حد محارب
از دانشنامه علوم اسلامی
بر روی "◄" کلیک کنید)
توضیح مفهومی
حد محارب : عقوبت مقدر در شرع اسلام برای محاربه کننده
عقوبتی که در دین اسلام برای شخص محارب تعیین و مقدر شده چند نوع است:
1 - قتل محارب؛
2 - به صلیب کشیدن محارب؛
3 - قطع دست و پای محارب به صورت مخالف؛
4 - نفی یا تبعید محارب. [۱]
درباره چگونگی اجرای حد بر محاربه کننده دو دیدگاه وجود دارد
الف: اجرای عقوبتهای چهارگانه به صورت « تخییر»؛ به این معنا که حاکم شرع اختیار دارد شخص محاربه کننده را به هر کدام از موارد چهارگانه فوق الذکر، عقوبت نماید.
فقهایی که دیدگاه فوق را برگزیدهاند عبارتند از: شیخ مفید در 'مقنعه' [۲] ، سلار در 'مراسم العلویه' [۳] ابن ادریس در 'سرایر' [۴] شیخ صدوق در 'الهدایة بالخیر' [۵] و 'المقنع فی الفقه' [۶] محقق حلی در 'شرایع الاحکام' [۷] ، امام (ره) در 'تحریر الوسیله' [۸] و سبزواری در 'مهذب الاحکام' [۹] . دلایل این دیدگاه عبارت است از:
1 - ظاهر کلمه «او» درآیه 23 سوره مائده، در لغت و در نزد ادبا تخییر است مگر این که قرینهای برخلاف مقصود وجود داشته باشد؛ [۱۰]
2 - سخن امام صادق (ع) در صحیح حریز که فرمود: « و کل شی فی القرآن'او' فصاحبه بالخیار ما شاء [۱۱] ؛ [۱۲] هر چیزی که در قرآن با کلمه'أو' آمده است، صاحب آن میتواند هر کدام را که خواسته باشد اختیار نماید».
3 - روایت حسن جمیل، قال: « سألت ابا عبد اللّه (ع) عن الآیه، ای شی علیه من هذه الحدود التی سمی اللّه عزّ و جلّ؟ قال ذلک الی الامام، ان شاء قطع و ان شاء نفی، و ان شاء صلب، و ان شاء قتل [۱۳] ؛ جمیل میگوید: از امام صادق (ع) درباره آیه شریفه سئوال کردم که کدام یک از حدودی که خداوند عزّ و جلّ نام برده، بر محارب اجرا میشود؟ امام (ع) فرمود: این حدود به امام واگذار شده است، اگر خواست دست و پای محارب را قطع کند و اگر خواست تبعید نماید یا به صلیب بکشد و اگر هم خواست او را به قتل برساند.
4 - روایت معتبره'سماعه' که از امام صادق (ع) درباره آیه مبارکه سئوال کرد، امام (ع) فرمود: « الامام فی الحکم فیهم بالخیار ان شاء قتل، و ان شاء صلب و ان شاء قطع، و ان شاء نفی من الارض [۱۴] ؛ [۱۵] سماعه از امام صادق (ع) درباره آیه مبارکه سوره مائده سئوال کرد، امام (ع) فرمود: امام درباره حکم محارب، مختار است، اگر خواست آنها را به قتل برساند یا به صلیب بکشد، و میتواند دست و پای شان را قطع نماید یا نفی بلد نماید.
نکته: بنا بر قول به تخییر، این سئوال مطرح است که آیا اختیار امام در عقوبتهای چهارگانه مذکور، به صورت مطلق است؟ به این معنا که حتی در صورتی که محارب، کسی را به قتل برساند، باز هم امام در اجرای حدّ، بین کشتن، صلیب کشیدن، قطع دست و پای محارب و تبعید آن، مخیر باشد؟ یا اینکه 'تخییر' به صورت مطلق نیست.
