم: به قول مشهور، استبراء از حیض (--» حیض) واجب است. مورد آن زمانی است که خون پیش از ده روز در ظاهر قطع شود، ولی زن احتمال باقی ماندن آن را در داخل فرج بدهد. 15 در این که وجوب یاد شده، نفسی، شرطی، مقدِّمی و یا ارشادی است، اختلاف است. 16
کیفیّت: کیفیّت استبراء از حیض - بنا بر آنچه به مشهور نسبت داده شده - آن است که پنبه یا چیزی مانند آن را درون
فرج قرار دهد و پس از اندکی صبر، بیرون آورد. 17
اثر: پس از انجام عمل استبراء، در صورتی که پنبه به خون یا لکّه زرد رنگ آلوده نشده باشد، زن، پاک است و غسل میکند. در غیر این صورت، باید صبر کند تا پاک شود. 18
4. استبراء از بارداری
حکم: واجب است فروشنده پیش از فروختن کنیز - در صورتی که با وی آمیزش کرده باشد - و خریدار پس از خریدن، او را استبرا کند. 19 به قول مشهور، در حکم یاد شده، تفاوتی میان بیع و سایر اسباب تملیک و تملّک مانند هبه یا اسیر کردن نیست. 20 مواردی که شخص عادل یا به قول مشهور، فرد مورد اطمینان از استبراء کنیز خبر دهد، یا کنیز، صغیر (کوچک تر از نه سال) یا یائسه (--» یائسگی) یا حائض باشد و یا به قول مشهور، مالک توان آمیزش با او را نداشته باشد، از حکم یاد شده استثنا شده است. 21
کیفیّت: چگونگی استبراء از بارداری، ترک آمیزش با کنیز به مدّت یک حیض است؛ البته اگر وی جزء زن هایی است که حیض میشوند. در غیر این صورت، باید آمیزش با وی به مدّت چهل و پنج روز ترک شود. 22
5. استبراء حیوان نجاستخوار
حکم: گوشت و شیر حیوان حلال گوشتی که به خوردن مدفوع انسان عادت کرده است، حرام و مدفوع و ادرارش نجس است، امّا به استبراء، حلال و پاک میشود، این حکم شامل گوشت و تخم پرندگان حلال گوشت نیز میشود، حتی به قول مشهور ماهی نجاست خوار نیز همین حکم را دارد 23 (--» نجاستخواری) .
کیفیّت: چگونگی این استبراء، جلوگیری حیوان از خوردن مدفوع و خوراندن علوفه پاک به آن در مدّت استبراء است. در مدّت زمان استبراء، اختلاف است. قول مشهور، چهل روز برای شتر، بیست روز برای گاو، ده روز برای گوسفند، پنج روز برای مرغابی، سه روز برای مرغ 24 و یک شبانه روز برای
ماهی است، برخی نیز تنها یک روز را بدون شب آن کافی دانستهاند. 25
1 - جواهر الکلام 2 57 - 59.
2 - 3 113 و مستمسک العروة 2 225 - 227.
3 - مستمسک العروة 2 228.
4 - جواهر الکلام 3 116 و العروة الوثقی 1 177.
5 - جواهر الکلام 2 11.
6 - مستمسک العروة 2 197.
7 - العروة الوثقی 1 179.
8 - جواهر الکلام 3 109 و الحدائق الناضرة 3 103.
9 - جواهر الکلام 3 112.
10 - 108 و مستمسک العروة 3 109.
11 - جواهر الکلام 3 122.
12 - 126.
13 - 123.
14 - 124.
15 - 189 و مستمسک العروة 3 257.
16 - جواهر الکلام 3 191 و کتاب الطهارة (شیخ انصاری) (ق) 1 227.
17 - مستمسک العروة 3 260.
18 - العروة الوثقی 1 329.
19 - الحدائق الناضرة 19 424 و جواهر الکلام 24 193.
20 - الحدائق الناضرة 19 424 و جواهر الکلام 24 200.
21 - الحدائق الناضرة 19 424 و جواهر الکلام 24 202 - 201.
22 - جواهر الکلام 24 195.
23 - 36 260 و 271 - 273.
24 - 276 - 281.
25 - 2.
منابع
- فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع) جلد 1 : صفحه 380
اصطلاحنامه
مترادفات
از واژه «استبراء انسان» بجای واژههای زیر استفاده کنید:
اعم
اخص
- استبراء رحم، استبراء قبل از غسل
- به لحاظ متعلق:
- استبراء حایض، استبراء متخلی، استبراء مستحاضه
وابسته
- احتلام روزه دار، استبراء حیوان نجاست خوار، تبرع در استبرا، تخلّی، غُسل، مباشرت در استبرا، مطهرات، وکالت در استبرا
نمایههای موضوعی
جستجوی محتوای اطلاعاتی منابع به منظور دستیابی کاربران به موضوع مورد نظر از بین سایر موضوعات، از طریق واژگان کنترل شده(اصطلاحنامه).
برای دسترسی به نمایههای شامل واژه استبراء انسان به زیرصفحه استبراء انسان/نمایههای موضوعی مراجعه کنید.
منابع
- الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة جلد 1 : صفحه 341
- الموسوعة الفقهیة (الکویتیة) جلد 3 : صفحه 167
- الموسوعه الفقهیه المیسره جلد 2 : صفحه 208
- جامع المقاصد فی شرح القواعد جلد 1 : صفحه 100
- جواهرالکلام فی شرح الشرایع الاسلام جلد 2 : صفحه 57
- جواهرالکلام فی شرح الشرایع الاسلام جلد 3 : صفحه 113
- ریاض المسائل جلد 1 : صفحه 177
- شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام جلد 1 : صفحه 28
- فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع) جلد 1 : صفحه 380
- فقه الصادق (ع) جلد 1 : صفحه 182
- قواعدالاحکام جلد 1 : صفحه 180
- مبسوط در ترمینولوژی حقوق جلد 1 : صفحه 307
- معجم المصطلحات الفقهیة و القانونیة : صفحه 43
- مهذب الاحکام جلد 3 : صفحه 92
- موسوعة فقه ابراهیم النخعی جلد 1 : صفحه 272
- موسوعة فقه سفیان الثوری : صفحه 138
- موسوعة فقه عایشة ام المؤمنین : صفحه 140
- موسوعة فقه عبدالله بن عباس : صفحه 112