عملکردها

رقیت

از دانشنامه علوم اسلامی

رده‌ها
(برای دیدن زیررده‌ها
بر روی "◄" کلیک کنید)

توضیح مفهومی

بردگی: غلامی و کنیزی.

بردگی، صفت برده و برده عبارت است از انسان مملوک. به مالک برده 'مولا'، به مرد برده 'غلام'، 'وَصیف' و 'خادم' و به زن برده 'اَمَه'، 'خادمه'، 'وَصیفه' و 'جاریه' و در زبان فارسی 'کنیز' گفته می‏شود. برخی واژه‏ها همچون 'مملوک'،

________________________________________

92

'رقیق' و در فارسی 'برده'، هم نسبت به مرد برده به کار می‏روند و هم نسبت به زن برده.

بخش قابل توجّهی از ابواب فقه متکفّل احکام بردگی است که عمدتاً تحت چهار عنوان فقهی: عتق، تدبیر، مکاتبه، و استیلاد - که جهت‏گیری همگی آزادسازی برده می‏باشد - مطرح شده است. بخشی نیز به تناسب در دیگر بابها - اعم از عبادات، همچون صلات، زکات، حج وجهاد؛ عقود، چون تجارت، قرض، وکالت و نکاح؛ و ایقاعات، مانند نذر؛ و احکام از قبیل لقطه، ارث، قصاص، حدود و دیات - بحث شده است.

اصل آزادی: از منظر اسلام، اصل، آزادی انسان در برابر هم‏نوعان خود می‏باشد و بردگی وضعی استثنایی است1) ر آزادی (. بنابر این اصل، کودکی که در سرزمین اسلام پیدا می‏شود و والدینش ناشناخته‏اند، آزاد به شمار می‏رود و نمی‏توان او را به بردگی گرفت2) ر لقیط (. چنان‏که تملّک انسان آزاد جز در موارد استثنایی، ممنوع است) ر اصل حُرّیت (.

برده‏گیری: برده‏گیری که پیش از اسلام رواج داشته و از راههای مختلف صورت می‏گرفته از دیدگاه اسلام محدود به کفّار حربی) ر اهل حرب (و اسیران جنگی آنان است. 3 کودک در آزادی و بردگی تابع والدین خویش است. اگر پدر و مادر، هردو برده باشند، کودک نیز برده خواهد بود و اگر یکی از آن دو - هرچند مادر به تنهایی بنابر قول مشهور - آزاد باشد، کودک آزاد محسوب می‏گردد. 4

کودکی که در سرزمین کفر پیدا شده و پدر و مادرش نامعلوم هستند و مسلمانی که احتمال انتساب کودک به او برود وجود نداشته باشد، به ملک یابنده‏اش درمی‏آید. 5

موانع برده‏گیری: در محدوده جواز برده‏گیری، برخی اشخاص در هیچ شرایطی به بردگی گرفته نمی‏شوند. برای مرد، برده گرفتنِ پدر، مادر، پدر بزرگ، مادربزرگ، فرزندان، نوه‏ها، خواهر، عمّه، خاله، دختر برادر و دختر خواهر، جایز و صحیح نیست.

به نظر مشهور، زن مالک پدر، مادر، جدّ، جدّه، اولاد و نوه‏ها نمی‏شود. برخی

________________________________________

93

برادر، عمو و دایی را نیز بدانها افزوده‏اند. هرگاه یکی از این اشخاص - از راه خرید یا راهی دیگر - به ملک انسان درآید به طور قهری آزاد می‏شود. 6

مکروهات برده‏گیری: تملّک خویشاوندان - جز کسانی که در موانع بردگی از آنان نام برده شد - جایز است؛ لیکن کراهت دارد و بنا به گفته بعضی تملّک افراد محترم در جامعه، مانند عالمان، کهنسالان، سادات و کسانی - مانند دوست و معلّم - که حقّی بر گردن انسان دارند، مکروه است. 7

راههای اثبات بردگی: بردگی فرد در موارد معلوم نبودن آن، از راههای زیر قابل اثبات است:

1. اقرار: مکلّفی که حُرّیتش مجهول است با اقرار به بردگی محکوم به آن است. 8

2. بیّنه) ر بیّنه (.

3. امارات همچون ید مسلمان: زندگی فرد، تحت سلطه مسلمان به‏گونه‏ای که تصرّفات او نسبت به این فرد از نوع تصرّفات مالکانه باشد، دلیل بر بردگی او است. 9

اقسام برده: برده به لحاظ نوع و مقدار مملوکیت، دارای اقسامی است:

1. برده قِنّ) خالص (که هیچ یک از اسباب آزادی در او فعلیت ندارد.

2. برده مُبعَّض که جزئی از وی برده است.

