تفاوت میان نسخههای «آیه کنز»
از دانشنامه علوم اسلامی
جز (۱ نسخه واردشده) |
|
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۱۷ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۲۱:۴۱
توضیح مفهومی
آیه کنز : آیه 34 توبه، در باره حرمت ثروت اندوزی
به آیه 34 سوره توبه «آیه کنز» میگویند: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ کَثِیراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَ الَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا یُنْفِقُونَها فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ»؛ «ای کسانی که ایمان آوردهاید بسیاری از علما (ی اهل کتاب) و راهبان، اموال مردم را به باطل میخورند و (آنان را) از راه خدا باز میدارند، و آنها را که طلا و نقره را گنجینه (و ذخیره و پنهان) میسازند، و در راه خدا انفاق نمیکنند، به مجازات دردناک بشارت ده».
خداوند در این آیه به تناسب بحث دنیا پرستی پیشوایان یهود و نصاری به ذکر یک قانون کلی در مورد ثروتاندوزان پرداخته است.
«یکنزون» از ماده «کنز» به معنای گنج است، که در اصل به معنای جمع و جور کردن اجزاء چیزی گفته میشود، لذا شتر پر گوشت را «کناز اللحم» مینامند، سپس به جمعآوری و نگهداری و پنهان نمودن اموال و یا اشیاء گران قیمت اطلاق گردیده است. بنابراین در مفهوم آن، جمعآوری و نگاهداری و گاهی پنهان کردن نیز افتاده است.
«ذَهَب» به معنای طلا، و «فضّه» به معنای نقره است. بعضی از دانشمندان لغت (طبق نقل طبرسی در مجمع البیان) در باره این دو لغت تعبیر جالبی کردهاند و گفتهاند: اینکه به طلا، «ذهب» گفته میشود برای آن است که به زودی از دست میرود و بقایی ندارد (ماده «ذهاب» در لغت به معنای رفتن است) ، و اینکه به نقره، «فضه» گفته میشود به خاطر آن است که به زودی پراکنده و متفرق میگردد («انفضاض» در لغت به معنای پراکندگی است) ، و برای پی بردن به چگونگی حال اینگونه ثروتها همین نامگذاری آنها کافی است!.
فلسفه اصلی پول همان گردش کاملتر و سریعتر چرخهای مبادلات اقتصادی است، و آنها که پول را به صورت «گنجینه» پنهان میکنند نه تنها موجب رکود اقتصادی و زیان به منافع جامعه میشوند بلکه عمل آنها درست بر ضد فلسفه پیدایش پول است. آیه فوق صریحا ثروتاندوزی و گنجینهسازی اموال را تحریم کرده است و به مسلمانان دستور میدهد که اموال خویش را در راه خدا، و در طریق بهره گیری بندگان خدا به کار اندازند، و از اندوختن و ذخیره کردن و خارج ساختن آنها از گردش معاملات به شدت بپرهیزند، در غیر این صورت باید منتظر عذاب دردناکی باشند. این عذاب دردناک تنها کیفر شدید روز رستاخیز نیست بلکه مجازاتهای سخت این دنیا را که بر اثر بهم خوردن موازنه اقتصادی و پیدایش اختلافات طبقاتی دامان فقیر و غنی را میگیرد نیز شامل میشود. اگر در گذشته مردم دنیا به اهمیت این دستور اسلامی درست آشنا نبودند امروز ما به خوبی میتوانیم به آن پی ببریم، زیرا نابسامانیهایی که دامن بشر را، بر اثر ثروتاندوزی گروهی خود خواه و بیخبر، گرفته و به شکل آشوبها و جنگها و خونریزیها ظاهر میشود بر هیچکس پوشیده نیست.
در میان مفسران در مورد آیه فوق گفتگو است که آیا هر گونه گرد آوری ثروت اضافه بر نیازمندیهای زندگی «کنز» محسوب میشود، و طبق آیه فوق حرام است؟ یا این که این حکم مربوط به آغاز اسلام و قبل از نزول حکم زکات بوده و سپس با نزول حکم زکات بر داشته شده؟ و یا این که اصولا آنچه واجب است پرداختن زکات سالانه است و نه غیر آن، بنابراین هر گاه انسان اموالی را جمعآوری کند و هر سال مالیات اسلامی آن یعنی زکات را بپردازد مشمول آیه فوق نخواهد بود.
در بسیاری از روایات که در منابع شیعه و اهل تسنن وارد شده تفسیر سوم به چشم میخورد، مثلاً در حدیثی از پیامبر (ص) چنین میخوانیم: «أیّ مال أدّیتَ زکاته فلیس بکنز: هر مال که زکات آن را بپردازی کنز نیست». و نیز میخوانیم: هنگامی که آیه فوق نازل شد کار بر مسلمانان مشکل گردید و گفتند با این حکم هیچیک از ما نمیتواند چیزی برای فرزندان خود ذخیره کند و آینده آنها را تامین نماید... سرانجام از پیامبر سؤال کردند، پیغمبر (ص) فرمود: «أنّ اللَّه لم یفرض الزکاة إلّا لیطیب بها ما بقی من أموالکم، و إنّما فرض المواریث من أموال تبقی بعدکم: خداوند زکات را واجب نکرده است مگر به خاطر این که باقیمانده اموال شما برای شما پاک و پاکیزه باشد، لذا قانون ارث را در باره اموالی که بعد از شما میماند قرار داده است»، یعنی اگر گردآوری مال به کلی ممنوع بود قانون ارث موضوع نداشت.
ولی روایات دیگری در منابع اسلامی مشاهده میکنیم که مضمون آن با تفسیر فوق ظاهرا و در بدو نظر سازگار نیست، از جمله حدیثی است که در مجمع البیان از علی (ع) نقل شده که فرمود: «ما زاد علی أربعة آلاف فهو کنز أدّی زکاته او لم یؤدّها، و ما دونها فهی نفقة فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ: هر چه از چهار هزار (درهم) - که ظاهرا اشاره به مخارج یک سال است- بیشتر باشد کنز است خواه زکاتش را بپردازند یا نه، و آنچه کمتر از آن باشد نفقه و هزینه زندگی محسوب میشود، بنا بر این ثروتاندوزان را به عذاب دردناک بشارت ده». و در کتاب کافی از معاذ بن کثیر چنین نقل شده که میگوید از امام صادق (ع) شنیدم میگفت: «شیعیان ما فعلا آزادند که از آنچه در دست دارند در راه خیر انفاق کنند (و باقیمانده برای آنها حلال است) اما هنگامی که قائم ما قیام کند تمام کنزها و ثروتهای اندوخته را تحریم خواهد کرد تا همه را نزد او آرند و از آن در برابر دشمنان کمک گیرد، و این مفهوم کلام خداست که در کتابش فرموده: وَ الَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ... ». در شرح حال ابوذر نیز کرارا و در بسیاری از کتب این مطلب نقل شده است که او آیه فوق را در برابر معاویه در شام هر صبح و شام میخواند و با صدای بلند فریاد میزد: «به گنجاندوزان بشارت ده که هم پیشانی آنها را با این اموال داغ میکنند و هم پهلوها و هم پشتهایشان را تا سوزش گرما، در درون وجود آنها به حرکت در آید». و نیز استدلال ابوذر در برابر عثمان به آیه فوق نشان میدهد که او معتقد بوده است که آیه مخصوص مانعان زکات نیست، بلکه غیر آنها را نیز شامل میشود.
از بررسی مجموع احادیث فوق به ضمیمه خود آیه میتوان چنین نتیجه گرفت که در شرائط عادی و معمولی، یعنی در مواقعی که جامعه در وضع ناگوار و خطرناکی نیست و مردم از زندگانی عادی بهرهمندند، پرداختن زکات کافی است و باقیمانده کنز محسوب نمیشود (البته باید توجه داشت که اصولا با رعایت موازین و مقررات اسلامی در درآمدها، اموال به صورت فوق العاده متراکم نمیشود، زیرا اسلام آن قدر قید و شرط برای آن قائل شده است که تحصیل چنین مالی غالبا غیر ممکن است) ، و اما در مواقع فوق العاده و هنگامی که حفظ مصالح جامعه اسلامی ایجاب کند حکومت اسلامی میتواند محدودیتی برای جمعآوری اموال قائل شود، و یا به کلی همه اندوختهها و ذخیرههای مردم را برای حفظ موجودیت جامعه اسلامی مطالبه کند، آن چنان که در روایت امام صادق (ع) در باره زمان قیام قائم آمده است، که با توجه به ذکر علت در آن روایت سایر زمانها را نیز شامل میشود، زیرا میفرماید: (فیستعین به علی عدوه) . البته این موضوع تنها در اختیار حکومت اسلامی است و او است که میتواند چنین تصمیمی را در مواقع لزوم بگیرد. و اما داستان ابوذر، ممکن است ناظر به همین موضوع باشد که در آن روز جامعه اسلامی آن چنان نیاز شدیدی داشت که اندوختن ثروت در آن روز مخالف منافع جامعه و حفظ موجودیت آن بود. و یا اینکه نظر ابوذر به اموال بیت المال بود که در دست عثمان و معاویه قرار داشت، و میدانیم این گونه اموال را با وجود مستحق و نیازمند لحظهای نمیتوان ذخیره کرد، بلکه باید به صاحبانش داد، به خصوص همه تواریخ اسلامی اعم از شیعه و اهل سنت گواهی میدهد که عثمان اموال کلانی از بیت المال را به خویشاوندان خود داد، و معاویه از آن کاخی ساخت که افسانه کاخهای ساسانیان را زنده کرد، و ابوذر حق داشت که در برابر آنها این آیه را خاطرنشان سازد.
منابع
- تفسیر نمونه جلد 7 : صفحه 390
- التبیان فی تفسیر القرآن جلد 5 : صفحه 210
- مجمع البیان فی تفسیرالقرآن جلد 9 : صفحه 248
- المیزان فی تفسیر القرآن جلد 5 : صفحه 5
- التفسیر الکبیر جلد 16 : صفحه 34
- تفسیر نور الثقلین جلد 2 : صفحه 213
- تفسیر القمی جلد 1 : صفحه 289
اصطلاحنامه
مترادفات
از واژه «آیه کنز» بجای واژههای زیر استفاده کنید:
اعم
نمایههای موضوعی
جستجوی محتوای اطلاعاتی منابع به منظور دستیابی کاربران به موضوع مورد نظر از بین سایر موضوعات، از طریق واژگان کنترل شده(اصطلاحنامه).
برای دسترسی به نمایههای شامل واژه آیه کنز به زیرصفحه آیه کنز/نمایههای موضوعی مراجعه کنید.