خراسان
از دانشنامه علوم اسلامی
توضیح مفهومی
خراسان: ناحیهای در شرق ایران.
واژه خراسان در فارسی قدیم به معنای مشرق و خاور زمین به کار میرفت. این عنوان در اوائل قرون وسطی بر تمامی ایالات اسلامی، واقع در سمت خاور کویر لوت تا کوههای هند، اطلاق میشد و بدین ترتیب همه بلاد ماوراء النهر را در شمال شرقی - به استثنای سیستان و قُهَستان) ولایتی در جنوب خراسان، شامل قائن، گناباد، طبس و ترشیز (در جنوب - در برمیگرفت؛ لیکن در طول زمان قلمرو آن دستخوش تغییراتی شد.
ایالت خراسان در دوره اعراب) سدههای نخست قرون وسطی (به چهار بخش، نیشابور؛ مرو، هرات و بلخ تقسیم میشد. 1 عنوان یاد شده در باب صلات به کار رفته است.
برای اهالی خراسان همچون ساکنان عراق تیاسر در قبله مستحب است2) ر تیاسر (. چنان که نشانههای ذکر شده برای تعیین قبله اهل خراسان همان
________________________________________
443
نشانههای قبله اهل عراق است. این نشانهها عبارت است از قرار دادن خورشید هنگام ظهر محاذی ابروی راست و شفق موجود در مغرب بر دست راست و فجر) روشنایی صبح، پهن شده در افق (بر دست چپ و در شب، قرار دادن ستاره جُدَی بر روی شانه راست. 3 البته علائم یاد شده تقریبی است و در فصلهای سال و نیز بلاد مختلف اندکی تفاوت میکند. 4 چنان که همسانی قبله خراسان و عراق نیز تقریبی است. 5
اراضی خراسان - بنابر آنچه به اصحاب نسبت داده شده - از اراضی مفتوح عنوه) ر مفتوح عنوه (است. 6
جنس پرداختی به جهت زکات فطره) ر زکات فطره (بنابر قول مشهور باید غذای غالب مردم باشد. 7 در بعضی روایات برای ساکنان شهرهای مختلف، جهت اخراج زکات، به اعتبار غذای غالب آنان در آن عصر جنس خاصی تعیین شده است. از جمله برای اهالی خراسان - جز مرو - گندم یا جو و برای مردم مرو، کشمش تعیین شده است. اخراج این اجناس بر اهالی خراسان مستحب است. 8 برخی قدما آن را واجب دانستهاند. 9
1. لغت نامه دهخدا × 2. مختلف الشیعة 3 64 /2. النهایة/ 63؛ کتاب السرائر 4 208 /1. کفایة الاحکام 5 79 /1. الحدائق الناضرة 375 /6؛ جواهر الکلام 366 /7؛ کتاب الصلاة) شیخ انصاری (6 189 /1. جامع المقاصد 403 /3؛ غایة المراد 7 488 / 1. الحدائق الناضرة 8 279 / 12. المبسوط 9 241 /1. المهذّب 175 - 174 /1.
منابع
- فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع) جلد 3 : صفحه 442
اصطلاحنامه
اعم
وابسته
منابع
- فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع) جلد 3 : صفحه 442