عملکردها

تفاوت میان نسخه‌های «پدر ( فقه )»

از دانشنامه علوم اسلامی

 
جز (۱ نسخه واردشده)
 
(بدون تفاوت)

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۵:۵۴

توضیح مفهومی

پدر

پدر: مردی که دیگری از نطفه او - از طریق شرعی یا وطی به شبهه - به وجود آید/ صاحب شیر.

عنوان پدر در اصطلاح فقها به دو گونه نسبی و رضاعی تقسیم می‏شود. پدر نسبی - که به آن صاحب نطفه گفته می‏شود - عبارت است از کسی که انسانی دیگر از طریق معتبر شرعی همچون ازدواج دائم یا موقّت) ر ازدواج (، ملک یمین) ر ملک یمین (یا تحلیل) ر تحلیل (و یا از طریق آمیزش به شبهه) ر آمیزش به شبهه (از نطفه او تکوّن یافته باشد؛ بنابر این به مردی که دیگری از طریق نامشروع مانند زنا از نطفه او به وجود آمده است شرعاً پدر گفته نمی‏شود؛ هرچند بر حسب لغت و عرف به وی پدر می‏گویند1) ر نسب (.

پدر رضاعی) ر رضاع (- که صاحب شیر نیز نامیده می‏شود - عبارت است از مردی که کودک از پستان همسر او شیر خورده باشد، به شرط آنکه شیر از آنِ خود مرد باشد.

از این عنوان در بسیاری از ابواب سخن رفته است، نظیر طهارت، صلات، زکات، خمس، صوم، حج، جهاد، تجارت، رهن، حجر، وقف، هبه، وصیّت، نکاح، طلاق، عتق، یمین، نذر، اطعمه و اشربه، شفعه، ارث، قضاء، شهادات، حدود، تعزیرات، قصاص و دیات.

احکام: بر عنوان پدر - به جهات مختلف - احکام گوناگونی مترتّب است.

برخی از آنها بین هر دو نوع پدر) نسبی و رضاعی (مشترک و بعضی مختص یکی از آن دو است. برخی از احکام نیز بر پدر و جدّ پدری و برخی بر خصوص یکی از آن دو مترتّب است) ر جَد (.

از سوی دیگر پاره‏ای احکام اختصاص به پدر مسلمان دارد و پاره‏ای دیگر مطلق است. چنان‏که بخشی از احکام، هم پدر را دربر می‏گیرد و هم مادر را، ولی بخشی دیگر از جهت عروض برخی عناوین همچون ولیّ و معیل تنها به پدر تعلّق می‏گیرد. در ذیل به مهم‏ترین احکام مترتّب بر عنوان پدر اشاره می‏شود.

ولایت پدر: ولایت) ر ولایت (بر فرزند برای پدر نسبی و جدّ پدری در مواردی ثابت است. برخی از این موارد عبارت است از:

1. ازدواج: پدر و جدّ پدری بر فرزند نابالغ و نیز فرزند بالغ دیوانه در امر ازدواج ولایت دارند) ر ازدواج (. در ثبوت این ولایت نسبت به فرزندی که بعد از بلوغ دیوانه شده2 و نیز بر دوشیزه عاقل بالغ در امر ازدواج اختلاف است3) ر باکره (. پدر بر دختر بیوه خود ولایت ندارد) ر بیوه (.

2. طلاق: بنابر قول مشهور، ولیّ مجنون می‏تواند زن او را درصورتی که بعد از بلوغ گرفتار جنون دائمی) اطباقی (شده باشد) ر دیوانگی (طلاق دهد؛ 4 لیکن ولیّ کودک بر طلاق زن او ولایت ندارد. 5

3. مال: پدر و جدّ پدری بر مال فرزند نابالغ و نیز دیوانه ولایت دارند. 6 و با رعایت مصلحت یا عدم مفسده - بنابر اختلاف - برای فرزند می‏توانند - با مثل خرید و فروش، اجاره دادن، مضاربه) ر مضاربه (یا رهن) ر رهن (- در آن تصرّف کنند. 7 چنان‏که می‏توانند از جانب وی اخذ به شفعه) ر شفعه (نمایند8 و نیز قبض آنان) ر قبض (در مثل هبه9) ر هبه (و وقف10) ر وقف (به منزله قبض کودک است.

