عملکردها

طلاق خلع ( فقه )

از دانشنامه علوم اسلامی

توضیح مفهومی

خلع

خُلْع: طلاق در ازای دریافت مالی معیّن.

خلع عبارت است از طلاق دادن زوجه توسط زوج در ازای گرفتن مالی معیّن) فدیه (از زوجه با کراهت وی از زوج. 1 از آن در باب خلع سخن گفته‏اند.

حکم: خلع از راههای تحقق جدایی بین زوج و زوجه است که با فراهم آمدن شرایط، مشروع است. 2 برخی قدما گفته‏اند: چنانچه زن به شوهرش بگوید: 'اگر طلاقم ندهی نافرمانی‏ات می‏کنم و از جنابت حاصل از آمیزش با تو غسل نمی‏کنم و در خانه‏ات کسی را که دوست نداری می‏آورم' یا حال و رفتار او بیانگر امور یاد شده باشد، نگهداشتن او بر مرد جایز نیست و خلع او واجب است. برخی در این صورت تصریح به استحباب خلع کرده‏اند. 3

حقیقت خلع: خلعی که با لفظ طلاق انجام گیرد، قسمی از اقسام طلاق به شمار می‏رود، لیکن بنابر قول به کفایت لفظ خلع در تحقق جدایی، بدون نیاز به لفظ طلاق، آیا جدایی حاصل از خلع، فسخ به شمار می‏رود یا طلاق؟ مشهور قائل به قول دوم‏اند، 4 بلکه برای قول نخست قائلی یافت نشده است. 5

ارکان: ارکان خلع عبارت است از: خالع) زوج (، مُختَلَِعَه) زوجه (، فدیه) عوض (و صیغه.

1. خالع: بلوغ، عقل، اختیار و قصد، شرایط خلع کننده‏اند؛ بنابر این، خلع از نابالغ، دیوانه، از روی اکراه یا سهو و غفلت و شوخی صحیح نیست؛ 6 لیکن از کسی که به جهت افلاس) ر تفلیس (یا تبذیر) ر تبذیر (از تصرف در اموالش ممنوع شده، صحیح است. 7

خلع از کافر ذمّی) ر اهل ذمّه (و حربی) ر اهل حرب (صحیح است، هرچند عوض آن شراب یا خوک قرار داده شود. 8

2. مختلعه: بنابر قول برخی، شرط بلوغ و عقل در زوجه نیز معتبر است. 9 در مقابل، بعضی آن دو را معتبر ندانسته و گفته‏اند: خلع زوجه نابالغ یا دیوانه با بذل عوض از طرف ولیّ او و وجود سایر شرایط، صحیح است. 10

شرایط معتبر در زوجه مطلّقه در مختلعه نیز معتبر است؛ از این رو، در صورت تحقق آمیزش، شرط صحّت خلع - در فرضی که زوجه نابالغ، یائسه و یا حامله نباشد و زوج نیز حاضر باشد - پاکی‌ای است که در آن دخول صورت نگرفته است11) ر طلاق (.

از شرایط مختلعه ناخشنود بودن وی از همسر خویش است، بدون آنکه زوج کراهتی داشته باشد. بنابر این، در صورت عدم کراهت زوجه از زوج، خلع صحیح نیست. چنان که در فرض ناخشنود بودن هر دو از یکدیگر نیز خلع باطل است؛ بلکه نوعی دیگر از طلاق؛ یعنی مبارات) ر مبارات (صحیح است. البته این مسئله اختلافی است که آیا مطلق ناخشنودی زوجه در صحّت خلع کفایت می‏کند، هرچند به حدّ نفرت از زوج نرسد یا باید به حدّی برسد که بیم وقوع زوجه در حرام باشد - خواه آن را با کلمات نفرت آمیزی همچون: 'سوگند به خدا به هیچ عهدی که با تو بستم پایبند نیستم و از دستورهایت فرمان نمی‏برم و در خانه‏ات کسی را که ناخوشایند تو است می‏آورم' اظهار کند یا عملکرد و رفتارش بیانگر چنین نفرتی از زوج باشد. 12

از دیگر شرایط مختلعه، سفیه نبودن او است) ر سفاهت (؛ از این رو، بذل عوض به زوج توسط زوجه سفیه بدون اذن ولیّ باطل است. 13

3. فدیه: فدیه عوضی است که زن در ازای طلاق دادن شوهر به وی می‏پردازد. 14

در شرع برای فدیه حدّی معیّن نشده است؛ از این رو، هر مالی به هرمقدار - حتی اگر بیشتر از مهر باشد - می‏تواند فدیه قرار گیرد. 15

آنچه که صحیح است مهر قرار گیرد، در خلع می‏تواند فدیه باشد؛ از این رو، در مال غایب، بیان جنس، وصف و مقدار آن لازم است؛ اما در مال حاضر، مشاهده کفایت می‏کند. البته برخی، قاعده یاد شده را نپذیرفته و گفته‏اند: در فدیه - برخلاف مهر - جهالت زیانی ندارد، مگر آنکه در نهایت منجرّ به علم نشود، مانند 'چیزی از چیزها' یا 'بخشی از آنچه مالیت دارد' و نظیر آن که نزاع و اختلاف را درپی دارد. 16

آنچه صلاحیت ملکیت برای مسلمان را ندارد، مانند شراب نمی‏تواند فدیه قرار گیرد؛ از این رو، چنانچه با علم به شراب بودن مایعی، آن را فدیه قرار دهند، بذل و خلع هر دو فاسد خواهند بود؛ لیکن برخی گفته‏اند: در این صورت طلاق، به رجعی) ر طلاق رجعی (تبدیل می‏شود. برخی دیگر گفته‏اند: تبدیل طلاق به رجعی در صورتی است که پس از خلع صیغه طلاق نیز آمده باشد و گرنه طلاق باطل است. اما در فرض جهل به شراب بودن مایع، مانند اینکه به گمان سرکه بودن آن، عوض خلع قرار گیرد و سپس معلوم شود که شراب بوده، خلع صحیح است و زن باید به همان مقدار، سرکه به شوهر بدهد. 17

اگر فدیه قبل از تحویل به زوج تلف شود، خلع باطل نمی‏شود و بر زوجه واجب است مثل یا قیمت آن را به زوج پرداخت کند. 18

بذل فدیه از طرف زوجه یا وکیل او صحیح است؛ لیکن در صحّت بذل از کسی که با اجازه زوجه مال را بر ذمّه خود عهده دار شده و پس از پرداخت به زوج، برای دریافت آن به زوجه رجوع می‏کند، اختلاف است. بذل فدیه به صورت تبرّعی و رایگان توسط کسی صحیح نیست. 19

پرداخت فدیه باید با اختیار و رضایت زوجه باشد، نه با اکراه و تهدید؛

بنابر این، چنانچه مرد، همسر خود را با تهدید یا ضرب و شتم وادار به بذل کند، گرفتن آن بر مرد حرام است. در این صورت اگر جدایی با صیغه خلع واقع شده باشد، خلع باطل است؛ اما اگر با صیغه طلاق واقع شده، یا در پی خلع، صیغه طلاق آورده شده باشد، طلاق - به جهت بطلان بذل - رجعی خواهد بود، به شرط آنکه برای مرد رجوع جایز باشد و اگر رجوع جایز نباشد - مانند آنکه زن یائسه باشد یا با او آمیزش نشده باشد - طلاق بائن) ر طلاق بائن (می‏باشد، 20 مگر آنکه زن مرتکب عمل شنیع ) فاحشه ( شود، که در این صورت، به تصریح قرآن کریم21 زوج می‏تواند با سخت‏گیری بر زوجه - از طریق بی‏اعتنایی به او، و ترک بعض یا همه حقوق زوجیت نسبت به او - زن را جهت طلاق وادار به پرداخت فدیه کند.