از ظاهر کلام بعضی از فقها بر میآید که مسئله 'تخییر' به صورت مطلق باشد، لیکن شیخ مفید تصریح دارد بر این که اگر محارب، در حالی که سلاح برکشیده، مرتکب قتل انسان بشود، در هر صورت باید کشته شود [۱۶] . صاحب ریاض و جواهر نیز همین قول را اختیار کردهاند لیکن کشتن محارب بنا بر فرض مذکور، از باب قصاص است نه 'حد' و لذا اگر ولی دم، محارب را ببخشد، یا مقتول، از آن قبیل کسانی باشد که نمیتوان قاتل را برای خاطر او، قصاص نمود، در این صورت امام یکی از عقوبتهای چهار گانه مذکور را به نحو اختیار، بر او اجرا مینماید [۱۷] . ولی مرحوم شهید ثانی در «الروضه» قتل محارب را در صورتی که مرتکب قتل شده باشد، لازم میداند، چه مورد عفو ولی دم قرار گیرد و چه نگیرد، و چه قتل متکافی باشد و چه نباشد [۱۸] . بنا بر دیدگاه شهید (ره) اگر محارب، مرتکب قتل فرزند خود شده باشد، نیز کشته میشود.
ب: اجرای عقوبتهای چهار گانه، به صورت ترتیب که قول شیخ در 'نهایه' [۱۹] ، ابن براج در 'مهذب' [۲۰] راوندی در 'فقه القرآن' [۲۱] ، شیخ در تفسیر' التبیان' [۲۲] ، 'المبسوط' [۲۳] و کتاب 'خلاف' [۲۴] ، ابن حمزه طوسی در 'الوسیله' [۲۵] ابی الصلاح حلبی در کتاب 'الکافی فی الفقه' [۲۶] ، ابن زهره در 'غنیه النزوع' [۲۷] و مرحوم خوئی در 'مبانی تکملة المنهاج' [۲۸] است.
دلیلی که صاحبان این دیدگاه به آن استشهاد میکنند، چند روایت است که عبارتند از:
1 - روایت عبید الله مدائنی که میگوید: از امام صادق (ع) درباره آیه 33 سوره مائده « انما جزاء الدین یحاربون اللّه و رسوله و یسعون فی الارض فسادا ان یقتّلوا او یصلّبوا او تقطع ایدیهم و ارجلهم من خلاف » سئوال کردم، امام صادق (ع) دست روی دست کشید سپس فرمود: « یا ابا عبداللّه خذها اربعا باربع، ثم قال: اذا حارب الله و رسوله و سعی فی الارض فسادا فقتل، قتل، و ان قتل و اخذ المال، قتل و صلب، و ان اخذ المال و لم یقتل، قطعت یده و رجله من خلاف، و ان حارب اللّه و رسوله و سعی فی الارض فسادا و لم یقتل و لم یأخذ من المال نفی من الارض؛ای بنده خدا، چهار چیز با چهار چیز را بگیر، سپس فرمود: هنگامی که کسی با خدا و رسول او محاربه نماید و در زمین فساد بر پا نموده و مرتکب قتل شود، کشته میشود، و اگر کسی را بکشد و مال او را هم بردارد، کشته شده و به صلیب کشیده میشود، و اگر مرتکب قتل نشود و تنها مال کسی را بردارد، دست و پای او به صورت مخالف هم، قطع میشود، و اگر با خدا و رسول (ص) محاربه کند و سعی او این است که در زمین فساد برپا نماید، ولی نه کسی را میکشد و نه مال کسی را بر میدارد، تبعید میشود» [۲۹] .
مثل این روایت، از امام کاظم (ع) [۳۰] و امام رضا (ع) [۳۱] نیز نقل شده است.
2 - روایت محمد بن مسلم از امام باقر (ع) که فرمود: « من شهر السلاح فی مصر من الامصار فعقر اقتص منه، و نفی من تلک البلده، و من شهر السلاح فی غیر الامصار و ضرب و عقر و اخذ الاموال و لم یقتل فهو محارب، فجزاؤه جزاء المحارب، و امره الی الامام، ان شاء قتله، وان شاء صلبه، و ان شاء قطع یده و رجله، قال: و ان ضرب و قتل و اخذ المال فعلی الامام ان یقطع یده الیمنی بالسرقة، ثم یدفعه الی اولیاء المقتول فیتبعونه بالمال ثم یقتلونه [۳۲] ؛ کسی که در شهری از شهرها، سلاح خود را بیرون آورده و کسی را مجروح کند، قصاص شده و از آن شهر تبعید میشود و کسی که در بیرون شهرها، سلاح برکشیده و مردم را مضروب و مجروح کرده و اموال آنها را بردارد ولی به قتل نرساند محارب تلقی میشود و لذا جزای آنها، جزای محارب است و امر آنها به امام واگذار شده است که اگر خواست به قتل برساند و اگر خواست به صلیب بکشد و اگر هم خواست دستهای آنها را قطع نماید. سپس امام (ع)
فرمود: وگر) محارب) کسی را بزند و به قتل برساند و سپس اموال او را بردارد، بر امام است که دست راست او را قطع نموده، سپس به اولیاء مقتول واگذار کند تا اموال خود را پس گرفته سپس او را به قتل برسانند.
3 - روایت عبیدة بن بشیر خثعمی که میگوید: از امام صادق (ع) درباره قاطع الطریق سئول کرده و گفتم: مردم میگویند، امام مختار است هر کاری که خواست انجام بدهد. امام (ع) فرمود: « لیسای شی شاء صنع، و لکنه یصنع بهم علی قدر جنایتهم، فقال: من قطع الطریق فقتل و اخذ المال قطعت یده و رجله و صلب، و من قطع الطریق و قتل و لم یأخذ المال قتل، و من قطع الطریق و اخذ المال و لم یقتل قطعت یده و رجله، و من قطع الطریق و لم یأخذ مالاً و لم یقتل، نفی من الارض [۳۳] ؛ این گونه نیست که امام هر کاری خواست انجام بدهد بلکه به اندازه جنایتشان بر آنها حدّ جاری میکند. سپس فرمود: کسی که راه زنی کند و کسی را کشته و مال را بردارد، دست و پای او قطع شده و به صلیب کشیده میشود، و کسی که راه زنی بکند و مرتکب قتل شده ولی مال کسی را برندارد، کشته میشود، و کسی که راه زنی بکند و اموال مردم را برداشته ولی مرتکب قتل نشود، دست و پای او قطع میشود، و راه زنی که نه مال کسی را بردارد و نه مرتکب قتل شده باشد، تبعید میشود.
گفته شده است که روایات سه گانه فوق الذکر که شیخ طوسی و پیروان او به آن استناد کردهاند، از چند جهت اشکال دارد.
اولاً - از جهت سند، ضعیفاند، زیرا 'عبید الله بن اسحاق مدائنی' در روایت اول و 'عبیدة بن بشیر خثعمی' در روایت سوم، مجهولاند. [۳۴]
ثانیا: روایات مذکور، از جهت متن، مضطرباند، به این معنی که احکام مترتب بر تفصیل، با هم اختلاف دارند، زیرا روایت اولی متضمن این نکته است که حکم محاربی که هم مرتکب قتل شده و هم مال مردم را برداشته، این است که کشته شده و بر صلیب کشیده شود، در حالی که روایت سوم متضمن این است که در چنین حالتی دست و پای او قطع شده و به صلیب کشیده شود، چه این که روایت دوم - روایت محمد بن مسلم - متضمن این است که دست او به خاطر برداشتن مال مردم، قطع شده، سپس به اولیای مقتول واگذار شده تا قصاص شود، بدون این که حرفی از صلیب کشیده شدن او مطرح شود. [۳۵]
ثالثا: در دو روایت، حکم محارب، در صورتی که مرتکب ضرب و جرح شده باشد، مطرح نشده است، با این که در روایت محمد بن مسلم، حکم آن وجود دارد. [۳۶]
رابعا: روایت محمد بن مسلم با دو روایت دیگر، از این جهت هم فرق دارد که در این روایت میان دو محاربه در شهر با محاربه در غیر شهر، فرق گذاشته شده است. [۳۷]
خامسا: روایت محمد بن مسلم که روایت صحیحی هم است، دلالت بر حکم سومی دارد و آن تخییر میان امور چهارگانه در صورتی است که محارب، مرتکب قتل نشده باشد اما اگر محارب، کسی را بکشد حکم او قتل است [۳۸] .
