تبرع
از دانشنامه علوم اسلامی
بر روی "◄" کلیک کنید)
توضیح مفهومی
تبرّع
تَبَرُّع: بذل مال یا منفعتی به دیگری به قصد احسان و بدون چشم داشت چیزی در قبال آن.
از آن به مناسبت در بسیاری از ابواب نظیر طهارت، صلات، صوم، حج، تجارت، قرض، حجر، وصیّت، نکاح، جعاله، لقطه و شهادات سخن رفته است.
حکم: تبرّع به انواع مختلف از خیرات و مبرّات، امری مستحب و از مصادیق تعاون بر بِرّ و تقوا به شمار میرود) ر اعانت (.
متبرّع به: آنچه بدان تبرّع صورت میگیرد یا مالی است یا غیر مالی) عبادی (.
عبادات: عبادت مورد تبرّع یا از واجبات است، مانند نمازهای یومیّه و حج واجب و یا از مستحبّات. بهجا آوردن واجبات به قصد تبرّع از طرف میّت، جایز و مشروع، بلکه مستحب است. لیکن از طرف فرد زنده صحیح نیست؛ مگر حج برای کسی که مستطیع) ر استطاعت (شده ولی پس از استطاعت و استقرار حج بر او، از به جا آوردن آن ناتوان گشته است. به جا آوردن مستحبّات به قصد تبرّع از طرف دیگری - اعم از مرده و زنده - جایز، بلکه مستحب است. 1
تبرّع به کفّاره از طرف میّت، صحیح و در صحّت آن از طرف زنده اختلاف است. برخی بین جایی که کفّاره، روزه گرفتن باشد و غیر آن تفصیل داده و در اوّلی، تبرّع از طرف زنده را جایز ندانستهاند. 2
مالی: در جعاله) ر جعاله (اگر اجنبی تبرّعاً مالی را به عنوان جُعْل برای عامل قرار دهد - مثلا بگوید هرکس گمشده زید را پیدا کند و به او برگرداند فلان مبلغ به او میدهم - جعاله صحیح است و متعهّد باید مال را به عامل بپردازد و چیزی بر عهده مالک نخواهد بود. 3
وصیّت تبرّعی - که از آن به وصیّت عهدیّه تعبیر میشود - مانند وصیّت به ابراء ذمّه بدهکار) ر ابراء (صحیح و نافذ است، 4 به شرط آنکه بیشتر از یک سوم
مال نباشد. وصیّت به افزون بر ثلث بدون اجازه ورثه نافذ نخواهد بود5) ر وصیّت (.
هبه) ر هبه (و صدقه) ر صدقه (از عقود تبرّعی به شمار میروند. بیمار در مرضی که منجرّ به فوتش میگردد میتواند تا یک سوم مال خود را در زمان حیاتش تبرّع کند. در جواز تبرّع نسبت به افزون بر آن اختلاف است. 6
در قرض، وام گیرنده میتواند بدون آنکه شرطی در میان باشد، به قصد تبرّع بیش از مقدار دریافتی به وام دهنده بپردازد. 7
احکام وضعی: عبادت واجب بر ذمّه میّت را - که بر عهده ولیّ است - اگر کسی تبرّعاً به جا آورد، از ذمّه ولیّ ساقط میگردد. 8 چنانکه تبرّع کفن میّتِ زن از سوی کسی، موجب سقوط آن از ذمّه شوهرش میشود. 9
کسی که تبرّعاً هزینه لقیط) کودک گمشده (را پرداخته است، حق ندارد به وی رجوع کند و آنچه را هزینه کرده از دارایی او بردارد10) ر لقیط (.
کسی که به قصد تبرّع، برای دیگری کاری انجام داده - مانند دلال که مال دیگری را فروخته11 یا مادر که به فرزندش شیر داده است - مستحق اجرت نخواهد بود و در مثال دوم، پدر نمیتواند برای شیر دادن، کسی دیگر را جایگزین مادر کند. 12
تبرّع در شهادت بدون درخواست حاکم شرع، در حقّ النّاس از اسباب تهمت شمرده شده است و موجب عدم پذیرش شهادت میگردد، ولی در حقّ اللَّه مانند زنا و شراب یا مصالح عمومی، مانند پل و مدرسه بنابر مشهور، مانع پذیرش شهادت نخواهد بود. 13
1. العروة الوثقی 743 - 742 /1؛ مهذب الاحکام 2 332 - 329 /7. جواهر الکلام 314 /16؛ مستمسکالعروة3 370/8. جواهرالکلام8 7 /25. 7 63 /26. 6 281. 5 243 - 242 /28. 4 197 /35. العروة الوثقی 10 407. 9 759 /1. جواهر الکلام 107 - 104 /41. 13 281 /31. 12 89 /25. 11 172 - 171 /38.
منابع
- فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع) جلد 2 : صفحه 333
اصطلاحنامه
اعم
اخص
- تبرع بیگانه در جعل
- به لحاظ متعلق:
- تبرع در استبرا، تبرع در حواله
وابسته
- اجرت مؤذن، تحلیف تبرعی، رهن تبرعی، زکات تبرعی، عوض خلع از متبرع، کفالت تبرعی، نذر تبرعی، نماز تبرعی، وصیت تبرعی