نسب ( اصول فقه )
از دانشنامه علوم اسلامی
بر روی "◄" کلیک کنید)
توضیح مفهومی
نسب ( اصول فقه ) : روابط حاصل از عروض اَعراض بر موضوعاتشان
نسب، جمع نسبت و به معنای علقه و پیوند و رابطه میان دو چیز است، به گونهای که تصور آن، به تصور دو طرف آن منوط باشد.
در کتاب ' فوائد الاصول ' آمده است:
' ان النسبة عبارة عن العلقة و الربط الحاصل من قیام احدی المقولات التسع بموضوعاتها '. [۱]
برای مثال، در قضیه ' الجسم ابیض '، بیاض بر جسم عارض شده است، و در واقع، قضیه به این صورت است: ' الجسم له البیاض '، که موضوع، جسم، و محمول، بیاض است و بین جسم و بیاض رابطهای وجود دارد که کلمه ' له ' از آن حکایت میکند.
مشهور اصولیون قضایا را از سه جزء مرکب میدانند: موضوع؛ محمول؛ نسبت حکمی.
هم چنین آنها معتقدند نسبت در قضایا، یک چیز پنداری و توهمی نیست، بلکه یک واقعیت است؛ برای مثال، در قضیه ' زید فی الدار '، غیر از موضوع (زید) و محمول (دار) ، نسبت ظرفیت هم وجود دارد و این معنای ظرفیت از ارتباط دو طرف نسبت، یعنی زید (مظروف) و دار (ظرف) پدید آمده است؛ بنابراین، اوّلا: نسبت یک واقعیت است؛ ثانیاً: دو طرف لازم دارد، و ثالثا ً: دو طرف آن باید دو چیز مغایر هم باشد، زیرا تحقق نسبت در یک چیز معنا ندارد. نسبت، علاوه بر این که از ارتباط بین دو چیز در خارج حکایت میکند، در ذهن نیز میان مفاهیم ارتباط برقرار مینماید؛ یعنی هم به حمل اولی و هم به حمل شایع صناعی نسبت است [۲] .
مشهور اصولیها معتقدند در قضایای موجبه، نسبت و در قضایای سالبه، سلب نسبت وجود دارد.
مرحوم ' علامه طباطبایی ' در تقسیم علم حصولی به تصور و تصدیق میگوید:
مشهور فلاسفه معتقدند قضیه حملیه موجبه، از چهار جزء مرکب است: موضوع؛ محمول؛ نسبت حکمی؛ حکم.
البته این در صورتی است که قضیه موجبه، هلیه مرکبه باشد؛ یعنی قضیهای که محمول در آن، چیزی غیر از وجود موضوع میباشد، مانند قضیه: ' انسان خندان است ' که یک جزء آن انسان، جزء دوم آن خندان، جزء سومش خندان بودن انسان و آخرین جزء آن حکم و تصدیق به خندان بودن انسان است.
اما قضیه هلیه بسیطه که محمول در آن همان وجود موضوع است، مانند قضیه ' انسان موجود است '، سه جزء دارد و نسبت حکمی در آن وجود ندارد، زیرا نسبت، یک وجود فی غیره و رابط است که همیشه به دو طرف قائم بوده و بین آن دو طرفی که نوعی مغایرت دارند ارتباط بر قرار میکند؛ بنابراین، معنا ندارد که بین یک چیز و وجودش که وحدت کامل حاکم است و مغایرتی نیست، نسبتی حائل گردد؛ اما در مورد قضیه سلبی، مشهور فلاسفه معتقدند در آن حکم وجود ندارد و از سه جزء مرکب است: موضوع؛ محمول؛ نسبت حکمی سلبی.
اما مرحوم ' علامه طباطبایی ' قضیه موجبه را مرکب از سه عنصر میداند: موضوع؛ محمول؛ حکم، و نسبت حکمیه را از اجزای قضیه به حساب نمیآورد. وی هم چنین، قضیه سالبه را از دو جزء مرکب میداند: موضوع؛ محمول. [۳]
گروهی از اصولیهای متأخر از این نظر پیروی نمودهاند.
نکته اول:
درباره معنای حرفی سه نظریه وجود دارد:
1. نظریه علامت بودن معنای حرفی؛
2. نظریه آلت بودن معنای حرفی (نظریه مرحوم آخوند خراسانی) ؛
3. نظریه نسبت بودن معنای حرفی. این نظریه میان متأخرین طرفداران زیادی دارد [۴] .
نکته دوم:
نسبت در قضایا و جملههای تام، نسبت تام است که سکوت در مقابل آن صحیح میباشد، اما در جملات ناقصه و حروف، نسبت ناقص است [۵].
پانوشت
منابع
- بحوث فی علم الاصول جلد 1 : صفحه (232-236)
- سیری کامل در اصول فقه جلد 1 : صفحه 452
- کتاب التعریفات : صفحه 106
- کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم جلد 2 : صفحه 1361
- فرهنگ معارف اسلامی جلد 4 : صفحه 451
- منطق صوری : صفحه 198
- المعجم الاصولی : صفحه 921
- فرهنگ نامه اصول فقه
اصطلاحنامه
اخص
وابسته
نمایههای موضوعی
جستجوی محتوای اطلاعاتی منابع به منظور دستیابی کاربران به موضوع مورد نظر از بین سایر موضوعات، از طریق واژگان کنترل شده(اصطلاحنامه).
برای دسترسی به نمایههای شامل واژه نسب ( اصول فقه ) به زیرصفحه نسب ( اصول فقه )/نمایههای موضوعی مراجعه کنید.
منابع
- اجود التقریرات جلد 1 : صفحه 18، 19، 87
- المحکم فی اصول الفقه جلد 1 : صفحه 55
- المحکم فی اصول الفقه جلد 6 : صفحه 47
- المعجم الاصولی : صفحه 921
- بحوث فی علم الاصول جلد 1 : صفحه (232-236)، 265
- تسدید الاصول جلد 1 : صفحه 28
- تهذیب الاصول جلد 1 : صفحه 21، 33
- دروس فی علم الاصول جلد 2 : صفحه 68
- سیری کامل در اصول فقه جلد 1 : صفحه 452
- فرهنگ معارف اسلامی جلد 4 : صفحه 451
- فوائد الاصول جلد 1 : صفحه 39، 40
- فوائد الاصول جلد 1,2 : صفحه 39
- کتاب التعریفات : صفحه 106
- کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم جلد 2 : صفحه 1361
- منتقی الاصول جلد 7 : صفحه 82
- منطق صوری : صفحه 198
- نهایة الحکمه : صفحه 251