4 - روایت علی بن حسان از ابی جعفر (الجواد) (ع) که فرمود: « من حارب (اللّه) و اخذ المال و قتل کان علیه ان یقتل او یصلب، و من حارب و قتل و لم یأخذ المال کان علیه ان یقتل و لا یصلب، و من حاب و اخذ المال و لم یقتل کان علیه ان ینفی [۳۹] ؛ کسی که محاربه کند و مال مردم را گرفته و مرتکب قتل شود، باید کشته شده یا به صلیب کشیده شود، و محاربی که مرتکب قتل شود ولی مال مردم را برندارد، کشته میشود ولی به صلیب کشیده نمیشود، و محاربی که مال مردم را بردارد ولی مرتکب قتل نشود، باید دست و پای او به صورت مخالف قطع گردد، و آن کسی که نه مال مردم را بردارد و نه مرتکب قتل شود، باید تبعید شود. [۴۰]
درباره روایت چهارم توهمی شده است مبنی بر این که روایت علی بن حسان قابل اعتماد نیست زیرا، علی بن حسان مشترک بین ضعیف - علی بن حسان هاشمی - و ثقه - علی بن حسان واسطی - است. و در روایت نیز قرینهای دال بر این که مراد از علی بن حسان، علی بن حسان واسطی باشد، وجود ندارد، بنابر این، روایت مذکور حجت نمیباشد.
این توهم از طرف بعضی از صاحب نظران دفع شده است، به این بیان که، روایت مذکور را علی بن ابراهیم در تفسیر خود نقل کرده است، و علی بن ابراهیم نیز کسی است که ملتزم شده است، جز از ثقه روایت نکند، بنابر این به مقتضای شهادت و التزام او، مشخص میشود که مراد از علی بن حسان، در این روایت، علی بن حسان واسطی ثقه است. [۴۱]
5 - روایت صحیحة برید بن معاویه، که میگوید از امام صادق (ع) درباره قول خدای عزّ و جل: « انما جزاء الذین یحاربون اللّه و رسوله »، سئوال کردم. امام (ع) فرمود: « ذلک الی الامام یفعل ما شاء، قلت فمفوض ذلک الیه؟ قال: لا، و لکن نحو الجنایة [۴۲] ؛ آن (حد محارب) به امام واگذار شده، هرگونه که خواست انجام بدهد، برید بن معاویه میگوید: به امام گفتم، پس به امام (ع) تفویض شده است؟ امام (ع) فرمود: نه، بلکه با توجه به جنایت محارب (عقوبت میشود) [۴۳]
آیا تبعید محارب به بلاد شرک جایز است؟
در این باره دو روایت معتبر وارد شده که مضمون آنها این است که محارب باید به بلاد شرک تبعید شود، این دو
روایت عبارت است از:
1 - معتبره ابی بصیر، که از امام (ع) درباره کیفیت تبعید محارب سئوال میکند، امام (ع) میفرماید: « ینفی من بلاد الاسلام کلها، فان قدر علیه فی شًی من ارض الاسلام قتل ولا امان له حتی یلحق بارض الشرک [۴۴] ؛ از تمام بلاد اسلام رانده میشود، و اگر درجایی از بلاد اسلام یافت بشود، کشته میشود، و هیچ کجا برای او امن نیست تا این که به زمین شرک ملحق بشود.
2 - معتبره بکیر بن اعین از ابی جعفر (ع) قال: « کان امیر المؤمنین (ع) اذا نفی احدا من اهل الاسلام نفاه الی اقرب بلد من اهل الشرک الی الاسلام، فنظر فی ذلک، فکانت الدیلم اقرب اهل الشرک الی الاسلام [۴۵] ؛ امام باقر (ع) میفرماید: امیر المؤمنین علی (ع) هرگاه قصد تبعید کسی از مسلمانان را داشت، او را به نزدیکترین بلاد شرک تبعید مینمود، به همین جهت بلاد 'دیلم' را اختیار میکرد، زیرا 'دیلم' نزیکترین بلاد شرک به اسلام بود».
لیکن هیچ یک از فقهاء به این دو روایت عمل نکرده و به قول بعضی از صاحب نظران باید علم آن را به اهلش واگذار کرد.
پانوشت
- ↑ سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 23 : صفحه 432
- ↑ سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 23 : صفحه 44
- ↑ سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 23 : صفحه 111
- ↑ کتاب السرائرالحاوی لتحریرالفتاوی جلد 3 : صفحه 505
- ↑ سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 23 : صفحه 20
- ↑ سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 23 : صفحه 14
- ↑ شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام جلد 4 : صفحه 167
- ↑ تحریرالوسیله جلد 2 : صفحه 493
- ↑ مهذب الاحکام جلد 28 : صفحه 124
- ↑ مهذب الاحکام جلد 28 : صفحه 124
- ↑ وسائل الشیعه : صفحه از ابواب کفارات الاحرام حدیث1 باب14 از ابواب کفارات الاحرام حدیث1
- ↑ جواهرالکلام فی شرح الشرایع الاسلام جلد 41 : صفحه 573
- ↑ وسائل الشیعه جلد 18 : صفحه ابواب حد محارب حدیث 3 باب1از ابواب حد محارب حدیث 3
- ↑ وسائل الشیعه جلد 18 : صفحه ابواب حد محارب حدیث 9 باب1از ابواب حد محارب حدیث 9
- ↑ جواهرالکلام فی شرح الشرایع الاسلام جلد 41 : صفحه 574
- ↑ سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 23 : صفحه 44
- ↑ ریاض المسائل جلد 10 : صفحه 211
- ↑ الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة جلد 9 : صفحه 296
- ↑ سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 23 : صفحه 101
- ↑ سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 23 : صفحه 170
- ↑ سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 23 : صفحه 191
- ↑ التبیان فی تفسیر القرآن جلد 3 : صفحه 504
- ↑ المبسوط فی فقه الامامیة جلد 8 : صفحه 48
- ↑ سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 40 : صفحه 51
- ↑ سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 9 : صفحه 164
- ↑ سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 9 : صفحه 35
- ↑ سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 9 : صفحه 152
- ↑ مبانی تکملة المنهاج جلد 1 : صفحه 320
- ↑ وسائل الشیعه جلد 18 : صفحه 1 از ابواب حد محاربه ذیل حدیث 4 باب 1 از ابواب حد محاربه ذیل حدیث 4
- ↑ وسائل الشیعه جلد 18 : صفحه 4 از ابواب حد محاربه حدیث3 باب 4 از ابواب حد محاربه حدیث3
- ↑ وسائل الشیعه جلد 18 : صفحه 1 از ابواب حد محاربه حدیث 4 باب 1 از ابواب حد محاربه حدیث 4
- ↑ وسائل الشیعه جلد 18 : صفحه 1 از ابواب حد محاربه حدیث 1 باب 1 از ابواب حد محاربه حدیث 1
- ↑ وسائل الشیعه جلد 18 : صفحه 1 از ابواب حد محاربه حدیث 5 باب 1 از ابواب حد محاربه حدیث 5
- ↑ مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام جلد 15 : صفحه 11
- ↑ مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام جلد 15 : صفحه 12
- ↑ مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام جلد 15 : صفحه 12
- ↑ مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام جلد 15 : صفحه 12
- ↑ وسائل الشیعه جلد 18 : صفحه 1 از ابواب حد محاربه حدیث 11 باب 1 از ابواب حد محاربه حدیث 11
- ↑ مبانی تکملة المنهاج جلد 1 : صفحه 319
- ↑ مبانی تکملة المنهاج جلد 1 : صفحه 320
- ↑ وسائل الشیعه جلد 18 : صفحه 1 از ابواب حد محاربه حدیث 2 باب 1 از ابواب حد محاربه حدیث 2
- ↑ مبانی تکملة المنهاج جلد 1 : صفحه 320
- ↑ وسائل الشیعه جلد 18 : صفحه 4 از ابواب حد محاربه حدیث 7 باب 4 از ابواب حد محاربه حدیث 7
- ↑ وسائل الشیعه جلد 18 : صفحه 1 از ابواب حد محاربه حدیث 6 باب 1 از ابواب حد محاربه حدیث 6
- ↑ مبانی تکملة المنهاج جلد 1 : صفحه 322
منابع
- سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 23 : صفحه 371
- سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 23 : صفحه 191
- سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 23 : صفحه 170
- سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 23 : صفحه 111
- سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 23 : صفحه 101
- سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 23 : صفحه 44
- سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 23 : صفحه 20
- کتاب السرائرالحاوی لتحریرالفتاوی جلد 3 : صفحه 506
- کتاب السرائرالحاوی لتحریرالفتاوی جلد 3 : صفحه 505
- مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام جلد 15 : صفحه 8
- مبانی تکملة المنهاج جلد 1 : صفحه 319
- مبانی تکملة المنهاج جلد 1 : صفحه 318
- مجمع الفائدة و البرهان جلد 13 : صفحه 292
- شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام جلد 4 : صفحه 180
- جواهرالکلام فی شرح الشرایع الاسلام جلد 41 : صفحه 573
- تحریرالوسیله جلد 2 : صفحه 493
- الدروس الشرعیة فی فقه الامامیة جلد 2 : صفحه 60
- سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 40 : صفحه 207
- سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 40 : صفحه 122
- سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 40 : صفحه 51
- مهذب الاحکام جلد 28 : صفحه 124
- ریاض المسائل جلد 10 : صفحه 208
- جلد 10 : صفحه 300
- جلد 10 : صفحه 297
- فقه الامام جعفرالصادق جلد 6 : صفحه 304
- کشف الرموز فی شرح المختصر النافع جلد 2 : صفحه 586
- ریاض المسائل جلد 10 : صفحه 208
- الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة جلد 9 : صفحه 295
- مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام جلد 15 : صفحه 11
- مبانی تکملة المنهاج جلد 1 : صفحه 319
اصطلاحنامه
مترادفات
از واژه «حد محارب» بجای واژههای زیر استفاده کنید:
اعم
اخص
- حد قطاع الطریق
- به لحاظ ترتیب و تخییر:
- حد تخییری محارب، حد ترتیبی محارب
- به لحاظ نوع حد:
- تبعید محارب ( فقه )، حبس محارب، دار آویختن محارب ( فقه )، قتل محارب ( فقه )، قطع دست و پای محارب ( فقه )
وابسته
نمایههای موضوعی
جستجوی محتوای اطلاعاتی منابع به منظور دستیابی کاربران به موضوع مورد نظر از بین سایر موضوعات، از طریق واژگان کنترل شده(اصطلاحنامه).
برای دسترسی به نمایههای شامل واژه حد محارب به زیرصفحه حد محارب/نمایههای موضوعی مراجعه کنید.
منابع
- جلد 10 : صفحه 297، 300magshow.php?kind=182
- التبیان فی تفسیر القرآن جلد 3 : صفحه 504
- الدروس الشرعیة فی فقه الامامیة جلد 2 : صفحه 60
- الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة جلد 9 : صفحه 294، 295، 296
- الفقه المأثور : صفحه 507
- المبسوط فی فقه الامامیة جلد 8 : صفحه 48
- المغنی و الشرح الکبیرعلی متن المقنع جلد 10 : صفحه 297، 300-301
- ایضاح الفوائد فی شرح اشکالات القواعد جلد 4 : صفحه 543
- تحریرالوسیله جلد 2 : صفحه 493
- تفصیل الشریعة فی شرح تحریر الوسیله : صفحه 512
- جواهرالکلام فی شرح الشرایع الاسلام جلد 41 : صفحه 565، 573، 574
- ریاض المسائل جلد 10 : صفحه 208، 211
- سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 23 : صفحه 14، 20، 44، 101، 111، 170، 191، 371، 432
- سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 40 : صفحه 51، 122، 207
- سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 40-1 : صفحه 207
- سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 9 : صفحه 35، 152، 164
- شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام جلد 4 : صفحه 167، 180
- فقه الامام جعفرالصادق جلد 6 : صفحه 304
- فقه الحدود و التعزیرات : صفحه 799
- فقه السنة جلد 2 : صفحه 423
- کتاب السرائرالحاوی لتحریرالفتاوی جلد 3 : صفحه 505، 506
- کتاب الفقه علی المذاهب الاربعة جلد 5 : صفحه 410
- کشف الرموز فی شرح المختصر النافع جلد 2 : صفحه 586
- مبانی تکملة المنهاج جلد 1 : صفحه 318، 319، 320، 322
- مجمع الفائدة و البرهان جلد 13 : صفحه 292
- مختلف الشیعة فی أحکام الشریعة جلد 9 : صفحه 259
- مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام جلد 15 : صفحه 8، 11، 12
- مهذب الاحکام جلد 28 : صفحه 124