4. دعاوی: ولیّ می‏تواند از جانب مُولّیعَلَیه نزد قاضی اقامه دعوا نماید11) ر دعوا (.

5. اجرای حد و تعزیر: کسی که فرزند نابالغ دیگری را قذف) ر قذف (کرده و به عنوان مثال نسبت زنا به او داده است، استحقاق کیفر تعزیر) ر تعزیر (دارد. پدر وی در چنین موردی بر استیفای مجازات تعزیر

از طرف فرزند نابالغش، ولایت دارد و نیز در فرضی که به نفع فرزند صغیر، حدّی بر کسی ثابت شده است مانند آنکه مال او را دزدیده باشند، پدر می‏تواند آن را استیفا نماید، 12 لیکن در عدم ولایت پدر بر عفو مجرم یا ثبوت ولایت درصورت وجود مصلحت مُوَلّیعَلَیه در عفو، اختلاف است. 13

6. قصاص: اگر ولیّ مقتول، صغیر یا دیوانه باشد آیا پدر و جدّ پدریِ ولیّ - در فرض وجود مصلحت برای مُوَلّیعَلَیه - می‏توانند قاتل را قصاص کنند یا استیفای حقّ قصاص تا زمان بلوغ کودک یا عاقل شدن دیوانه به تأخیر می‏افتد؟ مسئله محلّ اختلاف است. 14

شرایط ولایت: اسلام، بلوغ، عقل و عدم سفاهت در تصرّفات مالی از شرایط ثبوت ولایت برای پدر است. در اشتراط و عدم اشتراط عدالت در ولیّ15 و نیز در اینکه تصرّف ولیّ در اموال مُولّیعلیه مشروط به وجود نفع و مصلحت برای مُولّیعلیه است یا صرف عدم مفسده و نداشتن زیان کفایت می‏کند، اختلاف است. 16

برداشت از مال فرزند: مشهور میان فقها عدم جواز برداشت پدر از مال فرزند - اعم از صغیر و کبیر - بدون اذن او است؛ مگر آنکه به جهت فقرِ پدر و تمکّن فرزند، پدر واجب النفقه او باشد) ر نفقه (. در این صورت با خودداری فرزند از دادن نفقه، پدر می‏تواند به مقدار نیاز از مال او بردارد. 17

نظر مشهور عدم جواز برداشت از مال فرزند برای به جاآوردن فریضه حج درصورت فقر پدر است؛ 18 هرچند برخی، آن را جایز، بلکه واجب دانسته‏اند. 19 خوردن پدر از منزل فرزند در حدّ متعارف در فرض عدم علم به کراهت وی، جایز است. 20

مَحرمیّت: پدر - اعم از نسبی و رضاعی - مَحرم دخترش می‏باشد؛ از این‏رو، خلوت با وی و نیز نگاه کردن و لمس بدن او بدون شهوت، جایز است و بر دختر، جز عورت، پوشاندن بدن خود از پدر، واجب نیست.

حقوق و امتیازات:

1. احترام پدر بر فرزند، واجب و هرگونه اهانت به او حرام است. 21 پدر در

اقامه نماز میّت بر فرزندش اولویّت دارد. 22 گریبان چاک کردن فرزند، در مرگ پدر جایز است. 23

2. قضای نماز و روزه میّت - بنابر قول مشهور - بر پسر بزرگ‏تر واجب است24) ر فرزند ارشد (.

3. درصورت فقر پدر و تمکّن فرزند، نفقه پدر بر فرزند واجب است25 و فرزند نمی‏تواند زکات مالش را به پدر بدهد. 26

4. پدر نسبی نسبت به پسر پس از سپری شدن دوران شیرخوارگی و - بنابر مشهور - نسبت به دختر بعد از هفت سالگی حقّ حضانت دارد) ر حضانت (. 27

5. پدری که برده است چنانچه به سببی از اسباب، به ملک فرزند خویش درآید، به طور قهری آزاد می‏گردد28) رآزادی (.

