فَرْشُ الحروف
از دانشنامه علوم اسلامی
توضیح مفهومی
فَرْشُ الحروف : احکام قرائت هر یک از قاریان، مختص به مواضع خاص در قرآن
دانشمندان علم قرائات برای بازشناسی قرائتها و تفکیک آنها از یکدیگر و پیدا کردن نقاط اشتراک و افتراق آنها، دو دسته قاعده وضع کردهاند: الف. اصول (اُصولُ القاری) ب. فروع (فَرْشُ الحُروف) .
«اصول»، عبارت از قواعد کلی است که از قواعد جزیی زیر مجموعه خود استنتاج شده و بر آن جزئیات منطبق است. به عبارت دیگر، مراد از «اصول» قواعدی است که بیان کننده احکامی در قرائتِ تمام کلمات قرآن میباشند، بهگونهای که در هرجا بتوان آن قواعد را اجرا نمود.
اصول در قرائات در مواد زیر مطرح است: 1. وقف و ابتدا؛ 2. ادغام و اظهار؛ 3. مدّ و قصر؛ 4. تحقیق و تسهیل؛ 5. اِماله و فتح؛ 6. تفخیم و ترقیق (احکام راءات و لامات) ؛ 7. ابدال و نقل؛ 8. احکام هاءات؛ 9. احکام یاءات؛ 10. وصل میم جمع و هاء ضمیر.
با توجه به این تعریف، قواعد کلّی قرائت هر یک از قرّاء سبعه را اصول آن قاری نامیدهاند، چرا که تحت ضابطهای مشخص به صورت قواعدی کلی در آمده است. به عنوان مثال، قاعده «نقل و حذف» در قراءت نافع به روایت ورش یکی از اصول قراءت وی میباشد و قاعده «اِشْمامِ خَلْطِ حرف به حرف» نیز اصلی از اصول قراءت حمزه و... است.
در مقابل اصطلاح «اصول»، اصطلاح «فرش»یا «فرش الحروف» یا «فروع قرائی» وجود دارد که مراد از آن، موارد جزئی از اختلاف قرائات در کلمات قرآنی است که ضابطهمند نیستند؛ مثلاً قرائت کلمه «یَخْدَعون» در سوره بقره به قرائت «یُخدعونَ» در سوره نساء قیاس نمیشود. به عبارت دیگر در قرآن کریم کلماتی وجود دارد که علاوه بر پراکنده بودن در سورههای مختلف قرآن، تلفظ آنها تحت قاعدهای معین و مشخص درنمیآید.
فرش به معنای نشر و بسط است و کلمه حروف، جمع «حرف» بوده و در این جا معنای قرائت میدهد، پس وقتی گفته میشود: «حرفُ عاصم»، «حرفُ حمزه»، «حرفُ نافع»، در اصطلاح یعنی قرائت عاصم، قرائت حمزه و.....
بعضی گفتهاند علّت نامگذاری اختلافات جزئی و موردی قرائات به «فرش» این است که چون بر خلاف اصول قرائت، مثل ادغام یا اماله که در یک جا از آنها بحث میشود، قرائتهایی که تحت ضوابط و اصول قرار نمیگیرند هر یک به صورت پراکنده (در موضع خودشان در هر سوره) مورد بحث واقع میشوند، به آنها «فرش الحروف» گفته شده است.
در هر صورت، مراد از فروع یا فرش الحروفِ هر قاری، احکام و قواعد خاصی است که موارد آن در قراءت آن قاری به صورت کلی جاری نیست، بلکه اختصاص به موارد جزیی و استثنایی دارد، مانند:
1. قرائت لفظ «مالک» با الف در سوره حمد توسط عاصم و کسائی، و بدون الف (مَلِک) توسط دیگر قاریان سبعه.
2. قرائت آیه 3 سوره اعراف: «قَلِیلاً مَّا تَذَکَّرُونَ» که تنها ابنعامر آن را «قلیلاً ما یتذکرون» با «ی» قرائت کرده است.
3. قرائت آیات 25 سوره اعراف: «وَمِنْهَا تُخْرَجُونَ» و 11 سوره زخرف: «کَذَلِکَ تُخْرَجُونَ» که حمزه و ابن عامر آن را به فتح «ت» و ضمّ «ر» (تَخرُجون) قرائت میکردند و دیگر قرّای سبعه، آنها را به ضم «ت» و فتح «ر» (تُخرَجون) میخواندند.
در کتب مربوط به اختلاف قرائات رسم بر این است که ابتدا، «اصول قرائات» مطرح میشوند و سپس به ترتیب از ابتدای قرآن اختلاف در فرش قرائت، کلمه به کلمه بررسی میگردد. شاطبی در کتاب 'حزر الأمانی و وجه التّهانی' (معروف به شاطبیّه) پس از ذکر اصول قرائات و قواعد ادغام، هاء کنایه، مد و قصر، تسهیل همزه، اظهار، حروف قریب المخرج، اماله و وقفها از بیت 445 در زمینه «فرش الحروف» از سوره بقره اختلاف قرائات را آغاز میکند.
مباحث «فرش الحروف» یا «فروع قرائتی» به طور انحصاری به علم قرائات مربوط است. از این رو آن مقدار از فرش الحروف که در علم تجوید بحث میشود از باب ضرورت است؛ بدین معنی که ما وقتی علم تجوید را فرا میگیریم با توجه به این که قراءت رایج در کشور ما قراءت عاصم به روایت حفص است، ناگزیریم فرش الحروف یا فروعات قرائتی عاصم به روایت حفص را هم فرا گیریم تا بتوانیم قرآن را به طور صحیح و مطابق قرائت مذکور بخوانیم.
منابع
اصطلاحنامه
مترادفات
از واژه «فَرْشُ الحروف» بجای واژههای زیر استفاده کنید: