عملکردها

بینه کامل

از دانشنامه علوم اسلامی

نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۴:۳۰ توسط Hashemi (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

توضیح مفهومی

بیّنه کامل

بیّنه کامل: قسمی از بیّنه.

عنوان یادشده در باب قضاء ضمن فرعی در کلمات فقها به کار رفته است. آن

فرع این است: شخصی - مثلا - نسبت به خانه‏ای که تحت تصرّف دیگری است، برای خود و برادر غایبش به عنوان ارث پدرشان ادّعای مالکیت می‏کند و بیّنه کامل می‏آورد.

در اینکه مراد از بیّنه کامل چیست، دیدگاهها مختلف است. گروهی گفته‏اند: مراد، بینّه‏ای است که با میّت و خانواده او آشنایی دیرینه دارد. خواه مفاد شهادت، شهادت به نفی باشد، بدین‏گونه که برای میّت وارثی جز آن دو نیست و یا این‏گونه نباشد. برخی دیگر گفته‏اند: مراد، بیّنه آشنایی است که شهادت به نفی وارث بجز آن دو می‏دهد. بنابر تعریف نخست، بیّنه کامل دو فرد خواهد داشت. البتّه اختلاف یادشده در مراد از بیّنه کامل ثمره فقهی ندارد؛ چه اینکه اختلافی در حکم ایجاد نمی‏کند.

در فرع فوق اگر بیّنه کامل به نفی وارثی جز آن دو، شهادت دهد، نیمی از خانه به مدّعی داده می‏شود و در نصف دیگر اختلاف است که تا آمدن فرد غایب در دست ذی‏الید) ر ذوالید (باقی می‏ماند یا از او گرفته و به امینی سپرده می‏شود. 1 البتّه در شهادت به نفی، شهادت قطعی لازم نیست و شهادت بدین‏گونه: »بر اساس آنچه می‏دانیم وارثی جز آن دو نیست« کفایت می‏کند. 2

اگر بیّنه به نفی شهادت ندهد، حاکم شرع از تحویل خانه به مدّعی خودداری می‏ورزد تا از وارثان احتمالی - در حدّی که اگر وارثی می‏بود معلوم می‏شد - جست‏وجو کند و پس از یأس از آن، نصف خانه یادشده را به مدّعی می‏دهد. البتّه در وجوب گرفتن ضامن یا کفیل از مدّعی از باب احتیاط، بحث است. چنان‏که درصورت فرض‏بَر بودن وارث و عدم آن نیز، مباحثی مطرح است که در کتب تفصیلی آمده است. 3

) ر بیّنه (

1. جواهر الکلام 512 - 510. 3 509 - 508. 2 507 /4.

منابع

  1. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع) جلد 2 : صفحه 226

اصطلاح‌نامه

یادداشت دامنه

مراد کامل بودن تعداد شهود است.

اعم

بینه

وابسته

بینه غیر کامل

منابع

  • سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 11 : صفحه 64
  • سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 33 : صفحه 273
  • فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع) جلد 2 : صفحه 226
  • مختلف الشیعة فی أحکام الشریعة جلد 8 : صفحه 466