3. برده مکاتب) ر مکاتبه (.

4. مُدَبَّر) ر تدبیر (.

5. اُمّ وَلَد) ر استیلاد (.

در هر یک از اقسام یادشده - بجز اوّلی - یکی از اسباب آزادی وجود دارد.

احکام: برده از نظر حقوقی هویّتی دوگانه دارد؛ زیرا از یک سو به عنوان کالا، مملوک دیگری به نام مولا و تابع قانون مالکیت است. در نتیجه، موضوع ضوابط حقوقیِ ناشی از مالکیت مانند خرید و فروش، هبه، اجاره، رهن و توارث می‏باشد. از سوی دیگر به عنوان انسان - همچون دیگر انسانها - مشمول احکام، حقوق و تکالیفی است؛ لیکن به لحاظ وضعیت و ویژگی خاصّ برده، دارای احکام و مقرّرات ویژه‏ای است که در سه حوزه عبادات، معاملات و احکام تبیین می‏شود.

________________________________________

94

الف. عبادات: واجبات عبادی غیر مالی، مانند نماز و روزه بر برده همچون آزاد، واجب است مگر آنچه جنبه جمعی و اجتماعی داشته باشد، مانند نماز جمعه، 10 حج11و جهاد که از وی ساقط است. 12

حدّ لازم پوشش برای کنیز در نماز کمتر از زن آزاد است. کنیز می‏تواند بدون روسری نماز بخواند. نسبت‏به سایر مواضع بدن، حکم وی با زن آزاد تفاوت ندارد13) ر پوشش (.

واجبات عبادیِ مالی) ر واجب مالی (همچون زکات به برده تعلّق نمی‏گیرد و بر عهده مالک او است. 14

ب. معاملات: دراینکه برده صلاحیّت تملّک دارد یا نه، اختلاف است. قول به عدم صلاحیّت به مشهور نسبت داده شده، بلکه بر آن، ادّعای اجماع شده است.

بنابر قول به صلاحیّت تملّک، همه فقها برآنند که برده نمی‏تواند بدون اذن مولا در مال خود تصرّف‏کند و حتّی خود را موضوع یکی از عقود همچون اجاره قرار دهد15 و درصورت تصرّف در مال - به مثل داد و ستد یا هبه - و یا اجاره دادن خود، عقد، فضولی و تنها با اجازه مولا نافذ خواهد بود16) ر فضولی (.

البتّه برده می‏تواند با اذن مولا سرپرستی کاری اقتصادی را بر عهده گیرد و با سرمایه‏ای که مولا در اختیارش می‏گذارد تجارت کند. چنین برده‏ای 'مأذون' یا 'مأذون لَه' نامیده می‏شود. این اذن، به وی استقلالی نسبی می‏بخشد؛ به‏گونه‏ای که در محدوده مجاز می‏تواند آزادانه با همه افراد معامله کند. 17

نکاح: برده برای ازدواج نیاز به اذن مولا دارد و اگر بدون اذن او ازدواج کند در اینکه عقد، فضولی خواهد بود و صحّتش منوط به تنفیذ) اجازه (مولا می‏باشد یا باطل است و یا در غلام، عقد، فضولی و در کنیز باطل است، اختلاف می‏باشد. مشهور قول اوّل است. 18

برده حقّ داشتن بیش از دو زن آزاد به عقد دائم را ندارد؛ لیکن می‏تواند با چهار کنیز به عقد دائم ازدواج کند. 19 زوجه کنیز، نصف زوجه آزاد، حقّ قَسْم) ر قسْم (دارد. 20 در اینکه نفقه و مهر زوجه عبد بر عهده مالک او است یا خود

________________________________________

95

عبد، اقوال مختلفی ذکر شده است. 21 مولا می‏تواند برده خود - اعم از کنیز، غلام، بالغ و غیر بالغ - را به دیگری تزویج نماید و برده در این زمینه اختیار ندارد. 22

طلاق: برده‏ای که با اجازه مولا ازدواج کرده بنابر قول مشهور، مولا نمی‏تواند او را بر طلاق زنش وادار و یا از طلاق دادن منع کند؛ 23 ولی اگر مولا بین عبد و کنیز خود وصلت ایجاد کند، هر زمان‏که بخواهد می‏تواند با لفظ طلاق یا غیر آن، بین آن دو جدایی افکند. 24

استمتاع از کنیز: مالک شدن کنیز - که از آن به 'ملک یمین' تعبیر می‏شود - از اسباب جواز استمتاع) لذّت جنسی بردن (از او است؛ به شرط آنکه اوّلاً کنیز مجرّد باشد و ثانیاً پس از خرید، استبراء) خودداری از برقراری رابطه جنسی به مدّت یک حیض (شده باشد. 25 کنیزی که از مولای خود دارای فرزند شده 'اُمّ‏وَلَد' به شمار می‏رود و احکام ویژه‏ای دارد) ر استیلاد (.

ج. احکام:

حدود: برده و آزاد از نظر کیفر در بیشتر بزه‏های مستلزم حد، یکسان هستند؛ لیکن در برخی جرایم با یکدیگر تفاوت دارند، ازجمله در زنا حکم سنگسار بر برده جاری نمی‏شود. حدّ وی نیز نصف حدّ انسان آزاد) پنجاه ضربه تازیانه (است. 26برخی حدّ قذف) ر قذف (را برای برده چهل تازیانه دانسته‏اند؛ لیکن مشهور در این مسئله تفاوتی بین برده و آزاد قائل نشده‏اند. 27

قصاص: از شرایط قصاص در قتل عمد، برابری قاتل و مقتول از حیث برده یا آزاد بودن است. از این‏رو، نمی‏توان در مقابل قتل عمدی برده، فرد آزاد را قصاص کرد ولی عکس آن ثابت است؛ هرچند ولیّ مقتول بین کشتن و به بردگی گرفتن برده مخیّر است. 28

دیات: دیه برده، قیمت او است و مقدار آن نباید بیش از دیه فرد آزاد باشد. جرح و آسیبی که بر برده وارد می‏گردد اگر از جراحاتی باشد که دیه آن در شرع برای انسان آزاد تعیین شده است، در برده به همان نسبت بر حسب قیمت او محاسبه می‏شود. به عنوان مثال اگر دیه عضو آسیب دیده در انسان آزاد، کامل باشد، در برده نیز قیمت کامل آن به عنوان دیه

________________________________________

96

باید پرداخت گردد و اگر نصف باشد، نصف قیمت برده پرداخت می‏شود. 29

ارث: از موانع ارث، برده بودن مورِّث یا وارث است، مگر آنکه وارث منحصر به برده باشد. در این صورت، برده از ترکه، خریداری و آزاد می‏گردد و باقیمانده ترکه به او داده می‏شود. 30 در فرض انحصار وارث به برده آیا وی از هر طبقه‏ای از طبقات سه‏گانه ارث که باشد، آزاد می‏شود یا آنکه این حکم اختصاص به پدر و مادر یا آنان به اضافه فرزندان میّت دارد؟ مسئله اختلافی است. 31

برده و مناصب مهم: بنابر قولی برده صلاحیّت تصدّی مناصب مهم اجتماعی همچون قضاوت و مرجعیّت تقلید را ندارد. 32

آزادی برده: بخش عمده‏ای از احکام مربوط به برده، به عتق و آزادی او برمی‏گردد. آزادی برده از یک سو به آزادی اختیاری و قهری) انعتاق (و از سویی دیگر به آزادی کامل و ناقص تقسیم می‏شود.

اسباب آزادی اختیاری:

1. عتق: آزاد کردن برده بویژه مؤمن، مستحب مؤکّد و دارای فضیلت بسیار است33 و به جهت کفّاره) ر کفّاره (و نیز نذر، عهد و قسم، واجب می‏گردد) ر عتق (.

2. تدبیر: اگر مولا به برده‏اش بگوید: تو پس از وفات من آزاد هستی، با مرگ مولا، برده آزاد می‏شود34) ر تدبیر (.

3. مکاتبه: و آن عبارت است از قرارداد آزادی برده که به اختیار برده بین وی و مالکش بسته می‏شود. به این نوع قرار داد، عقد مکاتبه گفته می‏شود و امری مستحب است. 35 عقد مکاتبه به دو صورت مطلق و مشروط انجام می‏گیرد. در مکاتبه مطلق برخلاف مشروط، آزادی برده منوط به پرداخت تمامی مال الکتابه نیست؛ بلکه هر مبلغی که برده می‏پردازد به همان نسبت آزاد می‏شود) ر مکاتبه (.

اسباب آزادی قهری:

1. ملکیّت: در موانع برده‏گیری به ممنوعیت استرقاقِ برخی افراد و آزادی قهری آنان به محض ملکیّت ایشان اشاره شد.

________________________________________

97

2. سرایت: آزادیِ جزئی از برده - هرچند اندک - توسط مولا موجب سرایت آن به دیگر اجزاء و در نتیجه آزادی کامل وی می‏گردد. 36

3. تنکیل: بریدن عضوی از اعضای برده همچون گوش و بینی توسط مولا بنابر مشهور، سبب آزادی قهری وی می‏گردد. 37

4. اسلام: برده‏ای که در اسلام آوردن بر مولای خود پیشی گرفته و از قلمرو کفر به قلمرو اسلام درآمده است، آزاد می‏شود. 38

5. بیماری: ابتلای برده به کوری، خوره و زمین گیر شدن، سبب آزادی قهری وی می‏گردد. 39

علاوه بر احکام یاد شده مسائل بسیار دیگری در فقه درباره برده مطرح است که در مدخلهای مناسب به آنها اشاره خواهد شد.

