عملکردها

دیات ( عام )

از دانشنامه علوم اسلامی

رده‌ها
(برای دیدن زیررده‌ها
بر روی "◄" کلیک کنید)

توضیح مفهومی

دیات

دیات: اموال ثابت بر ذمّه انسان به سبب جنایت بر انسان آزاد.

دیات جمع دیه، عبارت است از اموالی معیّن در شرع که به سبب آسیب زدن به انسانی آزاد - اعم از جان، اعضا و منافع او - بر ذمّه جانی ثابت می‏شود. به خسارت پرداختی که مقدار آن در شرع تعیین نشده،

ارش و حکومت) ر ارش (گویند. واژه دیه، گاه به معنای عام، که ارش را نیز در بر می‏گیرد، به کار می‏رود. 1 فقها در فقه بابی مستقل به همین نام منعقد کرده و به تفصیل درباره مسائل و احکام آن سخن گفته‏اند.

جنایت وارد بر شخص یا به کشتن او است و یا به از بین بردن عضوی از اعضا یا منفعتی از منافع وی. هریک یا از روی عمد است و جانی به قصد ارتکاب جنایت دست به آن می‏زند، یا شبه عمد، که جانی قصد ارتکاب فعل منجرّ به آسیب دیدن طرف را دارد، لیکن مقصود وی از اقدام خود ارتکاب جنایت نیست، مانند کسی که به قصد ادب کردن، دیگری را بزند و به طور اتفاق، بر اثر آن، ادب شونده بمیرد، و یا خطای محض است که جانی نه قصد جنایت دارد و نه قصد فعلی که منجرّ به آن گردد، مانند کسی که به طرف حیوانی تیراندازی می‏کند، لیکن اتفاقاً به انسانی اصابت نموده و منجرّ به مرگ وی می‏گردد، بدون آنکه تیرانداز قصد پرتاب تیر به سوی مقتول و کشتن او را داشته باشد. 2

دیه در جنایت عمدی - در صورت عدم امکان قصاص یا توافق بر سر پرداخت دیه - و نیز در جنایت شبه عمد بر عهده جانی و در خطای محض بر عهده عاقله او است3) ر عاقله (.

اسباب ضمان:

1. مباشرت در جنایت: مباشر به کسی گفته می‏شود که جنایت مستقیم به او منتسب می‏گردد؛ هرچند به واسطه آلتی همچون تفنگ، بدون آنکه وی قصد ارتکاب جنایت را داشته باشد) چه آنکه صورت قصد ارتکاب، مورد ثبوت قصاص است (مانند کسی که هدفی را به گمان حیوان بودن آن نشانه رفته و به سمت آن تیراندازی می‏کند؛ در حالی که آن هدف انسان است، یا کسی که به قصد ادب کردن، کودکی را می‏زند و کودک اتفاقاً بر اثر آن می‏میرد.

پزشکی که به سبب مباشرت در مداوای بیمار، جان یا عضو و یا منفعتی از منافع او را تلف کرده، در برابر آن ضامن و متعهد به پرداخت دیه است، مگر آنکه قبل از معالجه از ضمان تبرّی جوید و بیمار او را

ابرا کند، که در این صورت بنابر قول مشهور - بلکه ادعای اجماع شده - ضامن نخواهد بود. برخی، در صورت حاذق بودن پزشک و کوتاهی نکردن وی در معالجه و اذن دادن بیمارِ بالغ و عاقل به مداوای او، پزشک را ضامن ندانسته‏اند، هرچند قبل از درمان از ضمان تبرّی نجسته باشد. 4

چنانچه کسی ناگهانی بر سر بیمار، کودک، دیوانه یا غافلِ بالغ فریاد زند و بر اثر آن، طرف بمیرد، فریاد زننده ضامن دیه است؛ لیکن در اینکه دیه بر عهده فریاد زننده است یا عاقله وی، اختلاف است. 5

2. تسبیب در جنایت: و آن عبارت است از وارد کردن جنایت بر دیگری به طور غیر مستقیم، با فراهم کردن مقدمات آن، به گونه‏ای که اگر آن مقدمات نمی‏بود تلف رخ نمی‏داد، هرچند علّت مستقیم تلف چیزی دیگر است، مانند کندن چاه در مسیر آمد و شد مردم که فردی بر اثر لغزیدن در آن بیفتد و بمیرد یا عضوی از او تلف شود. در این صورت، کَننده چاه ضامن است6) ر تسبیب (.

3. اجتماع اسباب ضمان: چنانچه دو سبب با هم اجتماع کنند، مانند کندن چاه در محلّ غیر مجاز از سوی فردی و گذاشتن سنگ در نزدیکی آن توسط فردی دیگر و برخورد کردن فرد سوم با سنگ و افتادن در چاه و مردن، بنابر اشهر، آن که ایجاد کننده سبب مقدم در تأثیر می‏باشد، ضامن است، که در مثال، گذارنده سنگ خواهد بود. 7

اگر مباشر و سبب با هم اجتماع کنند، در صورتی که هر دو مساوی باشند یا مباشر قوی باشد، مباشر ضامن است، مانند اینکه کسی چاهی بکند و کسی دیگر، شخص سومی را در آن بیفکند، که در این صورت، شخص دوم ضامن است. اگر مباشر ضعیف و مسبِّب قوی باشد، بنابر قول مشهور مسبِّب ضامن است، مانند اینکه کسی در محلّ غیر مجاز چاهی بکند و سرش را بپوشاند و شخص دوم ندانسته فردی دیگر را هُل دهد و بر اثر آن، وی در چاه بیفتد و بمیرد. 8

اندازه‏ها و انواع دیه:

الف. دیه جان: در شریعت برای ارتکاب قتل شش نوع دیه مقرّر شده است:

صد شتر؛ دویست گاو؛ دویست حُلّه که هر حلّه دو لباس از برد یمنی است؛ هزار دینار، هزار گوسفند و ده هزار درهم.

جانی - در صورت ثبوت دیه و مطالبه اولیای مقتول - مختار است یکی از شش نوعِ یاد شده را به عنوان دیه بپردازد و اولیای مقتول حق ندارند او را بر پرداخت یکی معیّن از آنها مجبور کنند، 9 مگر آنکه در موارد ثبوت قصاص، بر پرداخت دیه تراضی کنند، که در این صورت، اختیار یکی از شش چیز منوط به توافق بزهکار و اولیای دَم خواهد بود. 10

چنانچه قتل در یکی از ماههای حرام) رجب، ذیقعده، ذیحجه و محرّم (رخ دهد، به مقدار یک سوم بر دیه افزوده می‏شود11) ر تغلیظ (.

دیه کامل، مختصّ به مرد مسلمانِ آزاد است و دیه زن مسلمانِ آزاد نصف آن است. 12 کشتن کافر دیه ندارد، مگر اهل ذمّه) ر اهل ذمّه (که دیه مرد ذمّی هشتصد و زن ذمّی چهارصد درهم است. 13 دیه برده، قیمت او است، مگر آنکه قیمت وی از دیه انسان آزاد بیشتر باشد که در این صورت دیه او دیه انسان آزاد است. 14

ب. دیه اعضا: اعضایی که در بدن انسان یگانه‏اند، مانند زبان دیه کامل دارند، و اعضایی که جفت‏اند، مانند چشم، هر دو با هم یک دیه کامل و هرکدام به تنهایی نصف دیه دارند، مگر لب پایین و بیضه سمت چپ که برخی، دیه هریک از آن دو را دو سوم دیه کامل دانسته‏اند.

برخی گفته‏اند: دیه آنچه در بدن چهارتایی است، مانند پلکها، دیه کامل و دیه هریک به تنهایی یک چهارم دیه کامل است. آنچه در بدن ده تایی است، مانند انگشتان در قطع همه، دیه کامل و به قول مشهور در هر یک، یک دهم دیه ثابت است. 15

در شریعت برای بعضی اعضا دیه‏ای تعیین نشده و به جای دیه، ارش) حکومت (ثابت است. در ارش، برده برای آزاد اصل قرار داده می‏شود؛ بدین معنا که برای تعیین ارش جنایت بر انسان آزاد، وی برده فرض می‏شود؛ چنان که در مواردی که برای عضو در شرع دیه معیّن شده است، انسان آزاد برای برده اصل قرار داده می‏شود16) ر بردگی (.

اعضای دارای دیه معیّن بنابر قول مشهور عبارتند از: مو) ر مو (، چشم) ر چشم (، پلک) ر پلک (، بینی) ر بینی (، گوش) ر گوش (، لب) ر لب (، زبان) ر زبان (، دندان) ر دندان (، گردن) ر گردن (، فکّ) ر فکّ (، دست) ر دست (، پا) ر پا (، انگشت) ر انگشت (، کمر) ر پشت (، نخاع) ر نخاع (، پستان) ر پستان (، آلت تناسلی مرد) ر آلت تناسلی (، بیضه) ر بیضه (، شُفران) ر شفران (و کپل) ر کپل (.

