وقف سجاوندی
از دانشنامه علوم اسلامی
توضیح مفهومی
وقف سجاوندی : مراتب وقف از نظر ابوجعفر طیفور سجاوندی
علاّمه شیخ عبدالله ابو جعفر محمدبن ابییزید طیفور سجاوندی (م506 ق) ملقب به شمسالدین از قاریان قرآن، و نخستین کسی بود که نشانههای وقف را برای راهنمایی درست خواندن قرآن بکار برد. این نشانهها را به نام او سجاوندی، و قرآنی را که این نشانهها در آن بکار رود «قرآن سجاوندی» خوانند. وی برای وقف 5 مرتبه قائل است:
1. وقف لازم: در مواردی وقف را لازم گویند که اگر وقف نشود، خلاف مقصود به ذهن شنونده القا میشود؛ مثل وصل کردنِ: «وَمَا هُم بِمُؤْمِنِینَ» (بقره//8) به فراز بعد از آن، یعنی: «یُخَادِعُونَ اللّهَ» (بقره//9) که توهم میشود قسمت اخیر، صفت برای مؤمنین است.
2. وقف مطلق: مواردی که ابتدای به عبارت بعدی امری نیکو است، مثل اسمی که مبتدا واقع شده در: «کَبُرَ عَلَی الْمُشْرِکِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَن یَشَاء...» (شوری//13) ، و فعل مستأنف (یَعْبُدُونَنِی) در «وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئًا» (نور//55) ، و مفعولِ فعل محذوف در: «وَعْدَ اللّهِ حَقًّا» (نساء//122) ، و شرط در: «صُمٌّ وَبُکْمٌ فِی الظُّلُمَاتِ مَن یَشَإِ اللّهُ یُضْلِلْهُ» (انعام//39) ، و استفهام در: «وَاللّهُ أَرْکَسَهُم بِمَا کَسَبُواْ أَتُرِیدُونَ أَن تَهْدُواْ مَنْ أَضَلَّ اللّهُ» (نساء//88) ، و نفی در: «وَرَبُّکَ یَخْلُقُ مَا یَشَاء وَیَخْتَارُ مَا کَانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ» (قصص//68) .
3. وقف جایز: مواردی که برای هر یک از وقف و وصل، وجه رجحانی موجود است، مثل: «والَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ» (بقره//4) که واو عطف در: + «وَبِالآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ» اقتضای وصل دارد، و تقدیم مفعول بر فعل مقتضی وقف است.
4. وقف مجوَّز: مواردی که عامل و مقتضی وصل قوی تر است اما وجهی برای وقف هم موجود است، مثل: «أُولَئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُاْ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا بِالآَخِرَةِ فَلاَ یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلاَ هُمْ یُنصَرُونَ» (بقره//86) که فاء سببیت و جزاء در: «فَلاَ یُخَفَّفُ عَنْهُمُ» مقتضی وصل است اما نظم کلام بر سیاق استیناف، مجوِّز وقف است.
5. وقف مرخَّص: مواردی که عبارت بعدی، مستغنی از ماقبل نیست اما به سبب طول کلام و انقطاع نفس، رخصت در وقف داده میشود و لازم نیست که دوباره برگردد و وصل کند؛ زیرا جمله مابعد، قابل فهم است، مثل: «الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الأَرْضَ فِرَاشاً وَالسَّمَاء بِنَاء وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء» (بقره//22) که عبارت: «وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء» به دلیل عود ضمیر به ماقبل، مستغنی از سیاق کلام نیست اما خود جمله به تنهایی قابل فهم است.
منابع
- الاتقان فی علوم القرآن جلد 1 : صفحه (287-289)
اصطلاحنامه
اعم
منابع
- الاتقان فی علوم القرآن جلد 1 : صفحه (287-289)