عملکردها

اسباب ابهام

از دانشنامه علوم اسلامی

نسخهٔ تاریخ ‏۳ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۵:۳۰ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
رده‌ها
(برای دیدن زیررده‌ها
بر روی "◄" کلیک کنید)

توضیح مفهومی

اسباب ابهام : عوامل وجود نوعی ابهام در بعضی از آیات قرآن

برخی از آیات قران کریم به نوعی ابهام دارند؛ دلایل ابهام آن‌ها به شرح ذیل است:

1. رعایت اختصار، و اعتماد بر مطلبی که در آیه یا آیات دیگر بیان شده است؛ مثلاً در آیه 7 سوره فاتحه «صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ»؛ نعمت‌داده‌شده‌ها مبهمند؛ ولی آیه 69 سوره نساء «وَمَن یُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِم مِّنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقًا» آن‌ها را بیان کرده است.

2. شهرت: چون مصداق خاص لفظ یا عبارتی، مشهور بوده است، دیگر نیازی به تصریح نبوده است؛ همان‌طور که خداوند متعالی می‌فرماید: «وَقُلْنَا یَا آدَمُ اسْکُنْ أَنتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّةَ» (بقرة// 35) . در این آیه، نام همسر حضرت آدم (ع) یعنی حوا (س) را به سبب شهرتش مبهم گذاشته است.

3. کتمان و پوشیده داشتن نام کسی به جهت برخی مصالح؛ مانند: «وَمِنَ النَّاسِ مَن یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیُشْهِدُ اللّهَ عَلَی مَا فِی قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ» (بقره//204) . در این آیه، نام شخصی که سخن او پیامبر (ص) را به تعجب واداشته نیامده است تا شاید از این طریق، دل او به اسلام و وحی متمایل، و مسلمان شود. گفته شده نام این شخص اَخنس بن شُرَیق بوده است.

4. عدم فایده در اظهار؛ مانند: «أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلَی قَرْیَةٍ وَهِیَ خَاوِیَةٌ عَلَی عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّیَ یُحْیِی هَذِهِ اللّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا» (بقره// 259) . اگر خداوند به نام گوینده سخن فوق (عُزَیر) ، تصریح می‌کرد، چندان تفاوتی نمی‌کرد و فایده خاصی بر آن مترتب نبود.

5. آگاهی دادن بر عمومیت مطلب و این که حکم آیه خاص نیست؛ به‌گونه‌ای که اگر تعیین می‌شد، چنین معنایی افاده نمی‌کرد؛ مانند: «وَمَن یَخْرُجْ مِن بَیْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَی اللّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلی اللّهِ» (نساء // 100) .

6. تعظیم به وصف: بزرگداشت کسی یا گروهی با بیان وصف کامل؛ بی‌آن‌که از شخص، نامی برده شود؛ آن‌چنان که خداوند متعالی می‌فرماید: «وَالَّذِی جَاء بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ أُوْلَئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ» (زمر// 33) .

7. تحقیر به وصف: به سبب تحقیر شخصی، از او نامی نمی‌آید، و تنها به اوصاف تحقیرآمیز او اشاره می‌شود؛ مانند: «إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» (کوثر// 3) . مراد از ضمیر «هو» در آیه، عاص بن وائل است.

و نیز «إِن جَاءکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَیَّنُوا» (حجرات// 6) که مراد، ولید بن عقبه است.

منابع

  1. الاتقان فی علوم القرآن جلد 4 : صفحه (93-94)
  2. البرهان فی علوم القرآن (با حاشیه) جلد 1 : صفحه (156-160)
  3. التمهید فی علوم القرآن جلد 3 : صفحه (12-13)

اصطلاح‌نامه

مترادفات

از واژه «اسباب ابهام» بجای واژه‌های زیر استفاده کنید:

عوامل ابهام

اخص

ابهام برای تعظیم، ابهام برای تعمیم، ابهام برای شهرت

وابسته

مبهمات قرآن

منابع

  • الاتقان فی علوم القرآن جلد 4 : صفحه (93-94)
  • البرهان فی علوم القرآن (با حاشیه) جلد 1 : صفحه (156-160)
  • البرهان فی علوم القرآن جلد 1 : صفحه (202-207)
  • التمهید فی علوم القرآن جلد 3 : صفحه (10-11)، (12-13)، (16-24)