عملکردها

صحت ( اصول فقه )

از دانشنامه علوم اسلامی

توضیح مفهومی

صحت ( اصول فقه ) : تمامیت از جهت اجزا و شرایط

برای صحت، معانی متفاوتی ذکر شده است؛ برخی بر این باورند که معنای صحت، در علوم مختلف تفاوت دارد؛ برای مثال، در فقه و در باب عبادات، عبادت صحیح به عبادتی گفته می‌شود که اعاده و قضا لازم ندارد؛ بنا بر این، صحیح بودن عبادت، به معنای مسقطیت اعاده و قضا است.

در علم کلام، صحت به معنای موافقت عمل با شریعت، و در علم طب، صحت به معنای اعتدال مزاج و سلامت جسم است، و در علم اصول، به معنای تمامیت اَجزا و شرایط می‌باشد.

بعضی هم چون مرحوم ' آخوند خراسانی ' معتقدند صحت دارای معانی متفاوت نیست و اختلاف در تعبیرات به لحاظ اغراض مختلفی است که در علوم مختلف وجود دارد، و گرنه صحت در همه جا به معنای تمامیت است، ولی وقتی این تمامیت در فقه مطرح می‌شود، به معنای تمامیت عبادت است که اثر آن اسقاط اعاده و قضا می‌باشد. به این تربیت، فقیه، کلمه ' تمامیت ' را کنار گذاشته و آن اثری را که از تمامیت عبادت انتظار دارد، به عنوان تفسیر صحت عبادت قرار داده است. در علم کلام نیز صحت به معنای تمامیت است، اما از تمامیت، یک اثر خاص متناسب با علم کلام مورد نظر است و آن تمامیت عمل در موافقت آن با شریعت و در نتیجه، استحقاق مثوبت است. هم چنین طبیب هم، صحت را به معنای تمامیت می‌داند و تمامیت جسم از نظر طب و طبیب، به اعتبار سلامت جسم و اعتدال مزاج است.

البته مرحوم ' آخوند ' اعتقاد دارد صحت ـ به معنای تمامیت ـ و فساد، دو امر اضافی می‌باشد و ممکن است یک عمل به لحاظی صحیح و به لحاظ دیگری غیر صحیح باشد؛ برای مثال، نماز با تیمم برای کسی که آب در اختیار دارد، فاسد، و برای کسی که آب در اختیار ندارد صحیح است. هم چنین نماز چهار رکعتی برای مسافر، باطل و فاسد و برای حاضر، صحیح و تام است.

برخی به مرحوم ' آخوند ' اشکال کرده‌اند که ایشان صحت و تمامیت را با هم مترادف قرار داده، در حالی که این امر درست نیست، زیرا اولاً تقابل تمامیت و نقصان، تقابل عدم و ملکه است؛ ناقص به موجودی گفته می‌شود که شأنیت تام بودن را دارد، ولی بالفعل ناقص و غیر تام است و در تقابل عدم و ملکه، یکی وجودی و دیگری عدمی است، اما تقابل در باب صحت و فساد، تقابل تضاد، یعنی تقابل میان دو امر وجودی است.

و ثانیاً در عرف و استعمال‌های عرفی این گونه نیست که هر جا کلمه تام به کار رود کلمه صحیح هم به کار رود و هر جا کلمه فاسد به کار رود، کلمه ناقص هم به کار رود، در حالی که لازمه ترادف این است که هر کدام از اینها بتواند به جای دیگری به کار رود.

برای مثال، به انسانی که چشم ندارد می‌توان گفت ' انسان ناقص '، اما به کار بردن ' انسان فاسد ' در حق وی صحیح نیست؛ پس، صحت به معنای تمامیت نمی‌آید، بلکه صحت یک معنا، و تمامیت معنای دیگری دارد. صحت به معنای این است که غرض و هدفی که حصول آن از شی ء خاص انتظار می‌رود، بر آن مترتب گردد. میوه صحیح، میوه‌ای است که غرضی که از آن مورد انتظار است حاصل گردد. بنابراین، صحت و فساد مربوط به وجود و عدم ویژگی‌ها و جهات مطلوب در یک شی ء است [۱] .

