عملکردها

بحث

استعانت

از دانشنامه علوم اسلامی

امر قضاوت و آداب آن، به دلیل اهمیت برقراری عدالت در جامعه اسلامی، همیشه مورد توجه عالمان و دانشمندان اسلامی بوده است. بزرگان اسلام با شرح ویژگی‌های قاضی عادل و بیان حقیقت قضاوت و ارائه حکایت‌هایی از قضاوت‌های اخلاقی و یا غیراخلاقی سعی داشتند با مواظبت کامل، مضامین اخلاقی را در این گروه اجتماعی مهم نهادینه کنند.

برای رسیدن به این مضامین اخلاقی و دوری از امور غیراخلاقی باید مسائل و شرایطی را مراعات کرد که در اصطلاح به آن آداب آن عمل گفته می‌شود. بنابراین با رجوع به کلام پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) می‌توان به این مضامین دست یافت.

آداب قضاوت

مجری هر حرفه و منصبی نیازمند ویژگی‌هایی است. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ویژگی‌هایی برای یک قاضی حکومت اسلامی بیان کرده است.

قاطعیت در اجرای احکام الهی

پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «من حکم فی درهمین بحکم جور ثم جبر علیه کان من اهل هذه الآیه و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الکافرون؛[۱] هر که در دو درهم، حکمی ظالمانه کند و آن را به اجبار اجرا کند، از اهل این آیه است: کسی که به آنچه خدا فرستاده حکم نکند، از کافران است.»

روزی حضرت علی (علیه‌السّلام) چشم‌ درد شدیدی گرفت. رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به عیادتش رفت و او از شدت درد ناله می‌کرد. حضرت فرمود: «علی! ناله جزع است یا درد؟» وی عرض کرد: «ای رسول‌ خدا! تاکنون دردی سخت‌تر از این ندیده بودم.» آن حضرت فرمود: «علی! هنگامی که فرشته مرگ برای گرفتن جان فاجر می‌آید و با سیخ‌های آتشین جانش را می‌گیرد، جهنم فریاد می‌کشد.» علی (علیه‌السّلام) ناگهان نشست و فرمود: «ای رسول خدا فریاد آن را تکرار فرما که درد مرا از یاد برد، آیا کسی از امتت اینگونه عذابی دردناک را می‌بیند؟» حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «آری، حکّام جور، حاکمان و قاضیان ستمگر و خورنده مال یتیم و شاهد دروغ.»[۲]

عمل به حکم خدا و پرهیز از تبعیض

در فتح مکه زنی از قبیله "بنی‌مخزوم" مرتکب دزدی شده بود و جرمش ثابت شد. خاندان او که از اشراف قریش بودند به جنب‌و‌جوش افتادند تا رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را از اجرای این حکم منصرف کنند؛ بنابراین با اسامة بن زید که نزد حضرت محبوبیت خاصی داشت گفت‌وگو کردند تا درباره آن زن، شفاعت کند و عفو او را از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بخواهد. اسامه نیز چنین کرد. وقتی حضرت، این سخن را شنید و تلاش خاندان بنی‌مخزوم را برای توقفِ حکم الهی دید، رنگش از خشم، برافروخته شد و فرمود: «اینجا، جای شفاعت نیست؛ مگر می‌توان قانون خدا را برای به خاطر افراد تعطیل کرد؟»[۳]

پیامبر برای روشن‌کردن افکار عمومی به سخنرانی ایستاد و به آن جمعیت انبوه فرمود: «ملت‌های پیشین به دلیل تبعیض در اجرای قانون خدا سقوط کردند و آنها مجرمان اشراف و ثروتمند را از مجازات معاف می‌کردند؛ ولی زیردستان و ضعیفان مجرم را مجازات می‌کردند. سوگند به خدایی که جانم در دست اوست! در اجرای قانون خدا درباره هیچ‌کس سستی و کوتاهی نمی‌کنم و اگر دخترم فاطمه (سلام‌الله‌علیها) نیز سرقت می‌کرد، هر آینه دستش را قطع می‌کردم.»[۴]

برابری و مساوات در حکم

پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرمود: «زبان قاضی در میان دو شعله آتش قرار گرفته تا اینکه میان مردم داوری کند؛ چنان‌که عادلانه داوری ‌کند به سوی بهشت و اگر ستم کند به سوی جهنمشتافته است.»[۵][۶] [۷][۸]

همچنین می‌فرمود: «هر کس خواست قضاوت کند، باید میان مردم از هر لحاظ، عدالت را رعایت کند؛ حتی از لحاظ نگاه و اشاره کردن و حتی در تعیین مکان هم بین آنها فرق نگذارد و صدای خود را برای یکی بلند نکند؛ مگر اینکه با دیگری هم، همین‌گونه رفتار کند.»[۹]

آسان گیری در قضاوت

اقبال و توجه مردم حجاز به اسلام و اطمینانی که پیامبر از ناحیه قبایل عرب پیدا کرد به وی فرصت داد که شعاع نفوذ و قدرت اسلام را به داخل کشورهای همسایه حجاز گسترش دهد.

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برای نخستین بار یکی از یاران دانشمند خود، یعنی «معاذ بن جبل» را به سوی یمن فرستاد تا ندای توحید و اصول آیین اسلام را برای مردم آنجا تشریح کند و نیز به دعاوی، گرفتاری‌ها و احکام قضایی آنها رسیدگی کند.

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ضمن سفارش‌های مفصل خود به معاذ بن جبل چنین سفارش فرمود: «از سخت‌گیری و فشار بر مردم حذر کن و مردم را به نوید‌های الهی بشارت ده که ویژه افراد با ایمان است در یمن با اهل کتاب (یهود و نصارا) مواجه می‌شوی و آنان از توحید سؤال می‌کنند و اینکه کلید بهشت چیست؟ در پاسخ به آنان بگو: اعتراف به یگانگی و بی‌همتایی خداوند.»[۱۰][۱۱]

علم به احکام قضاوت

پس از مدتی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) حضرت علی (علیه‌السّلام) را به یمن فرستاد تا به شکایت‌ها و داوری میان مردم بپردازد. علی (علیه‌السّلام) فرمود: «رسول خدا مرا به عنوان قاضی به یمن فرستاد. من به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عرض کردم: "ای رسول خدا! مرا به قضاوت به یمن می‌فرستی، حال آنکه من جوانم و به علم داوری آشنا نیستم."» خاتم انبیا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: "خداوند قلبت را هدایت و زبانت را محکم خواهد ساخت."»[۱۲][۱۳] [۱۴]

ابن‌اثیر می‌نویسد: «علی (علیه‌السّلام) در محضر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با کمال تواضع گفت: "من جوانم و در طول عمر داوری نکرده و بر کرسی قضاوت تکیه نزده‌ام." حضرت، دست بر سینه وی نهاد و برای او دعا کرد و عرض داشت: "بار الها! قلب علی را هدایت فرما و زبان او را از لغزش مصون بدار" و سپس فرمود: "ای علی! با کسی از در جنگ وارد مشو و کوشش کن در پرتو منطق و نیروی آگاهی و علم و حسن سلوک، مردم را به راه راست هدایت کنی."

قضاوت بعد از شنیدن سخنان طرفین

در حدیث دیگری به علی (علیه‌السّلام) فرمود: "آن‌گاه که دو طرف دعوا در حضور تو نشستند، داوری مکن تا به سخنان هر یک به طور مساوی گوش فرا دهی؛ زیرا این باعث روشن‌بینی تو در امر داوری خواهد بود."»[۱۵]

پرهیز از رشوه گرفتن

رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) لعنت کرد کسانی را که مردم به علم و فقاهت آنها احتیاج دارند و در دعاوی احکام قضایی از مردم رشوه می‌گیرند. (احتیاج الناس الیه لفقهه فسالهم الرشوه)[۱۶] [۱۷]

زنی در زمان پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دزدی کرد. وقتی او را نزد حضرت آوردند، قبیله‌اش گفتند که ما خسارت را جبران می‌کنیم؛ ولی آن حضرت دستور داد که دستش را قطع کنند. قبیله‌اش گفتند: «ما حاضریم پانصد دینار برای جبران کارش بدهیم»؛ ولی باز هم حضرت فرمود: «دستش را قطع کنید.» [۱۸]

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در حدیثی فرمود: «خدا رشوه‌پرداز را لعنت کند و نیز کسی را که دلال میان آنهاست. از رشوه‌ گرفتن دوری کنید که این کار به منزله کفر محض است و شخص رشوه‌خوار از رحمت خدا به دور است.»[۱۹]

پانویس

الگو:پانویس

منبع

سایت پژوهه، برگزفته از مقاله «برخی از آداب قضاوت»، تاریخ بازیابی 1397/02/24.

  1. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج7، ص408.
  2. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی،ج3، ص253-254.
  3. بخاری، محمد بن اسماعیل؛ صحیح بخاری، ج4، ص175.
  4. متقی هندی، علاءالدین علی بن حسام، کنزالعمال، تحقیق الشیخ بکری الحیانی، بیروت، موسسه الرساله، بی‌تا، ج3، ص269.
  5. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج24، ص6، بیروت، انتشارات دارالتراث العربی.
  6. حر عاملی، محمد بن حسن‌، وسائل الشیعه، ج27، ص214.
  7. حر عاملی، محمد بن حسن‌، وسائل الشیعه، ج27، ص228.
  8. مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى‌، روضة المتقین، ج6، ص15.
  9. حر عاملی، محمد بن حسن‌، وسائل الشیعه، ترجمه شیخ‌علی صحت، ج3، ص396، تهران، ناس، 1361ش.
  10. ابن‌هشام، عبدالملک، سیرت رسول الله، ترجمه رفیع‌الدین اسحاق بن محمد، مصحح اصغر مهدوی، ج2، ص590، تهران، خوارزمی، بی‌تا.
  11. لأحمدي الميانجي، الشيخ علي، مكاتيب الرسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، ج2، ص589.
  12. سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی‌داود، ص183، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.
  13. صالح، صبحی، النظم الاسلامیه، بیروت، ص319، نشر دارالعلمی للملایین، 1982م.
  14. مفيد، محمد بن محمد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج1، ص194-195.
  15. ابن‌اثیر، عزالدین، الکامل، ترجمه محمد حسین روحانی، ج2، ص305، تهران، انتشارات اساطیر، 1370ش.
  16. حر عاملی، محمد بن حسن‌، وسائل الشیعه، ترجمه شیخ علی صحت، تهران، ناس، 1361ش، . ج18، ص163.
  17. حر عاملی، محمد بن حسن‌، وسائل الشیعه، ج27، ص223.
  18. هیثمی، نورالدین، مجمع الزوائد، ج6، ص276، قم، دارالکتب العلمیه، 1408ق.
  19. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج44، ص9، بیروت، انتشارات دارالتراث العربی.