در اینکه مراد از عمل شنیع، زنا است یا هر گناه موجب حدّ و یا مطلق گناه، اقوال مختلف است. برخی گفته‏اند: مراد از آن، نشوز و نافرمانی ناشی از ناخشنودی زن از شوهر است، که در این صورت، رها کردن او و خودداری از پرداخت نفقه و غیر آن از حقوق، جهت وادار کردن زن به پرداخت فدیه در قبال طلاق، برای مرد جایز است. 22

4. صیغه: لفظ صریح در خلع این است که زوج خطاب به زوجه بگوید: 'خَلَعتُکِ عَلی کَذا' یا 'فلانة مُختَلَعَةٌ - به فتح لام و به قولی به کسر آن - عَلی کَذا'.

در اینکه جدایی با لفظ خلع به تنهایی - بدون آوردن لفظ طلاق به دنبال آن - محقق می‏شود یا همراه خلع، ذکر لفظ طلاق لازم می‏باشد، اختلاف است. گروهی قائل به قول دوم‏اند؛ 23 لیکن نظر بیشتر قدما و متأخران، 24 بلکه مشهور قول نخست25 است.

خلع با لفظ طلاق همراه ذکر فدیه) طلاق در ازای عوض از جانب زوجه (نیز محقق می‏شود، مانند اینکه زوج بگوید: 'أنتِ طالِق عَلی کَذا'. 26

شهید ثانی، طلاق به عوض را از اقسام طلاق بائن - و نه خلع و مبارات - دانسته است. در نتیجه ناخشنودی زوجه از زوج را در طلاق به عوض، شرط نمی‏داند. 27

خلع هرچند از اقسام طلاق، و طلاق از ایقاعات) ر ایقاع (است، لیکن از آنجا که نیاز به دو انشاء) انشاء زوج و زوجه (دارد، شبیه به عقد است؛ از این رو، صیغه خلع به گونه معاوضه بین طرفین اجرا می‏شود؛ بدین گونه که ابتدا زن می‏گوید: 'بَذَلتُ لَکَ کَذا عَلی أن تَخْلَعَنی' و مرد در پاسخ می‏گوید: 'خَلَعتُکِ عَلی کَذا' یا 'أنتِ طالِق بذ لک'. یا اینکه زوج ابتدا می‏گوید: 'خَلَعتُکِ عَلی ذ لک' یا 'أنتِ طالِق بذ لک' و زوجه بی درنگ آن را می‏پذیرد. 28 برخی گفته‏اند: احتیاط در اجرای صیغه به شکل نخست است. 29

احکام: خلع از اقسام طلاق بائن است؛ از این رو، پس از تحقق آن مرد نمی‏تواند در زمان عدّه به همسر خود رجوع کند؛ لیکن زن می‏تواند به فدیه پرداختی به شوهرش در زمان عدّه رجوع کند و آن را پس بگیرد، هرچند مرد ناخشنود باشد. در این صورت، زوج می‏تواند به همسرش رجوع کند. 30 برخی قدما گفته‏اند: در صورت مطلق بودن خلع از جهت رجوع و عدم رجوع، هیچ یک از زوجین نمی‏تواند بدون رضایت دیگری رجوع کند؛ اما در صورت تقید به جواز رجوع برای آنان - در فرضی که عدّه بر زن واجب باشد، مانند زن بالغ غیر یائسه‏ای که با او آمیزش صورت گرفته - رجوع در زمان عدّه جایز است. 31