) ر کنیز (

1. جواهر الکلام 137 - 136 /24. 3 181 /38. 2 136 /24 و 211 /30. 4 89 /34 و 141 /24. 6 92 /34. 5 213 و 147 - 145؛ منهاج الصالحین) خوئی (7 67 /2. جواهر الکلام 210 - 209 /30. 21 165 /31. 20 6 - 5. 19 205 - 204/30. 18 76/25. 17 179 - 171 /24. 16 69 /25. 15 30/15. 14 221 /8. 13 5 /21. 12 241 /17. 11 259 / 11. 10 153 /24. 9 90 /34. 8 145 /24 و22 363- 361 /31. الروضةالبهیة 23 118 - 117 /5. جواهرالکلام 126. 29 91 - 90 /42. 28 415. 27 332 - 329 /41. 26 195 - 193 /24. 25 280 - 278. 24 275 /30 و 21 /40. 32 61 - 58. 31 50 /39. 30 42 /43؛ العروةالوثقی 33 9/1. جواهرالکلام 189. 39 190. 38 191. 37 152. 36 252. 35 194. 34 87 /34.

منابع

  1. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع) جلد 2 : صفحه 91

اصطلاح‌نامه

مترادفات

از واژه «رقیت» بجای واژه‌های زیر استفاده کنید:

بردگی ( فقه )

اعم

احکام وضعی ( فقه )، اسباب حجر ( فقه )، اسباب نفقه ( فقه )، محرمات سببی نکاح

اخص

رقیت لقیط، رقیت مجاهد، رقیت مورث، رقیت موکل، رقیت وارث، رقیت وکیل

وابسته

اقرار به رقیت، حریت ( فقه )، شهادت به رقیت

نمایه‌های موضوعی

جستجوی محتوای اطلاعاتی منابع به منظور دستیابی کاربران به موضوع مورد نظر از بین سایر موضوعات، از طریق واژگان کنترل شده(اصطلاح‌نامه).

برای دسترسی به نمایه‌های شامل واژه رقیت به زیرصفحه رقیت/نمایه‌های موضوعی مراجعه کنید.

منابع

  • ارشاد الاذهان الی احکام الایمان جلد 1 : صفحه 396
  • التمهید فی علوم القرآن جلد 6 : صفحه 319
  • الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة جلد 4 : صفحه 101
  • الفقه جلد 86 : صفحه 224
  • ایضاح الفوائد فی شرح اشکالات القواعد جلد 3 : صفحه 267
  • تبصرة المتعلمین : صفحه 151
  • تحریرالوسیله جلد 2 : صفحه 313
  • جامع المدارک فی شرح المختصرالنافع جلد 3 : صفحه 362
  • جامع المدارک فی شرح المختصرالنافع جلد 4 : صفحه 476
  • جامع المقاصد فی شرح القواعد جلد 5 : صفحه 180
  • جواهرالکلام فی شرح الشرایع الاسلام جلد 26 : صفحه 4
  • جواهرالکلام فی شرح الشرایع الاسلام جلد 29 : صفحه 237
  • جواهرالکلام فی شرح الشرایع الاسلام جلد 31 : صفحه 301
  • جواهرالکلام فی شرح الشرایع الاسلام جلد 41 : صفحه 138
  • ریاض المسائل جلد 7 : صفحه 255
  • سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 15 : صفحه 204، 207، 209، 213
  • سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 19 : صفحه 540
  • سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 37 : صفحه 207، 209
  • شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام جلد 2 : صفحه 99، 347
  • شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام جلد 4 : صفحه 134
  • فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع) جلد 2 : صفحه 91
  • قواعدالاحکام جلد 3 : صفحه 103
  • کتاب الفقه علی المذاهب الاربعة جلد 2 : صفحه 349
  • کشف الرموز فی شرح المختصر النافع جلد 1 : صفحه 552
  • کشف الرموز فی شرح المختصر النافع جلد 2 : صفحه 202
  • کشف اللثام (ط.ج) جلد 7 : صفحه 557
  • مجمع الفائدة و البرهان جلد 9 : صفحه 213
  • مختصرنافع : صفحه 248
  • مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام جلد 4 : صفحه 140
  • مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام جلد 8 : صفحه 438
  • منهاج الصالحین جلد 2 : صفحه 179
  • مهذب الاحکام جلد 21 : صفحه 118
  • مهذب الاحکام جلد 25 : صفحه 287