عملکردها

جرح ( مقابل قطع و ضرب )

از دانشنامه علوم اسلامی

رده‌ها
(برای دیدن زیررده‌ها
بر روی "◄" کلیک کنید)

توضیح مفهومی

جراحت

جراحت: زخم پدید آمده در بدن با آلات جرح و مانند آن.

عمده احکام جراحتها در باب قصاص و دیات مطرح شده، لیکن در بابهای طهارت، جهاد و شهادت نیز از آن سخن رفته است.

قصاص: جنایت بر غیر جان آدمی بر سه قسم است: ایراد جراحت، جنایت بر اعضا، و جنایت بر منافع بدن، مانند دیدن و شنیدن) ر جنایت (.

در فقه از جراحتهای پدید آمده در سر و صورت »شِجاج« و در غیر سر و صورت »جرح« تعبیر می‏گردد. 1 شجاج از منظر مشهور بر هشت قسم است. 2

1. حارصه) خارصه (؛ خراشیدگی پوست، بدون جریان خون.

2. دامیه؛ زخمی که کمی در گوشت نفوذ کرده و خون جاری شده است.

3. متلاحمه) باضعه (؛ جراحتی که نفوذش در گوشت عمیق است؛ لیکن به پوشش نازک روی استخوان) سِمحاق (نرسیده است.

4. سِمْحاق؛ زخمی که در گوشت نفوذ کرده و به پوشش استخوان رسیده است.

5. موضحه؛ جراحتی که سمحاق را پاره کرده و سفیدی استخوان) وضح (را آشکار ساخته است.

6. هاشمه؛ آنچه موجب شکستگی استخوان گردد، هرچند با جراهت همراه نباشد.

7. منقِّله؛ آنچه سبب جابه جایی استخوان گردد.

8. مأمومه؛ جراحتی که به پرده مغز) امّ الدِّماغ (رسیده است) ر آمّه (.

دامغه به جراحتی گفته می‏شود که پرده مغز را شکافته و به مغز رسیده است و از آنجا که با گرفتار شدن شخص به جنایت دامغه زنده ماندن وی بعید می‏نماید، فقها آن را از اقسام »شجاج« نشمرده‏اند. 3

برخی، دامیه و حارصه را یکی دانسته و میان متلاحمه و باضعه تفاوت قائل شده و گفته‏اند: اگر نفوذ جراحت در گوشت کم باشد به آن باضعه و اگر زیاد باشد متلاحمه گفته می‏شود. 4 برخی نیز لازمه یکی بودن دامیه با حارصه را تغایر باضعه و متلاحمه، و لازمه تغایر آن دو را یکی بودن باضعه و متلاحمه ذکر کرده‏اند. 5 هرچند برخی به این تلازم اشکال کرده‏اند6) ر باضعه (.

جراحتهای غیر سر و صورت دو نوع است: جائفه) جراحتی که آلت جرح به اعضای میان تهی بدن همچون شکم، پهلو و قفسه سینه نفوذ کند (و غیر جائفه.

در جراحتها - همچون جنایت نفس) قتل (- نیز در صورت عمدی بودن جنایت، قصاص ثابت است. 7 بنابر مشهور در قصاص رعایت تساوی در گستره دو جراحت تنها از جهت طول و عرض لازم است و از جهت عمق لازم نیست؛ بلکه صدق عنوان جراحت وارد شده) مثلا موضحه (در تحقق قصاص کافی است. بر این قول ادعای اجماع شده است. 8 قول مقابل مشهور، عبارت است از اعتبار تساوی جراحتها از جهت عمق نیز در حدّ امکان. 9

شرط ثبوت قصاص در جراحت این است که اجرای آن، خطر از بین رفتن قصاص شونده یا از کار افتادن عضو او را درپی نداشته باشد و نیز مستلزم وارد ساختن جراحتی بیشتر از جراحتی که جنایتکار وارد کرده نگردد. از این رو، بنابر مشهور در زخمهای هاشمه، منقّله، مأمومه و جائفه قصاص ثابت نیست و تنها دیه ثابت است. 10 در اینکه آسیب دیده) مجنیّ علیه (می‏تواند به قصاصِ جراحت کمتر از مورد جنایت رضایت دهد و نسبت به باقی مانده دیه دریافت کند یا نه، اختلاف است. 11

هرگاه زنی، مردی را مجروح کند، مرد می‏تواند او را قصاص نماید. در صورت عکس نیز زن می‏تواند مرد را قصاص کند؛ لیکن در صورتی که دیه جراحت زن به اندازه یک سوم دیه کامل مرد یا بیشتر از آن باشد، به جهت کم شدن دیه زن از دیه مرد باید ما به التفاوت را به مرد بپردازد. 12 برخی قدما در این صورت قصاص مرد را برای زن جایز ندانسته‏اند. 13 قصاص در جراحت پیش از بهبود زخم بنابر مشهور جایز است. 14

دیات: در جراحت غیر عمدی یا از روی خطا که منجرّ به فوت گردد دیه نفس ثابت است که در شبه عمد بر عهده جانی و در خطای محض بر عهده عاقله جانی است) ر عاقله (. امّا اگر مجنیّ علیه زنده بماند، دیه جراحت در صورتی که جنایت شبه عمد باشد، بر عهده جانی است. 15 و در صورتی که خطای محض باشد دیه جنایت موضحه به بالا بر عهده عاقله خواهد بود. در اینکه دیه جنایت خطاییِ

پایین‏تر از موضحه نیز بر عهده عاقله است یا نه، اختلاف است. مشهور قول دوم است. 16

دیه انواع شجاج عبارت است از: حارصه، یک شتر بنا بر قول مشهور؛ دامیه، دوشتر؛ متلاحمه، سه شتر؛ سِمحاق، چهار شتر؛ موضحه، پنج شتر؛ هاشمه، ده شتر؛ منقّله، پانزده شتر و مأمومه، یک سوم دیه کامل. 17 ذکر شتر برای بیان نسبت خاصی از دیه نفس است و گرنه خصوصیتی ندارد؛ بنابر این، مراد از یک شتر یک صدم دیه کامل است.

در دیه دامغه - در فرض زنده ماندن مجروح - اختلاف است که آیا همانند دیه مأمومه) یک سوم دیه نفس (است18 یا جانی علاوه بر آن مابه التفاوت خسارت وارد شده) ارش (را باید بپردازد؟ 19

در جرح) جراحتهای غیر سر و صورت (اگر جراحت، مشابه زخمهای سر و صورت باشد و عضو مجروح دیه معیّنی نداشته باشد، بنابر مشهور ارش ثابت است؛ امّا اگر دیه داشته باشد، نسبت آن با دیه عضو محاسبه و دیه جراحت به میزان همان نسبت از جراحت مشابه شجاج مقرّر می‏گردد؛ به عنوان مثال، دیه جراحت حارصه در دست - با توجّه به اینکه دیه از کار افتادن یک دست نصف دیه کامل) پانصد دینار (است - نصف دیه حارصه سر و صورت) نصف شتر یا پنج دینار (تعیین می‏گردد. 20

دیه جائفه، یک سوم دیه کامل است. 21 اگر آلت نوک تیزِ فرورفته در بدن از طرف دیگر خارج شود آیا این جراحت، دو جائفه به شمار می‏رود و در نتیجه دو دیه دارد یا یک جائفه و یک دیه؟ اختلاف است. 22

در جراحتها همچون دیگر جنایتهای پایین‏تر از قتل، دیه مرد و زن یکسان است، مگر آنکه معادل یک سوم دیه کامل مرد یا بیشتر از آن باشد که در این صورت دیه زن نصف دیه مرد خواهد بود. 23 برخی قدما گفته‏اند: نصف بودن دیه زن نسبت به مرد تنها در فرض افزون بودن دیه او بر یک سوم است) نه در فرض معادل یک سوم بودن آن (؛ 24 لیکن مشهور، قول اوّل است.

سایر احکام: کسی که در اعضای وضو و غسل او جراحت وجود دارد و رساندن آب به آن امکان ندارد، وظیفه‏اش طهارت جبیره‏ای است) ر جبیره (. خون زخم در بدن یا لباس نمازگزار تا قبل از بهبود زخم، معفوّ است و برای نماز زیان ندارد هرچند زیاد باشد؛ لیکن در اینکه مطلقا معفوّ است یا تنها در فرض جریان داشتن خون به گونه‏ای که در تمام وقت نماز جاری باشد و متوقّف نگردد و ازاله آن نیز مشقّت داشته باشد، اختلاف است. 25 زردابه زخم پاک است، مگر آنکه آلوده به خون باشد. 26