در اینکه جواز رجوع زن مشروط به امکان صحّت رجوع مرد است یا نه، اختلاف است. بنابر قول نخست، در صورت عدم امکان رجوع مرد - مانند آنکه زن عدّه نداشته یا سه طلاقه باشد - رجوع زن نیز صحیح نمی‏باشد. همچنین در اینکه صحّت رجوع زن مشروط به آگاهی شوهر از آن است یا نه، اختلاف است. بنابر قول اوّل، در صورت عدم علم شوهر به رجوع زن به فدیه تا پایان عدّه، رجوع زن باطل است. 32

در فرض رجوع زن به بذل خود و ثبوت حق رجوع برای شوهر، آیا طلاق خلع - که از اقسام طلاق بائن است - به طلاق رجعی تبدیل می‏شود و احکام آن، از قبیل نفقه و ارث بردن از یکدیگر بر آن بار می‏گردد، یا تنها حق رجوع به زوجه

برای زوج ثابت می‏شود، نه دیگر احکام طلاق رجعی؟ گروهی تصریح به قول نخست کرده‏اند. 33 برخی نیز در ثبوت احکام طلاق رجعی، جز جواز رجوع برای زوج، تأمل و توقف کرده‏اند. 34

1. کشف اللثام 181 /8؛ جواهر الکلام 2 2 /33. جواهر الکلام 3 3 - 2 /33. شرائع الإسلام 618 /3؛ الکافی فی الفقه/ 307؛ النهایة/ 529؛ غنیة النزوع/ 375 - 374؛ إصباح الشیعة/ 4 458. جواهر الکلام 5 10 - 9 /33. کتاب السرائر 727 /2؛ جواهر الکلام 6 10 /33. جواهر الکلام 9 49. 8 47. 7 39 /33. الجامع للشرائع/ 475؛ کشف‏اللثام 10 198 /8. جواهر الکلام 40 /33؛ منهاج الصالحین) خویی (41 - 40. 11 305 /2 و 45 - 41 /33. 12 47 - 46؛ الحدائق الناضرة 13 600 - 597 /25. جواهر الکلام 27 - 25. 19 31. 18 24 - 22. 17 21 - 19. 16 20. 15 19. 14 49 /33؛ وسیلة النجاة/ 800 - 799؛ منهاج الصالحین) سید محسن حکیم (20 327 /2. الروضة البهیة 100 /6؛ مسالک الافهام 419 /9؛ جواهر الکلام 21 55 - 54 /33. نساء/ 22 19. المبسوط 343 /4؛ فقه القرآن 184 /2؛ الروضة البهیة 103 - 101 /6؛ جواهرالکلام 23 62 - 59 /33. الخلاف 422 /4؛ المهذّب 268 /2؛ غنیة النزوع/ 375؛ إصباح الشیعة/ 24 458. مسالک الافهام 25 367 /9. جواهر الکلام 12 - 10. 26 6 /33؛ الحدائق الناضرة 27 568 /25. الروضة البهیة 90 /6؛ مسالک الافهام 28 375 - 374 /9. جواهر الکلام 14 - 13 /33؛ وسیلة النجاة/ 797؛ تحریر الوسیلة 29 349 /2. هدایة العباد) گلپایگانی (30 416 - 415 /2. جواهر الکلام 31 63 - 62 /33. الوسیلة/ 332؛ مختلف الشیعة 32 401 /7. جواهر الکلام 33 65 - 63 /33. الجامع للشرائع/ 476؛ الروضة البهیة 104 /6؛ الحدائق الناضرة 607 /25؛ العروة الوثقی ) تکملة ( 114 /2؛ منهاج الصالحین) خویی (306 /2؛ مهذّب الاحکام 34 199 /26. کفایة الاحکام 386 /2؛ مفاتیح الشرائع 325 /2؛ ریاض المسائل 182 /.

