حق الناس ( فقه )
از دانشنامه علوم اسلامی
بر روی "◄" کلیک کنید)
توضیح مفهومی
از حق به معنای دوم در بابهای قضاء، شهادات، حدود و نیز به مناسبت در بابهایی نظیر حج سخن گفتهاند.
حق در این کاربرد به دو بخش حق اللَّه و حق النّاس تقسیم میگردد.
منظور از حق اللَّه متعلَّق الزام شرعی) امر و نهی (اعم از فعل و ترک است که الزام به آن نه به لحاظ منافع و مصالح دیگران، بلکه به لحاظ مصالح و منافع عام، یعنی ملاکات احکام میباشد، مانند گزاردن نماز و حج و گرفتن روزه و ترک شرب خمر، زنا و لواط.
مراد از حق النّاس چیزهایی است که الزام شرعی به آن به لحاظ مصالح و منافع
دیگران است، مانند حرمت تصرف در مال دیگری بدون اجازه وی، وجوب بازگرداندن امانت به صاحبش، وجوب پرداخت بدهی دیگری در صورت مطالبه او و وجوب ادای زکات و خمس. 19
برخی، حق اللَّه و حق النّاس را چنین تعریف کردهاند: آنچه متعلّق خطاب شارع قرار گرفته، چنانچه مصلحت آن برای مخاطب آن باشد، مانند نماز و حج، حق اللَّه است و چنانچه مصلحت آن مربوط به غیر مخاطب باشد، حق الناس) حق غیر (است؛ خواه آن غیر، فردی معیّن باشد، مانند وجوب ادای امانت به صاحبش و یا به اوصاف معلوم باشد، مانند دادن زکات و خمس به مستحقّان آن) البته زکات و خمس جنبه حق اللَّه نیز دارد و این دو فریضه مجمع هر دو حقاند (. و چنانچه غیر نه به شخصش معلوم باشد و نه به وصف، حق از حقوق اللَّه به شمار میرود، مانند حدود و احکام سیاسی شریعت مقدس که مخاطب آنها حاکمان در راستای مصلحت عمومی جامعهاند. 20
برخی دیگر گفتهاند: مراد از حق اللَّه یا امرهای خدا است که بیانگر طاعت او میباشد و یا خود طاعت پرورگار است. بنابر اعتبار نخست، حقوق بندگان که خداوند امر به ادای آنها کرده، در بردارنده حق اللَّه خواهند بود، چون ادای آنها به امر خدا است؛ در نتیجه، حق الناس همواره توأم با حق اللَّه است؛ لیکن حق اللَّه بدون حق الناس وجود دارد، مانند امر به نماز. 21
تفاوتهای حق اللَّه و حق الناس:
1. در حق الناس دعاوی بدون بیّنه) ر بیّنه (و اقرار) ر اقرار (شنیده میشود؛ زیرا صاحب حق میتواند از مدّعی علیه بخواهد قسم بخورد و با ردّ قسم از مدّعی علیه به مدّعی و قسم خوردن او ادعایش ثابت میشود؛ در حالی که در حق اللَّه چنین نیست و دعاوی بدون بیّنه یا اقرار شنیده نمیشود، مگر در حقوقی که آمیزهای از حق اللَّه و حق النّاس است، مانند سرقت که سوگند نسبت به حق النّاس آن جاری میشود، لیکن نسبت به حق اللَّه) حدّ (جریان ندارد. در جریان سوگند در حق مشترک، مانند قذف اختلاف است. بیشتر فقها جانب حق اللَّه را غلبه دادهاند و در نتیجه قسم در آن جریان ندارد. 22
2. در حق اللَّه دعوای غیابی شنیده نمیشود؛ بر خلاف حق النّاس که دعوا علیه غایب مسموع است. بنابر این، حکم بر غایب در حق اللَّه همچون نوشیدن شراب و ارتکاب زنا نافذ نیست.
