عملکردها

تاریخ ترجمه قرآن

از دانشنامه علوم اسلامی

نسخهٔ تاریخ ‏۳ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۳۰ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

توضیح مفهومی

تاریخ ترجمه قرآن : بررسی تاریخی ترجمه قرآن

از آغاز انتشار اسلام در سراسر جهان، نیاز به ترجمه و تفسیر قرآن برای تبلیغ اسلام و پیروی از آن احساس می‌شد. میان اصحاب پیامبر (ص) افراد غیر عرب مانند سلمان فارسی، صهیب رومی و بلال حبشی و یهودیان و مسیحیان تازه ‌مسلمان مسلط به زبان‌های عربی و غیر عربی بودند که گاهی پاره‌ای از مفاهیم قرآن را برای هم‌زبانان خود ترجمه و تفسیر می‌کردند؛ از این رو، تاریخ ترجمه قرآن، به صدر اسلام برمی‌گردد. ترجمه سوره مریم برای نجاشی پادشاه حبشه و ترجمه نامه‌های پیامبر (ص) برای سایر اقوام و ملل که مشتمل بر آیات قرآنی بوده، مؤید این مطلب است.

فقها و قرآن‌پژوهان از دیرباز بر سر موضوع ترجمه قرآن اختلاف داشتند. ترجمه قرآن‌کریم اگر به معنای بیان معانی و معارف قرآن به زبان‌های مختلف باشد، بی‌اشکال، صحیح و پسندیده و بلکه لازم است؛ و این همان چیزی است که از صدر اسلام تاکنون رواج داشته است.

اما ترجمه قرآن‌کریم به قصد جایگزینی آن با اصل قرآن و مترتب کردن آثار و احکام فقهی و غیره بر آن، موضوعی است که در دو نوبت اختلاف‌های شدیدی را برانگیخت:

مورد اول که سرخسی ذکر کرده است، به ترجمه منسوب به سلمان مربوط می‌شود و براساس آن، فتوای ابوحنیفه بر جواز قرائت ترجمه سوره حمد به جای خود سوره حمد در نماز صورت گرفت و باعث مخالفت سایر فقها شد؛ چنان‌که در اغلب کتاب‌های فقهی مانند ~الخلاف‌~ شیخ طوسی، ~هدایه~ مرغینانی و ~تفسیرکبیر~ فخر رازی منعکس است.

مورد دوم، اختلاف شدید قرن اخیر است که از ترکیه آغاز و به مصر و شوروی کشیده شد و در جهان اسلام گفت‌و‌گوها و مناقشه‌های بسیاری درباره جایگزینی ترجمه‌ها به ویژه ترجمه ترکی به جای اصل قرآن درگرفت. نتیجه این مباحث و مناقشه‌ها، عدم جواز ترجمه لفظی و جواز ترجمه تفسیری (تفسیر آن‌چه که به تفسیر و آشکارشدن نیاز دارد) بود و بر این اساس زیر نظر علمای الأزهر مصر ترجمه معنوی قرآن توسط پیکتال انجام گرفت. وی در مقدمه خود، قرآن را غیر قابل ترجمه اعلام کرد و کار خود را به جای ترجمه، «معنا و مفاد قرآن» نامید.

پروفسور آربری نیز در مقدمه ترجمه خود همین نظریه را پذیرفت و بر اساس فتاوای دانشمندان الأزهر مانند شیخ محمد عبده بود که به ممنوعیت ورود قرآن‌های مشتمل بر ترجمه حرفی و مصادره آن حکم داده شد.

برخی از سلاطین عثمانی همچون سلطان عبدالحمید دوم، ترجمه به زبان ترکی را به‌طور مطلق ممنوع کردند؛ ولی پس از اعلام قانون اساسی ترکیه در سال 1908م بعضی از نویسندگان ترک به ترجمه قرآن کریم اقدام کردند.

در سال 1936م دولت مصر با صدور تصویب‌نامه‌ای موافقت خود را با این امر اعلام کرد؛ هر چند جمعی از جمله جمعیة ‌المحامین ‌الشرعیین به ‌شدت با آن مقابله و هر دو طرف (موافقان و مخالفان ترجمه) به انتشار رسالات و مقالات ضد یکدیگر اقدام کردند.

از موافقان ترجمه قرآن می‌توان از خواجه عبدالله انصاری، جارالله زمخشری، بیضاوی، مراغی، فرید وجدی و از فقهای مبرز شیعه، کاشف‌الغطاء، میلانی و خویی نام برد. از جمله مخالفان نیز جمعی از علمای الأزهر مصر چون شیخ محمد عبده و شیخ رشید رضا هستند. برخی از دلایل مخالفت آن‌ها با ترجمه (صرف‌نظر از جواز ترجمه معانی و مفاهیم قرآن) عدم امکان ارائه متنی غیر عربی که از نظر محتوا با قرآن برابری کند و از نظر شرعی آثار شرعی بر آن مترتب باشد، و نیز پاره‌ای از ملاحظات سیاسی چون مقابله با تلاش استعمارگران برای جایگزینی ترجمه‌ها به ‌جای اصل قرآن است.

ذکر آن لازم است که علما و فقهای شیعه در اصل ترجمه قرآن (با رعایت اصول علمی از جمله امانتداری) و عدم کفایت ترجمه قرآن در قرائت نماز (به‌جای حمد و سوره) اتفاق نظر دارند.

منابع

  1. ترجمه آوایی, تفسیر پیوسته و تاویل قرآن به قرآن ناطق : صفحه (21-22)
  2. علوم القرآن : صفحه 285
  3. تاریخ قرآن : صفحه 648
  4. مجله بینات جلد 10 : صفحه 201
  5. مناهل العرفان فی علوم القرآن جلد 2 : صفحه 142

اصطلاح‌نامه

وابسته

ترجمه قرآن

نمایه‌های موضوعی

جستجوی محتوای اطلاعاتی منابع به منظور دستیابی کاربران به موضوع مورد نظر از بین سایر موضوعات، از طریق واژگان کنترل شده(اصطلاح‌نامه).

برای دسترسی به نمایه‌های شامل واژه تاریخ ترجمه قرآن به زیرصفحه تاریخ ترجمه قرآن/نمایه‌های موضوعی مراجعه کنید.

منابع

  • اعجاز قرآن و بلاغت محمد صلی الله علیه و آله : صفحه 56
  • تاریخ قرآن : صفحه 648
  • ترجمه آوایی, تفسیر پیوسته و تاویل قرآن به قرآن ناطق : صفحه (21-22)
  • علوم القرآن : صفحه 285
  • مجله بینات جلد 10 : صفحه 201
  • مجله پژوهشهای قرآنی جلد 13 : صفحه 337
  • مناهل العرفان فی علوم القرآن جلد 2 : صفحه 142