عملکردها

تخایر

از دانشنامه علوم اسلامی

توضیح مفهومی

تخایر

تَخایُر: اختیار لزوم معامله در مجلس عقد از سوی دو طرف معامله.

استعمال رایج تخایر در کلمات فقها مفهوم یادشده است؛ لیکن گاه کنایه از خیار فسخ) ر خیار (نیز آمده1 و از آن در باب تجارت سخن گفته شده است.

از خیارات جاری در بیع) ر بیع (، خیار مجلس) ر خیار مجلس (است که با جدا شدن طرفین) تفرّق از مجلس عقد (و یا تخایر، ساقط و عقد، لازم می‏گردد.

تخایر یا در ضمن عقد صورت می‏گیرد و یا پس از آن. صورت اوّل مانند آنکه فروشنده بگوید: »این کالا را فروختم به شرط آنکه خیار مجلس در میان نباشد« و خریدار قبول کند. صورت دوم مانند آنکه پس از اجرای عقد، هر دو بگویند: »عقد را اختیار و امضا کردیم« یا بگویند: »حقّ خیار خود را ساقط کردیم« و مانند این کلمات که بر اختیار لزوم عقد و رضایت طرفین دلالت کند. همچنین است اگر یکی به دیگری بگوید: عقد را اختیار کن و او قبول کند؛ 2 لیکن اگر طرف مقابل سکوت کند، حقّ خیار او، و نیز به قول مشهور - بلکه بر آن ادّعای اجماع شده3 - حقّ خیار گوینده ثابت است. 4

در بیع صرف) ر صرف (- که تقابض در مجلس عقد، شرط صحّت آن است -

اگر تخایر پس از تقابض باشد، عقد لازم می‏گردد و اگر پیش از آن باشد در صحّت یا بطلان صرف اختلاف است. 5

1. الروضة البهیة 401 /4؛ مسالک الافهام 2 196 - 195 /3. المبسوط 83 - 82 /2؛ جواهر الکلام 3 15 /23. جواهر الکلام 4 15 /23. الحدائق الناضرة 5 8 /19. المبسوط 96 /2؛ مختلف الشیعة 117 /5.

منابع

  1. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع) جلد 2 : صفحه 388

اصطلاح‌نامه

اعم

اختیار ( صفت )

وابسته

اسقاط خیار مجلس ( فقه )، خیارات ( فقه )

منابع

  • فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع) جلد 2 : صفحه 388