6. پذیرش وصیّت پدر بر فرزند درصورت درخواست پدر به قول شیخ صدوق واجب است، 29 هرچند دیدگاه مشهور مخالف آن است30) ر وصیّت (.

7. پدر و فرزند از یکدیگر ارث می‏برند و جزء طبقه اوّل از طبقات ارث به شمار می‏آیند. ارث پدر - درصورت وجود فرزند برای میّت - یک ششم است) ر ارث (.

8. بر پدری که فرزند نسبی خود را قذف کرده حدّ قذف جاری نمی‏گردد بلکه تعزیر می‏شود. 31 همچنین اگر مال فرزندش را دزدیده باشد. 32

9. پدری که فرزند نسبی خود را کشته، قصاص نمی‏شود؛ هرچند کفّاره و دیه و نیز تعزیر بر عهده‏اش ثابت است. 33 در این صورت از فرزند ارث نمی‏برد. 34

10. در انعقاد نذر فرزند با نهی پدر و نیز جواز برهم زدن آن توسط پدر بعد از انعقاد، همچنین توقّف انعقاد نذر بر اذن پدر، اختلاف است35) ر نذر (.

11. قسمِ فرزند با نهی پدر - جز در جایی که مورد قسم انجام دادن واجب یا ترک حرامی باشد - منعقد نمی‏گردد. چنان‏که در صورت انعقاد، پدر می‏تواند آن را برهم بزند که در نتیجه قسم لغو و بی‏اثر خواهد شد. در این صورت، اگر فرزند قسمش را بشکند و خلاف آن عمل کند، کفّاره‏ای بر عهده او نخواهد بود؛

لیکن در توقّف صحّت قسم و انعقاد آن بر اذن پدر اختلاف است36) ر قسم (.

12. در اینکه روزه مستحب فرزند بدون اذن پدر مکروه است یا حرام و باطل، اختلاف است. 37

13. پدر می‏تواند فرزند خود را از جهاد - درصورت واجب عینی نبودن جهاد بر او - منع کند) ر جهاد (.

واجبات فرزند بر پدر:

1. نفقه فرزند و نوه درصورت فقر ایشان38 و نیز اخراج زکات فطره) ر زکات فطره (فرزندانی که نان خور پدر به شمار می‏روند بر پدر واجب است. 39

2. اخراج خمس گنج و معدنِ متعلّق به کودک و دیوانه و نیز آنچه از راه غوّاصی به دست می‏آورند بر ولیّ) پدر (آن دو است. 40

3. ادب آموختن به فرزند و آماده ساختن وی جهت طاعت و بندگی پیش از رسیدن او به سنّ بلوغ بر پدر - از آن جهت که ولیّ او است - واجب است. 41

مستحبات: پس از ولادت نوزاد، اموری همچون گفتن اذان در گوش راست، اقامه درگوش چپ، ختنه) ر ختنه (و عقیقه) ر عقیقه (بر پدر مستحب است. پدری که به عنوان ولیّ با مال فرزند صغیرش تجارت کرده مستحب است زکات آن را بپردازد. 42 این حکم) استحباب اخراج زکات (نسبت به غلّات) گندم، جو، خرما و کشمش (و انعام) شتر، گاو و گوسفند (کودک نیز بنابر قول مشهور جاری است. 43

محرّمات:

1. ازدواج با دختر - اعم از نسبی و رضاعی - و نیز دخترِ دختر، دخترِ پسر و همین طور هرچه پایین‏تر رود. 44

2. زنِ پسر) عروس (مطلقا و کنیزِ پسر به شرط اینکه پسر با او آمیزش کرده باشد. 45

3. وطی کنیز پسر بدون حصول عقد نکاح، ملکیّت و یا تحلیل. 46

مکروهات: موارد ذیل بر پدر مکروه است: نام‏گذاری فرزند به برخی نامها مانند حَکَم، خالد، حارث و ضرار؛ قرار دادن کنیه ابوالقاسم برای فرزندی که نامش محمّد است47 و برتری دادن بعضی از

فرزندان بر بعضی دیگر در عطا. 48 در بعضی روایات از عهده‏دار شدن پدر نسبت به دفن فرزند خود و نهادن وی در قبر نهی گشته که حمل بر کراهت شده است. 49

مباحات: بنابر مشهور پدر می‏تواند از فرزند ربا) ر ربا (بگیرد. ورود پدر به محلّ خلوت پسر و عروسش بدون اجازه جایز است. بعضی جواز ورود را به صورت ایمن بودن پدر از نگاه به آنچه که نگاه کردن به آن جایز نیست) مانند عورت (، مشروط کرده‏اند. 50 بنابر گفته بعضی پدر می‏تواند بدون اذن حاکم شرع بر فرزند خویش، حد جاری کند51) ر اقامه حدود (.

شهادت و حکم پدر: گواهی پدر، لَه یا عَلَیه فرزند، صحیح و پذیرفته است همچنین حکم پدر در صورتی که حاکم باشد لَه یا عَلَیه فرزند خود نافذ است. مگر در مورد فرزند صغیر که به عنوان ولیّ وی شهادتش به نفع او پذیرفته نمی‏شود. همچنین - بنابر تصریح بعضی - اگر پدر، حاکم باشد، حکم او به نفع فرزند صغیر پذیرفته نیست. شهادت فرزند به نفع پدر صحیح است؛ لیکن به قول مشهور شهادت او علیه پدر پذیرفته نیست. 52

عاقله: در دخول و عدم دخول پدران و پسران در عاقله) ر عاقله (اختلاف است. 53

) ر فرزند () ر والدین (

1. جواهر الکلام 186 -- 183- 174. 3 187 - 172. 2 244 - 243 /29؛ مستمسک‏العروة 4 443 - 439 /14. جواهر الکلام 322 -- 272 /22. 7 101 /26. 6 5. 5 9 - 6 /32 و 11 64. 10 175 - 174 /28. 9 290 /37. 8 160 - 159 /25. کشف اللثام 13 535. 12 86 /10. قواعدالاحکام 546 /3؛ ارشادالأذهان 212/2؛ جامع‏المقاصد 14 187 /5. جواهرالکلام15 303 /42. ایضاح الفوائد 628 /2؛ جواهر الکلام 16 323 /22. المبسوط 200 /2؛ تذکرة الفقهاء) ق (80 /2؛ کتاب المکاسب 540 /3؛ منهاج الصالحین) خوئی (17 21 /2. الحدائق الناضرة 279 /18؛ مفتاح الکرامة 227 - 226 /8؛ جواهر الکلام 18 276 /17. جواهر الکلام 275 /17؛ مدارک الاحکام 19 52 /7. النهایة/ 360 -- 204؛ الخلاف 20 250 /2. جواهر الکلام 28 292- 284/31. 27 395 /15. 26 374 - 366 /31. 25 45 - 35 /17. 24 367 /4. 23 10 /12. 22 24 /21. 21 406 /36. شرائع الإسلام 667 /3؛ جواهر الکلام 29 185 /34. من لایحضره الفقیه 30 195 /4. جواهر الکلام 31 416 - 415 /28. شرائع الإسلام 33 952. 32 946 /4. جواهر الکلام 363 - 361 /35. 35 449 /43. 34 169 /42؛ تحریر الوسیلة 388 /1 و 117 /2؛ منهاج الصالحین) خوئی (36 318 /2. تحریر الوسیلة 114 /2؛ مهذب الاحکام 37 258 - 257 /22. الحدائق الناضرة 203 /13؛ مستند الشیعة 38 503 /10.

