عملکردها

انفصال ( فقه )

از دانشنامه علوم اسلامی

رده‌ها
(برای دیدن زیررده‌ها
بر روی "◄" کلیک کنید)

توضیح مفهومی

انفصال: جدا شدن، مقابل اتّصال.

از آن به مناسبت در باب هایی مانند طهارت، صلات، تفلیس، هبه، نکاح و شفعه سخن رفته است که به پاره‌ای از آن‌ها اشاره می‌شود.

طهارت: به قول مشهور، در پاک شدن چیز نجس به آب قلیل (--' آب قلیل) ، و به قول برخی حتی در آب کر (--' آب کر) و جاری (--' آب جاری) انفصال غساله شرط است 1 (--' غساله) . اجزای دارای روح جدا شده از حیوان زنده یا مرده - مانند دست، گوش و بینی - نجس است. 2 به قول مشهور، غسل و دفن جزء جدا شده از بدن انسان زنده یا مرده که استخوان داشته باشد - مانند دست - واجب است. 3

صلات: سجده بر پوست گردو و بادام پس از انفصال از مغز، صحیح است. 4

تفلیس و شفعه: در فرض افلاس خریدار (--' تفلیس) فروشنده می‌تواند مال خود را در صورت وجود، از وی پس بگیرد، لیکن زیادیِ جدا شده از آن - مانند بچّه‌ای که از حیوان خریداری شده متولد شده باشد - از آنِ خریدار است. 5 همچنین زیادی جدا شده‌ای که در فاصله زمانی عقد و شفعه (--' شفعه) پدید آمده، از آنِ خریدار است. 6

هبه: اگر هبه کننده، هبه خود را پس بگیرد، زیادی منفصل پدید آمده در مال هبه شده پس از عقد - مانند بچّه یا شیر حیوان - از آنِ کسی که مال به او هبه شده (موهوب له) ، و زیادی متّصل - مانند چاقی - از آنِ هبه کننده (واهب) است 7 (--' هبه) .

نکاح: زنی که پیش از آمیزش طلاق داده شده باشد، استحقاق نصف مهر را دارد و زیادی منفصل از مهر نیز - مانند بچّه یا شیر حیوانی که مهر قرار داده شده - از آنِ او است 8 (--' نماء) .

1 - جواهر الکلام 6 191.

2 - 5 311.

3 - 4 104 - 107.

4 - العروة الوثقی 1 590.

5 - جواهر الکلام 25 305.

6 - 37 375.

7 - 28 202.

8 - 31 88 - 89.

منابع

  1. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع) جلد 1 : صفحه 705

اصطلاح‌نامه

اعم

افتراق ( فقه )

اخص

انفصال دو کف محتضر، انفصال غساله

وابسته

اقرار با دعوی منفصل، خیار شرط با انفصال مدت، سجده بر پوست منفصل هسته، سلب منفصل، غسل اعضای جدا شده میت، مس اعضای جدا شده زنده، نماء منفصل

منابع

  • الموسوعة الفقهیة (الکویتیة) جلد 7 : صفحه 40
  • الموسوعه الفقهیه المیسره جلد 5 : صفحه 377
  • فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع) جلد 1 : صفحه 705