منابع

  1. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع) جلد 3 : صفحه 478

اصطلاح‌نامه

مترادفات

از واژه «طلاق خلع ( فقه )» بجای واژه‌های زیر استفاده کنید:

خُلع، طلاق مختلعه

اعم

طلاق باین

اخص

طلاق خلع باردار، طلاق خلع بدون کراهت، طلاق خلع به حکم، طلاق خلع بیمار، طلاق خلع حرام، طلاق خلع کافر، طلاق خلع کنیز، طلاق خلع مباح، طلاق خلع محجور علیه، طلاق خلع مستحب، طلاق خلع مسلمان، طلاق خلع معلق، طلاق خلع واجب، طلاق خلع وصی، طلاق خلع وکیل، طلاق خلع ولی، طلاق خلع یائسه ( فقه )
به لحاظ عوض:
طلاق خلع با عوض، طلاق خلع بدون عوض
به لحاظ نوع مطلقه:
طلاق خلع بائن، طلاق خلع رجعی

وابسته

اجبار بر خلع، اجتماع شاهد طلاق، اذن زوج به خلع، ارکان خلع، اسلام خالع، اسلام مختلعه، اشتراط در خلع، اشهاد بر خلع، اغاره ( بر انگیختن غیرت )، اقاله ( فقه )، بینه خلع، تعلیق خلع، تلف عوض خلع، تلفظ طلاق در خلع، جواب خلع، حق رجوع زوجه، حیله در خلع، درخواست خلع، دعوی در خلع، رجوع از طلاق خلع، شرایط خلع، صیغه خلع ( فقه )، طلاق با عوض، طلاق توافقی، طلاق مبارات ( فقه )، عوض خلع، کفر خالع، مشروعیت خلع، مطلقه مختلعه، وکالت در خلع

نمایه‌های موضوعی

جستجوی محتوای اطلاعاتی منابع به منظور دستیابی کاربران به موضوع مورد نظر از بین سایر موضوعات، از طریق واژگان کنترل شده(اصطلاح‌نامه).

برای دسترسی به نمایه‌های شامل واژه طلاق خلع ( فقه ) به زیرصفحه طلاق خلع ( فقه )/نمایه‌های موضوعی مراجعه کنید. == منابع ==index.php?catid=50

  • المباحث الفقهیة فی شرح الروضة البهیة جلد 20 : صفحه (66-67)، 231
  • المصادر الفقهیة جلد 32 : صفحه 13، 141، 414
  • المصادر الفقهیة جلد 33 : صفحه 588، 739، 774، 841، 927
  • المصادر الفقهیة جلد 34 : صفحه 1249، 1329، 1541
  • المغنی و الشرح الکبیرعلی متن المقنع جلد 8 : صفحه 174
  • الموسوعة الفقهیة (الکویتیة) جلد 19 : صفحه 234
  • الموسوعه الفقهیه المیسره جلد 5 : صفحه 260
  • تبصرة المتعلمین : صفحه 197
  • تحریرالمجله جلد 2-5 : صفحه 47
  • تحریرالوسیله جلد 2 : صفحه 332، 349
  • جواهرالکلام فی شرح الشرایع الاسلام جلد 33 : صفحه 2
  • سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 20 : صفحه 5، 29، 249، 347، 476
  • سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 39 : صفحه 237
  • شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام جلد 3 : صفحه 49
  • فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع) جلد 3 : صفحه 478
  • فرهنگ معارف اسلامی جلد 3 : صفحه 224
  • فقه الامام جعفرالصادق جلد 6 : صفحه 16
  • فقه السنة جلد 2 : صفحه 263
  • قواعدالاحکام جلد 3 : صفحه 156
  • کتاب السرائرالحاوی لتحریرالفتاوی جلد 2 : صفحه 723
  • مبسوط در ترمینولوژی حقوق جلد 2 : صفحه 811
  • مبسوط در ترمینولوژی حقوق جلد 3 : صفحه 2443
  • مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام جلد 9 : صفحه 365
  • مهذب الاحکام جلد 26 : صفحه 51
  • موسوعة فقه عبدالله بن عباس : صفحه 312