سبب تبادر
از دانشنامه علوم اسلامی
توضیح مفهومی
سبب تبادر : علّت سبقت گرفتن یک معنا در ذهن شنونده لفظ
سبب تبادر، چیزی است که علت پیشی گرفتن یک معنا در ذهنِ شنونده لفظ میگردد. سبقت گرفتن یک معنا در ذهن شنونده، یا از وجود قرینه و یا از علم او به وضع ناشی میشود. در تبادر چون وجود قرینه به طور قطع منتفی است، پس تنها سبب تبادر، علم شنونده به وضع است.
اشکال مهمی که بر تبادر شده و مبنای آن به سبب تبادر برمی گردد، این است که لازمه تبادر، دور باطل است، زیرا از یک طرف، تبادر، متوقف بر علم به وضع است ـ چون علم به وضع سبب آن گشته - و از طرف دیگر، علم به وضع ـ معنای حقیقی لفظ ـ نیز متوقف بر تبادر است.
برخی هم چون مرحوم ' آخوند خراسانی ' در پاسخ به این اشکال گفتهاند: مستعلم ـ کسی که در پی علم به معنای حقیقی لفظ میباشد ـ یا خود از اهل لسان است یا نیست؛
اگر از اهل لسان باشد _ مانند آن که شخص عرب زبانی در صدد دانستن معنای یک لفظ عربی است _ در این جا از راه تفاوت علم از حیث اجمال و تفصیل به اشکال دور پاسخ داده میشود؛ به این بیان که تبادر متوقف بر علم اجمالی و ارتکازی مستعلم به وضع است که این علم در اثر زندگی و اختلاط فرد با این قوم از کودکی تا کنون برای او حاصل شده است و در اعماق ذهن او ذخیره شده است، هر چند او فعلاً به علت عدم توجه به آن از وجود آن ناآگاه است. اما آن علمی که بر تبادر توقف دارد، علم تفصیلی به وضع است؛ یعنی در اثر مراجعه مستعلم به اندوختههای ذهنی خود و جستوجو در آنها ' علم به علم ' پیدا میکند و علم ارتکازی اجمالی او به علم تفصیلی تبدیل میشود، پس دور باطل لازم نمیآید.
اما اگر مستعلم اهل لسان نباشد و از شخصی که اهل لسان است بپرسد، در این جا اصلا ًدور پدید نمیآید، زیرا علم مستعلم، متوقف بر تبادر نزد اهل لسان است و تبادر اهل لسان موقوف به علم اجمالی ارتکازی است.
منابع
- الموجز فی اصول الفقه جلد 2,1 : صفحه 22
- اصول الفقه جلد 1 : صفحه 31
- کفایة الاصول : صفحه 33
- شرح اصول فقه جلد 1 : صفحه (62-65)
- ایضاح الکفایة جلد 1 : صفحه (103-108)
- فرهنگ نامه اصول فقه
اصطلاحنامه
مترادفات
از واژه «سبب تبادر» بجای واژههای زیر استفاده کنید: