عملکردها

اصول قرائت عاصم

از دانشنامه علوم اسلامی

توضیح مفهومی

اصول قرائت عاصم : ضوابط و روش‌های عامِ قرائت عاصم؛ یکی از قاریان هفت گانه

امام القراءة عاصم بن بهدلة ابی النجود الاسدی (م 127 هـ ق) از میان چهار نفر قراء کوفی مقام اول را دارد، او شیخ القراء کوفه بوده، و از نظر صوت قرآن نیز مقام والایی داشته است. عاصم از تابعین بوده و محضر بیست و چهار نفر از صحابه را درک، و احادیث بسیاری روایت کرده است. جمعی از مترجمان احوال مانند صاحب اعیان الشیعه او را شیعی دانسته‌اند.


عاصم قرائت خود را از ابو عبدالرحمن السُّلمی، و او از حضرت امام علی بن ابیطالب (ع) اخذ نموده است، و چون سند قرائت او با یک واسطه به مولای متقیان علی (ع) می‌رسد، علما و فقهای شیعه قرائت او را بر دیگران ترجیح داده‌اند.


دو راوی که قرائت را در نزد شخص عاصم فرا گرفته‌اند عبارتند از: 1. ابوبکر شعبة بن عیاش بن سالم کوفی (95 - 193 هـ ق) .


2. ابوعمرو حفص بن سلیمان بن مغیره اسدی کوفی (90 - 180 هـ ق) .


شاطبی و اکثر مؤلفین، شعبه را مقدم داشته‌اند، وعثمان بن سعید الدانی صاحب کتاب التیسیر، حفص را داناترین مردم به قرائت عاصم شناخته است. و چون رسم الخط قرآن کریم به روایت او از عاصم نوشته شده، دانستن اصول قرائت او مقدم بر دیگران ذکر می‌شود. و اصول قرائت قرّاء دیگر اگر با حفص اختلافی داشته بیان گردیده است.


1. بسمله: عاصم مثل همه قراء در ابتدای قرائت از اول هر سوره بسم الله را خوانده، غیر از توبه که بدون بسم الله نازل شده، و اختلاف قراء هنگام ورود از سوره‌ای به سوره دیگر است، که عاصم هم مانند کسائی و ابن کثیر و ابوجعفر و نافع (به روایت قالون) برای فصل بین دو سوره آن را خوانده است.


2. ضمائر: کلمات: عَلَیهِم، اِلَیهِم، لَدَیهِم، فیهِم، عَلَیهِما، عَلَیهِنَّ، فیهِنَّ و آنچه مانند اینهاست در هاء ضمیر جمع یا تثنیه که قبل از آنها یاء ساکنه یا کسره باشد، همچنین اگر یاء آنها حذف شده باشد مثل: اِن یأتِهِم، فَاسْتَفْتِهِم (عارض به جزم یا بناء) عاصم به کسر هاء در وصل به ضمّ (عَلَیهِمُ الّذِلَة، قُلُوبِهِمُ العِجْلَ، یوفِّیهِمُ الله) خوانده است. و هاء ضمیر ماقبل ساکن که بعد آن متحرک باشد، مثل فیهِ هُدیً، عَقَلوُهُ وَهُم، به قصر یعنی ترک صله خوانده، فقط حفص فیهِ مُهاناً را با صله، و شعبه به ترک صله خوانده است. و وقتی بین دو متحرک واقع شود، حرکت آن را با صله خوانده است، مانند: صاحِبُهُ، وَهُوَ، اَماتهُ فَاَقبَرهُ، یؤَدِّهِ اِلیکَ، کلمه اَرْجِه (اعراف// 111، شعراء// 31) ، فَاَلقِه اِلیهِم (نمل// 28) به سکون هاء، و در یتَّقهِ (نور// 52) به سکون قاف و قصر هاء، و روایت شعبه به کسر قاف و سکون هاء (یتَّقِه) می‌باشد. و عاصم یرضَهُ لَکُم (زمر// 7) را به قصر هاء ضمیر خوانده، و کلمات یؤَدِّه (آل عمران// 75) ، نُوَلّه و نُصْلِه (نساء// 115) ، نؤتِه (آل عمران// 145 و شوری//20) را به روایت شعبه، عاصم به سکون هاء ضمیر خوانده است.


در کلمه اَنسانِیهُ (کهف// 63) روایت حفص به ضم هاء و اختلاس آن است، و در کلمه عَلَیهُ اللهَ (فتح// 10) که مابعد هاء ضمیر ساکن است نیز روایت حفص به ضم هاء بدون اشباع، و در هر دو مورد روایت شعبه از عاصم، به کسر هاء ضمیر و اختلاس کسره آن است.


3. همزه: قرائت عاصم جز در مواردی که ذیلاً بیان می‌شود به تحقیق همزه است؛ خواه همزه مفرده یا مزدوج باشد. به روایت شعبه، عاصم همزه اول کلمه لُؤلُؤ و همزه کلمه مُؤصَدة را به ابدال خوانده است. و او به روایت حفص کلمات هُزُواً و کُفُواً را در هر حال به ابدال به واو، و به روایت شعبه در وصل یا وقف با همزه خوانده است: هُزءْاً و کُفْواً. کلمه رؤوف (بر وزن فَعُول) را عاصم به روایت حفص به اشباع ضمه، و به روایت شعبه رَءُف (بروزن فَعُل) خوانده است. کلمه بِئسَ الإسْمُ الفُسُوقُ (حجرات// 10) عاصم مثل همه قراء برای رهائی از التقاء ساکنین، به لام تعریف مکسور و حذف همزه وصل اسم (بِئسَ لِسمُ الفُسُوقُ) قرائت کرده و برای ابتدا از کلمه الاسم به دو وجه: با همزه وصل مفتوح و لام مکسور (اَلِسمُ) ، یا ابتدا به لام مکسور (لِسمُ) .


کلمه ءامَنتُم (اعراف// 123، طه// 71، شعراء// 49) که اصل آن با سه همزه (ءَاَءمَنتُم) بوده است، در قرائت تمامی قراء همزه سوم را بدل به الف (ءَامَنتُم) ، و این کلمه را به روایت حفص با حذف همزه اول (امَنْتُمْ) ، وبه روایت شعبه با تحقیق دو همزه (ءامَنْتُمْ) خوانده است. کلمه ءَاَعجَمِیٌ (فصّلت// 44) را به روایت شعبه با دو همزه محققه، و به روایت حفص به تحقیق همزه اول و تسهیل دوم خوانده است. کلمه ءَاِنَّکُم لَتَأتون (اعراف// 80، عنکبوت// 27) و ءَاِنَّ لنَا لاَجراً (اعراف// 113) و ءَاِنَّا لَمُغرَمُونَ (واقعه// 66) وَءَاَنْ کانَ ذامالٍ (قلم// 14) به روایت حفص با یک همزه، و به روایت شعبه با اضافه کردن همزه استفهام و تحقیقِ هر دو همزه خوانده است.


به روایت شعبه کلمه مُرجَئُون (توبه// 106) و تُرجِیءُ (احزاب// 51) به اضافه همزه مضمومه بعد از جیم، و حفص بدون همزه در آنها خوانده است: مُرْجَوْنَ، تُرْجی. و کلمه بئیسٍ (اعراف// 165) را شعبه بَیئَسٍ، وَجاءَنا (زخرف// 37) را جاءَنا، و همزه قطع اَلْسّاعَةُ اَدْخِلوا (غافر// 45) را به همزه وصل و در ابتداء به ضم همزه خوانده است.


وقتی همزه وصل بین همزه استفهام و لام تعریف واقع شود، و این در شش موضع از قرآن کریم دیده می‌شود: ءالذکرین (انعام// 143 و 144) ، ءآلئنَ (یونس// 51 و 91) ، ءاللهُ (یونس// 59، نمل// 59) در این سه کلمه همزه وصل در لفظ و کتابت حذف نگشته، و برای اداء آن تمامی قراء دو وجه را جایز می‌دانند: 1. تسهیل همزه دوّم؛ 2. ابدال آن به الف با اشباع مد لازم پدید آمده برای فصل بین دو ساکن (وجه ابدال ارجح است) ، و عاصم هیچگاه الف فصل بین دو همزه داخل نکرده است.


عاصم کلمات ضیزی (نجم// 22) ، بادِیَ (هود// 27) و ضیاء هر جا باشد، وَالبَرِیةِ (بینّه// 6و 7) را به ابدال همزه به یاء خوانده. و کلمه اَلنَّبِیّْ وَالنَّبُوَّة و بقیه مشتقات آنرا به ابدال و ادغام خوانده است. و در کلماتی که نقل و حذف یا سکت در سکون قبل از همزه به قرائت قراء دیگر صحیح است عاصم به آن عمل نکرده است.


4. سکت: روایت حفص از عاصم از طریق شاطبیه سکت در چهار موضع از آیات آمده، و آنها عبارتند از: 1. عِوَجاً قیماً (کهف// 1-2) ؛ 2. مرقدنا هذا (یس// 52) ، مَن راق (قیامت// 21) ، بلّ ران (مطففین// 13) . ولی شعبه در هر چهار مورد فوق بدون سکت، به ادغام نون مَن و لام بَل در راء بعد خوانده است. و 9 مورد هاء سکت که در کتابت قرآن نشانه آن سکونی است که روی آن گذارده شده، عاصم در حال وصل یا وقف آن را خوانده است.


5. مد: در طریق شاطبیه برای عاصم مقدار کشش در مدهای متصل و منفصل توسط (چهار حرکت) قید شده است. و در طیبة النشر، در مد منفصل، روایت شعبه به توسط و فوق توسط، و روایت حفص بر سه وجه: قصر، توسط و فوق توسط، برای عاصم وارد شده است، و مقدار کشش در مدهای لازم نزد عاصم مثل سایر قراء، شش حرکت است، و مقدار کشش در مد عارضِ به سکون را عاصم مثل همه قراء به سه وجه خوانده است: قصر (با توجه به اصل) ، توسط (به سبب سکون موجود) ، اشباع (بدون توجه به عارضی بودن سکون) .


6. مد و لین: وقتی سکون روی حرفی پس از حرف لین برای وقف بیاید، مقدار کشش آن سه وجه: قصر، توسط و طول است، و در حرف مقطعه عین (مریم، شوری) از نظر شاطبیه برای عاصم دو وجه (توسط و اشباع) صحیح است، و در طریق شاطبیه برای همه قراء سه وجه مذکور صحیح است.


7. ادغامات: عاصم ادغام کبیر به طور کلی ندارد، مگر در کلمات مَدَّ، تَأمُرُونَنی، مَکَّنّی و دابَّة، که در اصل: مَدَدَ، تأمُرُونَنی، مَکّنِنی و دابِبَة بوده‌اند، و طبق قواعد صرفی برای آسانی در تلفظ، ادغام کبیر انجام گرفته است. و در: مالک لاتأمَنّا (یوسف// 11) عاصم به ادغام با اشمام خوانده.


عاصم در ادغام متماثلین و متجانسین طبق قاعده و طریقه قراء دیگر عمل کرده ولی در ادغام متقاربین ممسک بوده، فقط در چند مورد عمل کرده:


أ. ادغام ذال ساکنی که بعد از خاء قرار گرفته در تاء، مثل: اَخَذتُم و لَتَّخَذتَ که آن را عاصم به روایت حفص به اظهار، و به روایت شعبه به ادغام خوانده است.


ب. حرف لام ساکن در راء که عاصم، مانند همه قراء به ادغام خوانده است، مثل: قُلْ رَبّی و بَلْ رَّفَعَهُ اللهُ، و در بَلْ رَانَ (مطففین// 13) روایت شعبه به ادغام، و روایت حفص به اظهار با سکت (طریق شاطبیه) ، و از طریق طیبة النشر به دو وجه: ادغام و اظهار با سکت ذکر شده است. در طریق شاطبیه، حفص نون را در واو یس و القرآن، و ن و القلم ادغام نکرده ولی نزد شعبه ادغام آنها صحیح است، ولی در طریق طیبة النشر قرائت عاصم دو وجه اظهار و ادغام نقل شده است. عاصم یلهَثْ ذلکَ (اعراف// 176) وَاِرْکَب مَعَنا (هود// 42) و نون را در میمِ طسم ادغام کرده است. عاصم نون ساکنه و تنوین را نزد شش حرف حلقی اظهار نموده است، و در دو حرف (لام و راء) بلاغنّه ادغام کرده و در چهار حرف دیگر (یمون) ادغام با غنّه نموده است، ولی اگر نون ساکنه با یاء یا واو، در کلمه واحده قرار گیرد؛ مثل دنیا، بنیان، صنوان و قنوان به اظهار خوانده است. و نون ساکنه و تنوین را در نزد باء قلب به میم، و با غنه و اخفاء قرائت کرده است، و در ما بقی حروف به اخفاء با غنه خوانده است.


8. میم جمع: عاصم میم جمعی را به سکون خوانده، مثل عَلَیهِم غَیرِ، عَلَیکُمْ اَنْفُسَکُمْ در وصل یا وقف. و در وصل آن اگر بعد از میم جمعی ساکن باشد، آنرا بدون صله به ضم خوانده، مثل: عَلَیکُمُ الصّیامَ، مِنْهُمُ الَّذِینَ، و هر گاه به ضمیر قرین شده صله واوی آورده (مثل همه قراء) : اَنُلْزِمُکُمُوها فَاتَّخَذْتُمُوهُم، فَاِذا دَخَلتُمُوهُ.


9. اماله: عاصم به روایت حفص در تمام قرآن (در هر دو طریق) فقط کلمه مَجریها را در: قال ارکَبُوا فیها بِسمِ الله مَجرِیها وَ مُرسیها (هود// 41) به اماله راء و الف بعد از آن خوانده و به روایت شعبه بدون اماله یعنی به فتح خوانده است.


به روایت شعبه عاصم در کلمات ذیل اماله کرده است و هیچیک از آنها به روایت حفص نیست:


أ. کلمه اَدرَیکَ (در 13موضع) ، و کلمه اَدْریکُمْ (یونس// 16) .


ب. در چهار کلمه: رَمی (انفال// 17) ، اَعْمی (اسراء// 72) ، سُویً در حال وقف (طه// 58) و سُدیً در حال وقف (قیامة// 36) .


ج. کلمه رانَ در: بَل ران عَلی قُلُوبِهِم (مطففین// 14) به اماله راء و الف.


د. کلمه هارٍ در: عَلی شَفا جرفٍ هارٍ (توبه// 109) به اماله الف.


ه. کلمه نَئا در: اَعرَضَ وَ نَئا بجانِبِهِ (اسراء// 83) به اماله الف بعد از همزه، و همین کلمه در فصلت (آیه50) به فتح روایت شده.


و. کلمه رَءا در هفت موضع (انعام// 76، هود// 70، یوسف// 24 و 28، طه// 10، نجم// 11 و 18) و کلمه رَءاکَ (انبیاء// 36) ، رَءاها (نمل// 10) ، رَءاهُ (قصص// 31) ، در تمام موارد یاد شده اماله راء و همزه با هم، و در کلمات: رَءَا القَمَرَ، رَءَا الشَّمسَ (انعام// 77 و 78) ، رَءَالّذِینَ ظَلَمِوا، رَءَالّذینَ اَشرَکُوا (نحل// 85 و 86) ، رَءَا المُجرمُونَ (کهف// 53) ، رَءَا المُومِنُونَ (احزاب// 22) به هنگام وصل کلمه رَءَا به مابعد به اماله راء فقط. تبصره: کلمه بَلی در هر جای قرآن برای عاصم تنها به فتح است، ولی در طیبة النشر روایت شعبه به دو وجه صحیح ذکر شده.


ز. در حروف مقطعه قرآن، اماله حرف راء از الر (یونس، هود، یوسف، ابراهیم، حجر) و المر (رعد) ، اماله هاء و یاء از کهیعص (مریم) ، اماله حروف طاءِ و هاء از (طه) ، اماله یاء از یس، اماله طاء از طسم (شعرا، قصص) و از طس (نمل) ، اماله حاء از حم (مؤمن، فصلت، شوری، زخرف، دخان، جاثیه، احقاف) .


10. تَرقیق و تفخیم: تفخیم و ترقیق نام کیفیتی است که در نتیجه بلندی طلبی حروف مفخمه و مستعلیه یا پستی طلبی حروف مرققه و مستفله به وجود می‌آید. کل حروف هجا از این نظر بر سه قسمند:


قسم اول هفت حرف استعلاء: (طاء، ضاد، صاد، طاء، قاف، غین، خاء) که در تمامی حالات تفخیم می‌شوند. و به لحاظ نوع حرکت و قوت تفخیم با یکدیگر متفاوتند.


قسم دوم حروف مستفله: که شامل بقیه حروف می‌شود، در تمامی حالات متحرک به هر حرکت که باشند، ترفیق می‌گردند، فقط حرف الف و لام لفظ جلاله و راء از این تقسیم بیرون و تابع قواعد خود هستند.


قسم سوم: الف ماقبل مفتوح، لام لفظ جلاله، و حرف راء است که گاهی تفخیم، و گاهی ترقیق می‌شوند.


در راءات: راء به سبب محل اداء آن و برتری صفات و قوت آن بر ضعف، تفخیم برایش اصل و ترقیق عارضی آن محسوب می‌شود.


راء در اصل مفخم، و به لحاظ سه عامل (کسره، یاء و اماله) موجب ترقیق آن فراهم می‌شود.


راء اگر مفتوح یا مضموم باشد تفخیم میشود، چه در اول کلمه (رَبَّنا، رُعْباً) چه در وسط کلمه (تَمْرَحُونَ، تَعرُجُ) چه در آخر کلمه (نَظَرَ، یشْکُرُ) ، و در چهار مورد ترقیق می‌شود:


الف. راء خود مکسور باشد، مثل: رِزْقاً، قَرِیبٌ، وَالوَترِ، ذَرِالّذِینَ، تَحْرِصُ.


ب. راء ساکن، ماقبل مکسور (به کسره لازم) ، مثل: فِرْعُونَ، مِریةً، اُحْصِرِتُمْ. و در دو مورد، یکی آنکه راء ساکن ماقبل مکسور، قبل از حرف استعلا در یک کلمه قرار گیرد، مثل: فِرْقَةٍ، اِرصاداً. دوم آنکه کسره ماقبل راء ذاتی نبوده و عَرَضی و متصل بدان باشد، مثل: اِرتَدوا، اِرکَعُوا، اِرجعوا (هنگام ابتداء به آنها) ، اَلّذی ارْتَضی، رَبِّ ارْجِعُونِ که کسره آنها اصلی ولی در دو کلمه قرار گرفته‌اند. اَمِ ارْتابُوا، لِمَنِ ارْتَضی، اِنِ ارْتَبْتُم، که کسره ماقبل عارضی و هم منفصل است، در تمام موارد یاد شده راء تفخیم می‌شود.


ج. در وقف بر رائی که ماقبل آن مکسور باشد، مثل: سِحْر، ذِکْر، شِعْر، در این حالت اگر ساکن ماقبل حرف استعلا باشد، مثل: مِصْر و قِطْر، دو وجه ترقیق و تفخیم جایز است، در مِصر تفخیم و در قِطر ترقیق اولی است.


د. راء ساکنی که ماقبلش یاء مدی باشد، مانند بصیر، نَذیر و خبیر، در وقف ترقیق می‌شود همچنین اگر ماقبل راء ساکن حرف لین و ماقبلش حرف استعلای مفتوح باشد، تغییری در ترقیق راء نمی‌دهد، مثل: خَیر و غَیر.


در لامات: حرف لام در اصل مرقق است، و مورد تغلیظ آن نزد عاصم و همه قراء در لفظ جلاله (الله) است در صورتی که ماقبل آن مفتوح یا مضموم باشد (عَلَی اللهِ و عَبْدُاللهِ) ، و اگر ماقبل آن مکسور باشد از ترقیق جدا نیست.


11. یائات اضافه: أ. عاصم تمام یاءات اضافه که بعدش همزه قطع مفتوح باشد، مثل اِنّی اَعْلَمُ، اِنّی اَخافُ و إِنّی اَری، به سکون یاء خوانده. تبصره: از این دسته فقط در معی اَبَداً (توبه// 83) ، مَعی اَوْ رَحِمْنا (ملک// 28) شعبه به سکون یاء، و حفص به فتح آن خوانده.


ب. یاء اضافه که بعد آن همزه قطع مکسور آمده: مثل دُعائی الا فراراً، مِلّةَ ابائی، تمامی را عاصم به سکون یاء خوانده است، و لکن در یازده مورد حفص به فتح یاء، و شعبه به سکون آن از عاصم روایت کرده‌اند، آنها عبارتند از: یدی اِلیک (مائده// 28) ، اُمّی الهَین (مائده// 116) ، اَجری اِلّا (9 موضع: یونس// 72، هود// 29 و 51، سبأ// 47، شعراء// 109 و 127 و 145 و 164 و 180) .


ج. یاء اضافه که بعدش همزه قطع مضموم باشد: عاصم تمامی را به سکون یاء خوانده، مثل: اِنّی اُعیذها، إنّی اُریدُ.


د. یاء اضافه که بعدش همزه وصل با لام تعریف آمده: تمام آنها را عاصم به فتح یاء خوانده، مثل: رَبّی الّذی. فقط در عَهدی الظّالمینَ (بقره// 124) که حفص به سکون، و شعبه به فتح یاء خوانده‌اند.


ه. یاء اضافه که بعدش حمزه وصل بدون لام تعریف آمده: در هفت موضع قرار دارد، در این قسم فقط در موضع مِنْ بَعدی اسْمُهُ اَحمَدٌ (صف// 6) روایت شعبه از عاصم به فتح، و حفص به سکون یاء است، بقیه مواضع قرائت عاصم به سکون یاء می‌باشد. مثل: اَخی اشْدُد (طه// 30) ، اِنّی اصْطَفیتُکَ (اعراف// 144) ، لِنَفْسی اذْهَبْ (41-42) ، فی ذِکری اذْهَبا (طه//42 - 43) .


و. یاء اضافه که بعد آن حرف دیگری باشد: قرائت عاصم به فتح یاء است، مگر در چهار کلمه که از عاصم به اختلاف روایت شده و آنها عبارتند از:


1. کلمه بَیْتی: در بَیتیَ لِلطّائفینَ (بقره// 125، حج// 26) ، بَیتِیَ مُؤمِناً (نوح// 28) که شعبه به سکون یاء، و حفص به فتح آن روایت کرده‌اند.


2. کلمه وَجهی: در وَجْهِیَ لله (آل عمران// 20) ، وَجْهِیَ لِلَّذی (انعام// 79) که شعبه به سکون، و حفص به فتح یاء ذکر کرده‌اند.


3. کلمه مَعی: در یازده موضع: مَعی بَنی اِسْرائیلَ (اعراف// 105) ، مَعی اَبَداً... مَعی عَدُوّاً (توبه// 83) ، مَعی صَبْراً (کهف// 65 و 72 و 75) ، مَن مَعِیَ (انبیاء// 24، شعراء// 118) ، مَعِیَ رَبّی (شعراء// 9) ، مَعِیَ رَدءاً (قصص// 34) ، مَنْ مَعِیَ اَوْ (ملک// 28) که تمامی را حفص به فتح، و شعبه به سکون از عاصم روایت کرده‌اند.


4. کلمه لی: در پنج موضع: ما کانَ لی عَلَیکُم (ابراهیم// 22) ، و َلِیَ فیها (طه// 18) ، ولی نَعْجَةٌ (ص// 6) ، لِیَ مِنْ عِلْمٍ (ص// 69) ، وَلِیَ دینِ (کافرون// 6) این پنج مورد را نیز شعبه به سکون، و حفص به فتح یاء از عاصم روایت کرده‌اند.


12. یاءات زوائد: در: یا عِبادِ لا خَوفٌ عَلَیکُم (زخرف// 68) روایت شعبه به اثبات یاء مفتوح در وصل، و به سکون آن در وقف است، ولی حفص حذف آن در هر حال را، از عاصم روایت کرده‌است. ودر یاءات زوائد که لام الفعل در افعال یا اسماء واقع شوند، مثل: اَخَّرتَنِ، یؤتِینِ، المُنادِ، یأتِ، بِالوادِ و غیره قاعده کلی عاصم در تمام قرآن کریم حذف یاء زائد است، فقط در موضع: فَما آتینِ یَ اللهُ خَیرٌ (نمل// 36) به روایت شعبه به حذف یاء در وصل و وقف، و به روایت حفص به اثبات یاء مفتوح در حالت وصلی، و به اثبات یاء ساکن، یا حذف آن در حالت وقفی است.


13. وقف بر مرسوم الخط: عاصم در وقف بر کلمات قرآنی بر طبق نوشته کلمه وقف می‌کند، مثلاً تاء تأنیث هر جا مدوّر باشد به هاء، و اگر کشیده نوشته شده به تاء وقف می‌کند. در چهار مورد که لام بعد از ما جدا نوشته شده: مثل فَمالِ هؤلاءِ بر لِ وقف می‌کند. کلمه اَیهَ که در سه موضع بدون الف نوشته شده، به هاء وقف می‌نماید. کلمه وَیکَانَّ، وَیکَاَنّهُ (قصص// 82) در موضع اول به نِ، و در موضع دوم به هاء وقف می‌کند، کلمه کَاَین را هم به نِ وقف نموده. و در اَیاً ما تَدْعوا به ایاً ما وقف کرده (در النشر ارجح جواز وقف بر اَیا ـ ما برای همه قراء صحیح ذکر شده) .

منابع

  1. حرز الامانی و وجه التهانی فی القراءات السبع : صفحه [۱]
  2. التیسیر فی القراءات السبع : صفحه [۲]
  3. النشر فی القراءات العشر : صفحه [۳]
  4. الکشف عن وجوه القراءات السبع و عللها و حججها : صفحه [۴]
  5. السبعة فی القراءات : صفحه [۵]
  6. الحجة فی القراءات السبع : صفحه [۶]
  7. حجة القراءات : صفحه [۷]

اصطلاح‌نامه

اعم

اصول القاری

وابسته

قرائت عاصم