عملکردها

مقام تخاطب

از دانشنامه علوم اسلامی

توضیح مفهومی

مقام تخاطب : وضعیت حاصل از مخاطَب قرار دادن فرد یا افرادی توسط متکلم

مقام تخاطب، وضعیت و موقعیتی است که از مورد خطاب قرار دادن شخص یا اشخاصی به وسیله متکلم پدید می‌آید، که در این حالت، متکلم در حال خطاب را ' مخاطِب ' و طرف خطاب را ' مخاطَب ' می‌نامند.

مخاطَب یا طرف خطاب ممکن است شخص خاصی باشد و ممکن است همه افراد باشند.

اصل در مقام تخاطب این است که متکلم عالم به وضع است و در مقام بیان تمام مراد خود، جدی بوده و قصد شوخی ندارد و قرینه‌ای بر خلاف مراد خود اقامه نکرده است، مگر این که خلاف آن اثبات شود.

نکته اول:

در خطابات شخصی و تکالیفی که متوجه اشخاص است، به جز شرایط عمومی تکلیف ـ مثل علم به صدور تکلیف از مولا و مقدور بودن آن برای مکلف و عدم اضطرار به ترک تکلیف ـ شرط دیگری نیز باید رعایت شود و آن این است که مولا انبعاث در مکلف (مبعوث) را احتمال بدهد و اگر به عدم انبعاث و عصیان و مخالفت یقین دارد معنا ندارد که بنده را بعث و یا زجر نماید، مگر این که بخواهد او را امتحان کند یا غرضی دیگر هم چون مسجل شدن عقوبت بر او را داشته باشد.

اما در خطابات عامه، مثل: ' اقیموا الصلاة و آتوا الزکوة ' ـ بنا بر مبنای عدم انحلال تکالیف بین مکلفان ـ لازم نیست یکایک افراد این شرایط را داشته باشند و همین که تعداد زیادی شرایط را دارند و اطاعت می‌نمایند کافی است [۱] .

نکته دوم:

در کتاب‌های اصولی بحث شده است که آیا در مقام مخاطب قرار دادن شنوندگان، تنها کسانی مورد خطاب و توجه گوینده هستند که در جلسه سخنرانی و صدور دستور حضور دارند و این خطاب را می‌شنوند، یا کسانی را هم که در مجلس نیستند، شامل می‌شود و یا همانند یک قضیه حقیقیه، شامل همه آیندگان تا روز قیامت می‌گردد.

پانوشت

  1. سیری کامل در اصول فقه جلد 7 : صفحه 132

منابع

  1. سیری کامل در اصول فقه جلد 8 : صفحه 327
  2. انوار الاصول جلد 2 : صفحه 206
  3. الموجز فی اصول الفقه : صفحه 19
  4. بحوث فی علم الاصول جلد 3 : صفحه 417
  5. جلد 2 : صفحه (601-602)
  6. فرهنگ نامه اصول فقه

اصطلاح‌نامه

وابسته

قدر متیقن در مقام تخاطب

منابع

  • جلد 2 : صفحه (601-602)
  • الموجز فی اصول الفقه : صفحه 19
  • انوار الاصول جلد 2 : صفحه 206
  • بحوث فی علم الاصول جلد 3 : صفحه 417
  • تهذیب الاصول جلد 1 : صفحه 534
  • سیری کامل در اصول فقه جلد 7 : صفحه 132
  • سیری کامل در اصول فقه جلد 8 : صفحه 327