قصه قوم تُبّع
از دانشنامه علوم اسلامی
توضیح مفهومی
قصه قوم تُبّع : سرگذشت قرآنی قوم تُبّع و اقوال در باره شخصیت تُبّع
قرآن کریم در دو مورد به قوم تبّع اشاره کرده است:
1. «أَهُمْ خَیْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَالَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ أَهْلَکْنَاهُمْ إِنَّهُمْ کَانُوا مُجْرِمِینَ»؛ «آیا اینها بهتراند یا قوم تبع و کسانی که پیش از آنها بودند؟ همه را هلاک کردیم؛ زیرا آنها بزهکار بودند» (دخان// 37) ؛
2. «وَأَصْحَابُ الْأَیْکَةِ وَقَوْمُ تُبَّعٍ کُلٌّ کَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِیدِ»؛ «و اهل ایکه و قوم تبّع همگی پیامبران را دروغگو شمردند. پس وعده من به عذاب آنها سزا است» (ق// 14) .
در قرآن کریم توضیحی در باره تبّع و قوم او ذکر نشده است. بنا بر روایتی در ~تفسیر صافی~، تبّع منصب رسالت و نبوت داشته است. عدهای نیز گفتهاند تبّع لقب پادشاهان یمن است و علت انتخاب این نام این بوده است که آنها در سیاست و زمامداری، تابع یکدیگر بوده، از یک نقشه پیروی میکردند.
برخی معتقدند تبّع یکی از پادشاهان جهانگشای یمن بود که تمام ممالک تا هند را تصرف کرد و ضمن لشکرکشی وارد مکه شد و قصد تخریب آن مکان مقدس را داشت؛ اما به بیماری زکام شدید مبتلا شد. حکیمی از ملازمان وی چنین تشخیص داده بود که علت بیماری، سوء قصد به مکه است و راه درمان را در پشیمان شدن از این دستور معرفی کرد. او نیز پذیرفت و نذر کرد در تکریم آن خانه بکوشد.
منابع
- اعلام القرآن : صفحه 257
- قاموس قرآن جلد 1 : صفحه 266
- دانش نامه قرآن و قرآن پژوهی جلد 1 : صفحه 472
- المیزان فی تفسیر القرآن جلد 18 : صفحه 152
- المیزان فی تفسیر القرآن جلد 18 : صفحه 146