جواهرالکلام 366 /31 و 41 78 /16. 40 494/15. 39 371. الفتاوی الواضحة) صدر (42 126 /1. جواهر الکلام 26 - 24. 43 15 /15؛ المهذب البارع 44 502 /1. جواهر الکلام 238 /29 و45 309 و 46. شرائع‏الإسلام 48 565. 47 514 /2. جواهر الکلام 50 286 - 285 /4. 49 182 /28. العروةالوثقی) و حواشی (51 805 /2. جواهرالکلام 72- 71 /40. 52 388 /21 و 74 /41؛ مبانی تکملةالمنهاج 53 97- 95 /1. جواهر الکلام 420 /43.

منابع

  1. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع) جلد 2 : صفحه 243

اصطلاح‌نامه

مترادفات

از واژه «پدر ( فقه )» بجای واژه‌های زیر استفاده کنید:

اب ( فقه )، والد

اعم

ابوین، محارم نسبی ( فقه )، ولی ( فقه )، ولی عقد نکاح

وابسته

اخوال پدر، اخوال پدری، اذن پدر، ارث اعمام پدری، ارث پدر، اعفاف پدر، انگشتر پدر، برادر پدری، بیع پدر، تصرف پدر، تغییر جنسیت پدر، تقاص پدر، جد پدری ( فقه )، جنایت بر پدر، جنایت پدر، حداد برای پدر، حضانت با مرگ پدر، حضانت پدر ( فقه )، حیات پدر مورث، خاله پدر، دعای پدر، روزه قضای پدر، زکات به پدر، زوجه پدر، سرقت پدر ( فقه )، شفعه پدر، شمشیر پدر، شهادت برای پدر، شهادت پدر ( فقه )، شهادت علیه پدر، طلاق پدر، طلب حاجت نزد قبر پدر، عدالت پدر، عمه پدر، فسق پدر، قتل پدر و بیگانه، قذف پدر، قرآن پدر، قرابت پدری ( فقه )، قصاص پدر ( فقه )، قضاوت پدر، قضای نماز پدر، کفالت با نهی پدر، کلاله پدری، گرفتن مال پدر، لباس پدر، نفقه پدر، نکاح پدر شیرخوار با زن شیرده، نکاح پدر شیرخوار با فرزند فحل، ودیعه پدر، وکالت پدر، ولایت پدر ( فقه )

نمایه‌های موضوعی

جستجوی محتوای اطلاعاتی منابع به منظور دستیابی کاربران به موضوع مورد نظر از بین سایر موضوعات، از طریق واژگان کنترل شده(اصطلاح‌نامه).

برای دسترسی به نمایه‌های شامل واژه پدر ( فقه ) به زیرصفحه پدر ( فقه )/نمایه‌های موضوعی مراجعه کنید.

منابع

  • ارث : صفحه 84
  • الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة جلد 8 : صفحه 17، 21، 23
  • المباحث الفقهیة فی شرح الروضة البهیة جلد 17 : صفحه 310
  • الموسوعة الفقهیة (الکویتیة) جلد 1 : صفحه 125
  • الموسوعه الفقهیه المیسره جلد 1 : صفحه 141، 400
  • ایضاح الفوائد فی شرح اشکالات القواعد جلد 3 : صفحه 41
  • تبصرة المتعلمین : صفحه 174
  • تحریرالمجله جلد 2-3 : صفحه 10
  • تحریرالوسیله جلد 2 : صفحه 254، 363
  • ترجمه شرایع الاسلام جلد 1-2 : صفحه 456
  • جامع المقاصد فی شرح القواعد جلد 12 : صفحه 189
  • جواهرالکلام فی شرح الشرایع الاسلام جلد 39 : صفحه 8
  • ریاض المسائل جلد 6 : صفحه 424
  • سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 19 : صفحه 529
  • شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام جلد 2 : صفحه 278، 281
  • فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع) جلد 2 : صفحه 243
  • قواعدالاحکام جلد 3 : صفحه 19
  • مجمع الفائدة و البرهان جلد 11 : صفحه 570
  • مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام جلد 7 : صفحه 201
  • مستمسک العروة الوثقی جلد 14 : صفحه 435
  • مهذب الاحکام جلد 30 : صفحه (8-9)
  • موسوعة فقه عبدالله بن عباس : صفحه 37