عده‌ای معتقدند صحت در لغت، گاهی مقابل بیماری به کار می‌رود، مانند: صحیح (تندرست) و سقیم (بیمار) که رابطه آن دو، تضاد است، و گاهی در مقابل عیب به کار می‌رود، مثل: صحیح و معیب که رابطه آن دو، عدم و ملکه است.

صحت در عبادات گاهی به مطابقت مأتی به با مأموربه، و گاهی به آن چه که موجب سقوط اعاده و قضا است، تعریف شده، ولی در معاملات، به معنای ترتب اثر مطلوب آمده است.

پانوشت

  1. سیری کامل در اصول فقه جلد 2 : صفحه 99

منابع

  1. کتاب التعریفات : صفحه 57
  2. ایضاح الکفایة جلد 1 : صفحه 148
  3. ایضاح الکفایة جلد 3 : صفحه (189-201)
  4. شرح اصول فقه جلد 1 : صفحه 96
  5. کفایة الاصول : صفحه 39
  6. اصول الفقه جلد 1 : صفحه 319
  7. اصول الفقه جلد 1 : صفحه 68
  8. کفایة الاصول (المحشی) جلد 2 : صفحه 222
  9. المعجم الاصولی : صفحه (693-696)
  10. فرهنگ نامه اصول فقه

اصطلاح‌نامه

وابسته

استصحاب صحت، فساد ( اصول فقه )

نمایه‌های موضوعی

جستجوی محتوای اطلاعاتی منابع به منظور دستیابی کاربران به موضوع مورد نظر از بین سایر موضوعات، از طریق واژگان کنترل شده(اصطلاح‌نامه).

برای دسترسی به نمایه‌های شامل واژه صحت ( اصول فقه ) به زیرصفحه صحت ( اصول فقه )/نمایه‌های موضوعی مراجعه کنید.

منابع

  • اجود التقریرات جلد 1 : صفحه 34، 388
  • اجود التقریرات جلد 2 : صفحه 385، 386
  • اصول الفقه جلد 1 : صفحه 68، 319
  • الاحکام فی اصول الأحکام جلد 1 : صفحه 112، 411
  • الذریعة الی اصول الشریعة جلد 1 : صفحه 193، 194
  • المحصول فی علم الاصول جلد 1 : صفحه 151
  • المحصول فی علم الاصول جلد 2 : صفحه 295، 296
  • المحصول فی علم الاصول جلد 4 : صفحه 90
  • المحکم فی اصول الفقه جلد 1 : صفحه 86، 167
  • المحکم فی اصول الفقه جلد 5 : صفحه 472، 473، 476، 479، 484
  • المعجم الاصولی : صفحه (693-696)
  • الموجز فی اصول الفقه جلد 1,2 : صفحه 38
  • انوار الاصول جلد 1 : صفحه 98، 99، 100
  • ایضاح الکفایة جلد 1 : صفحه 148
  • ایضاح الکفایة جلد 3 : صفحه (189-201)
  • بحوث فی علم الاصول جلد 3 : صفحه 107
  • تسدید الاصول جلد 1 : صفحه 58
  • تهذیب الاصول جلد 2 : صفحه 430
  • حقایق الاصول جلد 1 : صفحه 55
  • سیری کامل در اصول فقه جلد 2 : صفحه 99
  • شرح اصول فقه جلد 1 : صفحه 96
  • فرائد الاصول جلد 2 : صفحه 488
  • فوائد الاصول جلد 4 : صفحه 661
  • کتاب التعریفات : صفحه 57
  • کفایة الاصول (المحشی) جلد 2 : صفحه 222
  • کفایة الاصول : صفحه 39
  • محاضرات فی اصول الفقه جلد 1 : صفحه 163
  • محاضرات فی اصول الفقه جلد 4 : صفحه 296، 401
  • منتقی الاصول جلد 1 : صفحه 201
  • منتقی الاصول جلد 3 : صفحه 171، 173، 177، 179
  • نهایة الافکار جلد 4 جزء -1 : صفحه 97، 239
  • نهایة الافکار جلد 4 جزء -2 : صفحه 83
  • نهایة الافکار جلد 4-1 : صفحه 97، 239
  • نهایة الافکار جلد 4-2 : صفحه 83