در صورتی که مدّعی به مرکّب از حق اللَّه و حق النّاس باشد، مانند سرقت، تنها نسبت به حق النّاس آن دعوای غیابی شنیده میشود. 23
3. در حدودی که حق اللَّه به شمار میرود، مانند حدّ زنا، چنانچه حاکم علم به ثبوت آن پیدا کند، اقامه آن بر او واجب است؛ لیکن در بقیه حدود، از قبیل حدّ قذف، تنها در صورت مطالبه صاحب حق، حد اجرا میشود و بدون مطالبه او اجرا نمیشود. 24
4. در حق النّاس و نیز بنا به قول برخی در حق اللَّه غیر حدود، شاهد فرع) ر شهادت فرع (همچون شاهد اصل) ر شهادت اصل (پذیرفته است؛ لیکن در حق اللَّه محض) حدود (مانند حدّ زنا، لواط و مساحقه) ر مساحقه (پذیرفته نیست. بنابر قول مشهور، در سرقت و قذف که آمیزهای از حق اللَّه و حق النّاساند شاهد فرع پذیرفته نیست. 25
5. در حق الناس، شهادت تبرعی بدون درخواست قاضی پذیرفته نیست؛ بر خلاف حق اللَّه که بنابر قول مشهور پذیرفته است و در حقوق مشترک اختلاف است. 26
6. رویکرد اصلی در حق اللَّه تخفیفی است؛ بر خلاف حق الناس. از این رو، چنانچه گواهان پس از شهادت، فاسق گردند، شهادت آنان در حق الناس بنا بر قول برخی معتبر است و مبنای حکم حاکم قرار میگیرد؛ در حالی که در حق اللَّه، مانند زنا حاکم نمیتواند به استناد شهادت آنان، حکم کند. 27
جایگاه حق الناس: معروف و مشهور نزد متشرعه اهمیّت و جایگاه برتر حق الناس در مقایسه با حق اللَّه است؛ بدین معنا که در موارد اجتماع دو حق و عدم امکان عمل به هر دو از سوی مکلف، حق الناس مقدم است، مانند اینکه فردی برای گزاردن حج پول دارد، لیکن به همان مقدار بدهکار است و موجودیاش تنها کفاف یکی از دو امر رفتن به مکه و ادای دین
را میکند، که در این صورت ادای دین - به دلیل اهمیت حق الناس - مقدم بر گزاردن حج است؛ 28 لیکن نظر بسیاری این است که دلیلی بر اصل و کلّیت اهمیت و برتری حق الناس بر حق اللَّه و تقدیم آن وجود ندارد؛ بلکه چه بسا در مواردی، حق اللَّه به جهت اهم بودن آن مقدم بر حق الناس میشود. 29
شهادت در حقوق: منشأ تقسیم حق به حق اللَّه و حق الناس، تفاوت حقوق در چگونگی ثبوت آنها نزد حاکم با شهادت شهود است. حق اللَّه بر دو نوع است: حق اللَّه مالی، مانند خمس، زکات، نذر و کفاره و حق اللَّه غیر مالی، مانند حدّ ارتداد، حدّ قذف و حدّ زنا.
نوع اوّل با شهادت دو مرد عادل ثابت میشود و شهادت زنان، به تنهایی و نیز توأم با شهادت مردان، پذیرفته نیست.
نوع دوم یا با شهادت چهار مرد عادل ثابت میشود و با شهادت زنان ثابت نمیشود؛ چنان که لواط و مساحقه بنابر قول مشهور چنین است، یا علاوه بر آن با شهادت سه مرد توأم با دو زن عادل یا دو مرد با چهار زن عادل ثابت میشود؛ چنان که زنا این گونه است. البته حدّ رجم با شهادت دو مرد توأم با چهار زن ثابت نمیشود، بلکه تنها حدّ تازیانه با آن ثابت میگردد) ر رجم (، یا با شهادت دو مرد قابل اثباتند، همچون آمیزش با حیوان بنابر قول مشهور و نیز سایر جنایاتی که موجب حدّ است از قبیل سرقت، نوشیدن شراب، ارتداد و قذف.
منابع
- فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع) جلد 3 : صفحه 323
اصطلاحنامه
مترادفات
از واژه «حق الناس ( فقه )» بجای واژههای زیر استفاده کنید:
اعم
اخص
وابسته
- استیفای حق الناس، اقرار به حق الناس، تحلیف در حق الناس، حرص بر شهادت، حق الله ( فقه )، شهادت بر شهادت به حق الناس، شهادت به حق الناس، شهادت تبرعی به حق الناس، شهادت زن به حق الناس، صلح بر حق الناس، علم قاضی ( یقین )، قضاوت به علم، قضاوت در حق الناس، قضاوت غیابی حق الناس، کفالت در حق الناس
نمایههای موضوعی
جستجوی محتوای اطلاعاتی منابع به منظور دستیابی کاربران به موضوع مورد نظر از بین سایر موضوعات، از طریق واژگان کنترل شده(اصطلاحنامه).
برای دسترسی به نمایههای شامل واژه حق الناس ( فقه ) به زیرصفحه حق الناس ( فقه )/نمایههای موضوعی مراجعه کنید. == منابع ==index.php?catid=50
- الفقه جلد 86 : صفحه 175
- المبسوط فی فقه الامامیة جلد 6 : صفحه 214
- المبسوط فی فقه الامامیة جلد 8 : صفحه 172
- ایضاح الفوائد فی شرح اشکالات القواعد جلد 4 : صفحه 431
- تحریرالوسیله جلد 2 : صفحه 444، 446
- جواهرالکلام فی شرح الشرایع الاسلام جلد 41 : صفحه 159
- سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 11 : صفحه 449
- سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 33 : صفحه 172
- شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام جلد 4 : صفحه 131، 136
- فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع) جلد 3 : صفحه 323، 326، 329
- کتاب السرائرالحاوی لتحریرالفتاوی جلد 2 : صفحه 115
- مبانی تکملة المنهاج جلد 1 : صفحه 107
- مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام جلد 14 : صفحه 245
- منهاج الصالحین جلد 1 : صفحه 436
- مهذب الاحکام جلد 27 : صفحه 180، 193