اگر جلوگیری از منکر متوقّف بر کشتن یا مجروح کردن فاعل آن باشد، بنابر مشهور تنها با اذن امام علیه السّلام یا نایب او جایز است. 27 از شرایط شاهد، بلوغ است؛ از این رو، شهادت کودک پذیرفته نیست؛ لیکن شهادت پسر بچه ده ساله یا بیشتر در جراحت پذیرفته است. بر این مطلب ادعای اجماع شده است. 28

1. جامع المدارک 2 263 /6. جواهر الکلام 3 317 /43. تحریر الاحکام 4 615 - 614 /5. الخلاف 191 /5؛ اصباح الشیعة/ 5 509 - 508. شرائع الاسلام 6 1041 /4. جواهر الکلام 8 355 /42. 7 325 /43. مسالک الافهام 272 /15؛ مجمع الفائدة 116 /14؛ جواهر الکلام 9 354 /42. مهذّب الاحکام 10 10 /29. جواهر الکلام 355 /42؛ ریاض المسائل 157 /14؛ مبانی تکملة المنهاج 11 157 /2. جواهر الکلام 355 /42 و 337 /43؛ مبانی تکملة المنهاج 12 158 /2. جواهر الکلام 13 344 /42. المقنعة/ 14 764. مبانی تکملة المنهاج 15 159 /2. جواهر الکلام 18 336 - 320. 17 426 - 425 /43. 16 27 /42. کتاب السرائر 407 /3؛ الجامع للشرائع/ 19 600. تحریر الاحکام 615 /5؛ الروضة البهیة 274 /10؛ جواهر الکلام 20 336 /43. الروضة البهیة 281 - 280 /10؛ جواهر الکلام 350 /43؛ تحریر الوسیلة 21 596 /2. جواهر الکلام 23 344 - 343. 22 339 - 338 /43. الروضة البهیة 41 /10؛ ریاض المسائل 60 /14؛ جواهر الکلام 24 353 - 352 /43. احکام النساء/ 52؛ النهایة/ 25 748. جواهر الکلام 26 107 - 100 / 6. العروة الوثقی 27 135 /1. جواهر الکلام 28 383 /21. التنقیح الرائع 286 - 285 /4؛ جواهر الکلام 15 - 11 /4.

منابع

  1. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع) جلد 3 : صفحه 64

اصطلاح‌نامه

مترادفات

از واژه «جرح ( مقابل قطع و ضرب )» بجای واژه‌های زیر استفاده کنید:

جراح ( خاص )، جراحات، جراحت ( فقه )

اعم

جنایت بر اعضا ( فقه )

اخص

به لحاظ محل:
جرح ( مقابل شجاج )، شجاج ( فقه )
به لحاظ مقدارعمق:
جایفه، حارصه
به لحاظ نوع:
خراش ( فقه )، نافذه ( فقه )

وابسته

اقرار به جرح، بینه جرح ( جراحات )، خون جروح، دیه جرح ( خاص )، شهادت به جرح، شهادت زن به جرح، شهادت زور به جرح، شهادت کودک به جرح، قسامه جرح ( فقه )

نمایه‌های موضوعی

جستجوی محتوای اطلاعاتی منابع به منظور دستیابی کاربران به موضوع مورد نظر از بین سایر موضوعات، از طریق واژگان کنترل شده(اصطلاح‌نامه).

برای دسترسی به نمایه‌های شامل واژه جرح ( مقابل قطع و ضرب ) به زیرصفحه جرح ( مقابل قطع و ضرب )/نمایه‌های موضوعی مراجعه کنید.

منابع

  • تبصرة المتعلمین : صفحه 265
  • جواهرالکلام فی شرح الشرایع الاسلام جلد 42 : صفحه 7
  • جواهرالکلام فی شرح الشرایع الاسلام جلد 43 : صفحه 317
  • سلسلة الینابیع الفقهیة جلد 24 : صفحه 141
  • فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع) جلد 3 : صفحه 64
  • فقه الامام جعفرالصادق جلد 6 : صفحه 338
  • کتاب السرائرالحاوی لتحریرالفتاوی جلد 3 : صفحه 406
  • مبسوط در ترمینولوژی حقوق جلد 2 : صفحه 1534
  • مختلف الشیعة فی أحکام الشریعة جلد 9 : صفحه 409