عملکردها

قیاس در معنای اصل

از دانشنامه علوم اسلامی

توضیح مفهومی

قیاس در معنای اصل : قیاس دارای ' فرع ' قابل مقایسه با یک ' اصل '

قیاس در معنای اصل یا قیاس معنا، مقابل قیاس شبه بوده و به قیاسی گفته می‌شود که در آن فرع فقط در مقابل یک اصل قرار می‌گیرد و تنها با یک اصل مقایسه می‌گردد؛ به خلاف قیاس شبه، که فرع قابلیت قیاس با چند اصل را دارد.

علت این که به چنین قیاسی، قیاس معنا گفته می‌شود این است که همان معنایی که در اصل، علت تعلق حکم به آن گردیده، عیناً در فرع نیز وجود دارد؛ یعنی برخلاف قیاس شبه است که سرایت حکم اصل به فرع به خاطر صرف شباهت بین آن دو می‌باشد.

برای مثال، در قیاس ' زدن پدر و مادر ' به ' اف گفتن به آنها ' تنها اصلی که در این قیاس وجود دارد، آیه شریفه « ولا تقل لهما اف » است که حرمت اف گفتن به پدر و مادر را می‌رساند و همان معنایی که علت حرمت ـ ایذای پدر و مادر ـ است، عیناً در فرع ـ زدن پدر و مادر ـ نیز و بلکه به صورت قوی تر و وجود دارد.

نکته:

در تعریف و نام گذاری ' قیاس در معنای اصل ' اختلاف وجود دارد؛ عده‌ای قیاس در معنای اصل را همان قیاس مناسب مؤثر می‌دانند [۱] ، اما برخی دیگر، آن را مرادف قیاس جلی دانسته و قیاس جلی را شامل قیاس اولوی و قیاس مساوات می‌دانند [۲] .

برخی نیز آن را شامل قیاس اولوی، قیاس مساوات و قیاس ادنی، هر سه، دانسته‌اند [۳].

پانوشت

  1. الاصول العامة للفقه المقارن : صفحه (311-312)
  2. اصول الفقه جلد 4 : صفحه 43
  3. اصول الفقه : صفحه 231

منابع

  1. المحصول فی علم اصول الفقه جلد 3 : صفحه 96
  2. المحصول فی علم اصول الفقه جلد 5 : صفحه 124
  3. اصول الفقه الاسلامی جلد 1 : صفحه 703
  4. المستصفی من علم الاصول (به ضمیمه فواتح الرحموت بشرح مسلم الثبوت) جلد 2 : صفحه 320
  5. فرهنگ نامه اصول فقه

اصطلاح‌نامه

مترادفات

از واژه «قیاس در معنای اصل» بجای واژه‌های زیر استفاده کنید:

قیاس به معنای اصل، قیاس معنا

اعم

قیاس ( اصول )

منابع

  • اصول الفقه الاسلامی جلد 1 : صفحه 703
  • اصول الفقه جلد 4 : صفحه 43
  • اصول الفقه : صفحه 231
  • اصول الفقه : صفحه 335، 382
  • الاصول العامة للفقه المقارن : صفحه (311-312)
  • المحصول فی علم اصول الفقه جلد 3 : صفحه 96
  • المحصول فی علم اصول الفقه جلد 5 : صفحه 124
  • المستصفی من علم الاصول (به ضمیمه فواتح الرحموت بشرح مسلم الثبوت) جلد 2 : صفحه 318، 320
  • الوجیزفی اصول الفقه : صفحه 83