تفاوت میان نسخههای «صفت ( علوم قرآنی )»
از دانشنامه علوم اسلامی
جز (۱ نسخه واردشده) |
|
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۱۷ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۶:۰۰
بر روی "◄" کلیک کنید)
توضیح مفهومی
صفت ( علوم قرآنی ) : وصف بیانگر چگونگی موصوف خود در علم ادب و بلاغت
«صفت» که آن را «نعت» هم میگویند، تابعی است که چگونگی موصوف (متبوع) خود را بیان میکند. «تابع» کلمهای است که در اِعراب استقلال ندارد؛ بلکه اِعراب آن تابع کلمه دیگری است که آن را «متبوع» میگویند؛ چنانکه صفت در اعراب، تابع و مانند موصوف است؛ مثلاً اگر موصوف فاعل باشد و مرفوع، صفت نیز مرفوع میشود.
اگر صفت برای موصوفی نکره باشد، آن را تخصیص میزند؛ مانند: «فتحریر رقبة مؤمنة» (نساء// 92) . و اگر صفت برای موصوفی معرفه باشد، آن را توضیح میدهد؛ مانند: «و رسوله النبیّ الأمّی» (اعراف// 158) .
تخصیص و توبیخ از مهمترین اغراضِ آوردن صفت در کلام است. برخی از اغراض دیگر عبارتند از:
1. مدح و ثنا: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ».
2. سرزنش: «فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ» (نحل// 98) .
3. تأکید: «لاَ تَتَّخِذُواْ إِلهَیْنِ اثْنَیْنِ» (نحل// 51) .
4. مبالغه: «فَجَعَلْنَاهُ هَبَاء مَّنثُورًا» (فرقان// 23) .
قواعد صفت:
1. پس از صفت خاص، صفت عام نمیآید؛ مثلاً نمیگوییم «هذا رجل فصیح متکلم»؛ زیرا متکلم اعم است از فصیح و غیر فصیح.
2. گاهی صفت، برای تقیید موصوف نمیآید بلکه بیانگر وصفِ لازمِ موصوف است؛ مانند: «وَیَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ» (بقره// 61) .
3. گاهی بین صفت و موصوف چیزهایی فاصله میشود؛ مانند: معمول صفت در: «فَإِذَا هُمْ جَمِیعٌ لَّدَیْنَا مُحْضَرُونَ» (یس// 53) . در این آیه «لدینا» معمول «محضرون» است که بین صفت و موصوف فاصله شده است.
4. گاهی صفت برای عمومیت بخشیدن میآید؛ مانند: «کُلُواْ مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ» (انعام// 141) که «إذا أثمر» صفت است و برای عمومیت بخشی آمده است.
5. هرگاه چند صفت برای موصوف واحدی بیاید، گاهی بدون حرف عطف میآید؛ مانند: «وَلَا تُطِعْ کُلَّ حَلَّافٍ مَّهِینٍ ** هَمَّازٍ مَّشَّاء بِنَمِیمٍ» (قلم// 10 و 11) و گاهی با حرف عطف؛ مانند: «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَی ** الَّذِی خَلَقَ فَسَوَّی ** وَالَّذِی قَدَّرَ فَهَدَی» (أعلی// آیات 1 - 3) .
6. َگاهی برای موصوف جمع، صفت مفرد آورده میشود؛ مانند: «تَنزِیلًا مِّمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَالسَّمَاوَاتِ الْعُلَی» (طه// 4) . کلمه «السموات» جمع است و «العُلَی» که مفرد است، صفت آن قرارگرفته است.
7. گاهی بر سر جملهای که صفت واقع شده حرف واو داخل میشود؛ مانند: «وَمَا أَهْلَکْنَا مِن قَرْیَةٍ إِلاَّ وَلَهَا کِتَابٌ مَّعْلُومٌ» (حجر// 4) . جمله «و لها کتاب معلوم» صفت «قریه» است.
منابع
- البرهان فی علوم القرآن (با حاشیه) جلد 2 : صفحه (422-453)
- الاتقان فی علوم القرآن جلد 3 : صفحه (233-237)
- دانش نامه قرآن و قرآن پژوهی جلد 2 : صفحه (2246-2247)
اصطلاحنامه
اخص
وابسته
نمایههای موضوعی
جستجوی محتوای اطلاعاتی منابع به منظور دستیابی کاربران به موضوع مورد نظر از بین سایر موضوعات، از طریق واژگان کنترل شده(اصطلاحنامه).
برای دسترسی به نمایههای شامل واژه صفت ( علوم قرآنی ) به زیرصفحه صفت ( علوم قرآنی )/نمایههای موضوعی مراجعه کنید.
منابع
- آموزش علوم قرآن جلد 3 : صفحه 233
- الاتقان فی علوم القرآن جلد 3 : صفحه (226-233)، (233-237)، 238
- البرهان فی علوم القرآن (با حاشیه) جلد 2 : صفحه (422-453)، 446، 448، 453، 455، 463
- البرهان فی علوم القرآن جلد 2 : صفحه (422-453)، (437-466)
- التمهید فی علوم القرآن جلد 5 : صفحه 34
- دانش نامه قرآن و قرآن پژوهی جلد 2 : صفحه (2246-2247)