ج. دیه شکستن استخوان: دیه شکستن استخوانِ عضوِ دارای دیه معیّن بنابر مشهور یک پنجم دیه آن عضو و دیه سوراخ شدن آن یک چهارم دیه شکستن و دیه کوبیده شدن استخوان هر عضو، یک سوم دیه آن عضو و دیه از جا در آمدن استخوان عضو، در صورت از کار افتادن، دو سوم دیه آن عضو است17) ر استخوان (.

د. دیه منافع: منافعی که با از دست دادن آنها به سبب جنایت، دیه کامل ثابت می‏شود عبارتند از: عقل18) ر عقل (؛ شنوایی هر دو گوش19) ر شنوایی (؛ بینایی هر دو چشم20) ر بینایی (؛ بویایی هر دو مجرای بینی21) ر بویایی (؛ بنابر نظر مشهور، سلسل البول که با عروض آن، شخص توان نگهدارندگی ادرار خود را از دست می‏دهد22) ر مسلوس (؛ چشایی بنابر نظر برخی23) ر چشایی (؛ توان انزال در آمیزش24) ر انزال (؛ قدرت نطق25) ر تکلّم (؛ انحراف پیدا کردن گردن از حالت طبیعی26) ر گردن (؛ شکستن بعصوص و خارج شدن مدفوع بدون اختیار به سبب آن بنابر قول مشهور27) ر بعصوص (؛ صدا28) ر صوت (؛ افضا29) ر افضاء (؛ بنابر مشهور، آسیب دیدگی مثانه دختر به سبب ازاله بکارت که منجرّ به خروج بی اختیار ادرار گردد30) ر مثانه (و جمع شدن دو لب بنابر قول برخی. 31

دیه شل شدن عضوی از اعضا، دو سوم دیه آن عضو است، مگر در آلت تناسلی مرد که در شل شدن آن نیز دیه کامل ثابت است. 32

1. جواهر الکلام 20 14 - 13. 3 4 - 3. 2 2 /43 و 7 46 /37. 6 59 - 57. 5 51 - 44. 4 25. مسالک الافهام 382 - 381 /15؛ مفتاح الکرامة) ق (8 320 - 319 /10. مسالک الافهام

380 /15؛ جواهر الکلام 9 145 /43. جواهر الکلام 10 17 - 4 /43. مفتاح الکرامة 149 /21؛ ارشاد الأذهان 11 198 /2. جواهر الکلام 15 42. 14 41 - 38. 13 32. 12 26 /43. کشف اللثام 324 - 323 /11؛ مفتاح الکرامة 16 192 - 191 /21. جواهر الکلام 25 313 - 312. 24 311. 23 317 - 314. 22 311 - 309. 21 309 - 301. 20 301 - 297. 19 296 - 291. 18 287 - 282 /43. 17 126 /42. مبانی تکملة المنهاج 286 /2 و 26 362 - 361. جواهر الکلام 281. 27 243 /43؛ الروضة البهیة 28 252 /10. جواهر الکلام 32 207. 31 290. 30 275. 29 316 /43. مبانی تکملة المنهاج 376 - 375 /2.

منابع

  1. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع) جلد 3 : صفحه 671

اصطلاح‌نامه

یادداشت دامنه

این واژه دو معنی دارد یکی به معنای ارش که به آن حکومت گویند و دیگری خاص که شامل دیه مقدرمی باشد.

مترادفات

از واژه «دیات ( عام )» بجای واژه‌های زیر استفاده کنید:

دیه ( عام )

اعم

مال ( فقه )، مجازات مالی ( فقه )

اخص

ارش جنایت، دیه ( خاص )

وابسته

تداخل دیات، تَقَلُّص، جنایات، رهن بر دیه، عفو دیه ( فقه )، قاعده درء

نمایه‌های موضوعی

جستجوی محتوای اطلاعاتی منابع به منظور دستیابی کاربران به موضوع مورد نظر از بین سایر موضوعات، از طریق واژگان کنترل شده(اصطلاح‌نامه).

برای دسترسی به نمایه‌های شامل واژه دیات ( عام ) به زیرصفحه دیات ( عام )/نمایه‌های موضوعی مراجعه کنید.

منابع

  • الوسیلة الی نیل الفضیله : صفحه 440
  • جواهرالکلام فی شرح الشرایع الاسلام جلد 43 : صفحه 2
  • سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 24 : صفحه 268
  • فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع) جلد 3 : صفحه 671
  • مجله فقه جلد 25-26 : صفحه 21
  • مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام جلد 15 : صفحه 315