شقیقه
از دانشنامه علوم اسلامی
توضیح مفهومی
صدغ. ( ص ُ ) (ع اِ) مابین چشم و گوش مردم. (منتهی الارب) (بحر الجواهر) (مقدمه ? ترجمان القرآن) . میان گوشه ? ابرو و گوش است و آن را شقیقه نیز گویند. (غیاث اللغات) . میان دنبال چشم و گوش. (مهذب الاسماء) . بناگوش. (تفلیسی) . کلالک. (ذخیره ? خوارزمشاهی) . و رجوع به صدغه شود. || موی پیچه بر صدغ فروهشته. ج، اصداغ. (منتهی الارب) . الشعر المتدلی علی الصدغ. (بحر الجواهر) . موی پیچیده که آویخته باشند بر آن موضع. (غیاث اللغات) . زلف. (مقدمه ? ترجمان القرآن) (دهار) (مهذب الاسماء) (تفلیسی) . موی بناگوش جبین
جَبین: دو طرف پیشانی، بالای شقیقه.
در روایات، جبین به معنای پیشانی هم به کار رفته است1) ر پیشانی (. برخی لغویان نیز تصریح کردهاند که به طور مَجاز و به علاقه مجاورت، جبین بر پیشانی هم اطلاق میشود. 2 عنوان یاد شده به مناسبت در باب طهارت و صلات به کار رفته است.
بنابر قول منسوب به مشهور، در تیمّم علاوه بر پیشانی مسح دو جبین واجب است. 3
در صورت عدم امکان سجده با پیشانی، بنابر مشهور با یکی از دو جبین و در صورت عدم امکان آن، با چانه سجده میکند. بر این قول ادعای اجماع شده است. 4 در سجده با جبین، بنابر مشهور، تفاوتی بین جبین راست و چپ نیست. 5 برخی، تقدیم جبین راست را بر چپ واجب دانستهاند. 6
بنابر قول برخی فقها، بر خاک نهادن دو طرف پیشانی در سجده شکر) ر سجده شکر (مستحب است7) ر تعفیر (.
1. وسائلالشیعة 344 /6؛ الحدائقالناضرة 2 344 /4. تاج العروس/ واژه »جبن« × 3. جواهر الکلام 199 - 195 /5؛ مستمسک العروة 406 /4؛ الحدائق الناضرة 4 345 - 342 /4. جواهر الکلام 6 206. 5 203 - 199 /10. العروة الوثقی 565 /2؛ مستمسک العروة 7 380 - 379 /6. الألفیة و النفلیة/ 131؛ مسالک الافهام 223 /1.
منابع
اصطلاحنامه
یادداشت دامنه
مابین چشم و گوش
مترادفات
از واژه «شقیقه» بجای واژههای زیر استفاده کنید: