عملکردها

اصل مثبت

از دانشنامه علوم اسلامی

توضیح مفهومی

اصل مثبت : اصل عملیِ دارای اثر شرعی به واسطه امر عادی یا عقلی

اصل مثبت از اقسام اصول عملی و مقابل اصل غیرمثبت است و به اصلی گفته می‌شود که اثر شرعی مؤدای آن ـ مستصحب در استصحاب ـ به واسطه امری عادی و یا عقلی بر آن مترتب می‌گردد.

توضیح:

اگر موضوعی که به طور مستقیم دارای اثر شرعی است، استصحاب گردد، در این صورت، آن اثر شرعی باید بر مستصحب مترتب گردد، مانند: استصحاب عدالت زید که اثر شرعی آن، جواز اقتدا به او در نماز است، و یا مانند: استصحاب حیات زید که برخی از آثار آن، حرمت تقسیم اموال وی و تزویج زوجه او می‌باشد. اما گاهی موضوعی که استصحاب می‌شود، به طور مستقیم دارای اثر شرعی نیست، بلکه دارای یک لازم عادی است که اگر آن لازم عادی ثابت شود، یک اثر شرعی دارد؛ یعنی اثر شرعی به واسطه امر عادی بر مستصحب بار می‌شود؛ برای مثال، روییدن موبر چهره، لازمه عادی حیات کودکی است که به مدت بیست سال از نظرها غایب می‌باشد؛ حال اگر بعد از گذشت این مدت، در حیات او تردید شود و نسبت به آن استصحاب حیات جاری گردد و نتیجه گرفته شود که او دارای ریش هم هست درصورتی که پدرش نذر کرده باشد که اگر بر چهره فرزندش مو بروید، صد درهم صدقه بدهد، باید به نذر خود عمل کند؛ بنابراین، اثر شرعی (عمل به نذر) به واسطه لازم عادی مستصحب که روییدن مو بر چهره شخص زنده است، اثبات می‌گردد.

گاهی مستصحب به واسطه یک لازم عقلی، دارای اثر شرعی می‌گردد، مثل این که پدری در تاریخ اول اسفند فوت کند، و پسر او در تاریخ سی ام بهمن ناپدید شده و چند روز بعد جسدش پیدا شود، در این صورت، فرزند زمانی از پدر ارث می‌برد که اثبات گردد هنگام مرگ پدر، زنده بوده و بعد از آن فوت نموده است. در این جا اگر با استصحاب، حیات پسر تا روز اول اسفند، اثبات گردد، لازمه عقلی آن، تأخر فوت پسر، از فوت پدر است و در نتیجه، اثر شرعی ـ که ارث بردن پسر از پدر است ـ ثابت می‌گردد.

بنابراین، به استصحابی که اثر شرعی مستصحب، به واسطه امری عادی یا عقلی، بر آن بار شود، اصل مثبت گویند.

اصولیون در حجیت اصل مثبت اختلاف دارند و بیشتر محققان معاصر به عدم حجیت آن معتقد می‌باشند، مگر در چند مورد که استثنا نموده و آن را حجت دانسته‌اند:

1. در مواردی که واسطه خفی باشد:

اگر واسطه عادی یا عقلی به قدری خفی باشد که عرف آن را به حساب نیاورد، دراین صورت، اثر واسطه، اثر خود مستصحب شناخته می‌شود؛ برای مثال، در مورد وضو یا غسل، اگر انسان شک نماید که آیا مانعی در بدن هست که موجب نرسیدن آب وضو یا غسل به پوست شود یا نه، دراین صورت، استصحاب عدم مانع جریان پیدا می‌کند، هر چند عدم مانع، موضوع حکم شرعی نیست، بلکه موضوع حکم شرعی، رساندن آب به همه جای اعضای وضو یا غسل می‌باشد، ولی لازمه عقلی عدم مانع، رسیدن آب به تمام اعضا می‌باشد، اما عرف به این واسطه خفی اعتنا نمی‌کند.

2. در مواردی که واسطه خیلی جلی (آشکار) باشد:

به این معنا که آن قدر میان واسطه و ذی الواسطه اتصال و ارتباط نزدیک برقرار است که عرف حکم می‌کند همان طور که در عالم تکوین و واقع نمی‌توان واسطه و ذی الواسطه را تفکیک نمود، در عالم اعتبار هم جدایی آن دو امکان ندارد، خواه منشأ این شدت اتصال، لازم و ملزوم بودن باشد یا چیز دیگر. در این صورت، عرف می‌گوید: معنای تعبد به موضوع، تعبد به لازم و ملازم آن نیز هست. پس شدت اتصال باعث می‌شود اثر واسطه، اثر ذی الواسطه شمرده شود، مثل: استصحاب ماه رمضان در ' یوم الشک ' (در صورتی که یوم الشک روز سی ام باشد) که باعث می‌شود فردای روز مشکوک، روز عید محسوب و احکام عید برآن مترتب گردد. به این ترتیب، فردای ' یوم الشک ' را روز عید دانستن، از لوازم عقلی استصحاب ماه رمضان در یوم الشک می‌باشد، اما عرف چون آن را لازم و ملزوم می‌داند، به واسطه توجه نمی‌کند.

نکته:

هر چند بحث از اصل مثبت مربوط به همه اصول عملی است، اما اصولیون، اصل مثبت را در باب استصحاب بحث نموده و بیشتر مثال‌های آن مربوط به استصحاب است.

منابع

  1. فرائد الاصول جلد 2 : صفحه 659
  2. اصول فقه : صفحه 265
  3. اصطلاحات الاصول : صفحه (60-61)
  4. کفایة الاصول : صفحه (472-473)
  5. ایضاح الکفایة جلد 5 : صفحه (446-448)
  6. المحصول فی علم الاصول جلد 4 : صفحه (156-173)
  7. انوار الاصول جلد 3 : صفحه (420-424)
  8. فرهنگ نامه اصول فقه

اصطلاح‌نامه

مترادفات

از واژه «اصل مثبت» بجای واژه‌های زیر استفاده کنید:

اصول مثبت

اعم

اصول عملی ( اصول فقه )

وابسته

اصل غیر مثبت، حجیت اصل مثبت، مثبتات اصول

نمایه‌های موضوعی

جستجوی محتوای اطلاعاتی منابع به منظور دستیابی کاربران به موضوع مورد نظر از بین سایر موضوعات، از طریق واژگان کنترل شده(اصطلاح‌نامه).

برای دسترسی به نمایه‌های شامل واژه اصل مثبت به زیرصفحه اصل مثبت/نمایه‌های موضوعی مراجعه کنید.

منابع

  • اجود التقریرات جلد 1 : صفحه 468
  • اجود التقریرات جلد 2 : صفحه 51، 131، 415، 416، 418، 419، 420، 437
  • اصطلاحات الاصول : صفحه 59، (60-61)
  • اصول الاستنباط : صفحه 282
  • اصول فقه : صفحه 265
  • الاصول العامة للفقه المقارن : صفحه 464
  • الحلقة الثالثة فی اسلوبها الثانی جلد 1 : صفحه 155
  • الحلقة الثالثة فی اسلوبها الثانی جلد 3 : صفحه 11، 479
  • الحلقة الثالثة فی اسلوبها الثانی جلد 4 : صفحه 143، 145
  • المحصول فی علم الاصول جلد 4 : صفحه (156-173)، 168، 179
  • المحکم فی اصول الفقه جلد 5 : صفحه 119، 122، 125، 127، 129، 130، 133
  • انوار الاصول جلد 3 : صفحه 419، (420-424)، 423، 424، 426، 432، 434، 435، 436
  • ایضاح الکفایة جلد 5 : صفحه (446-448)
  • بحوث فی علم الاصول جلد 6 : صفحه 181، 188، 189
  • حقایق الاصول جلد 2 : صفحه 488، 490
  • دروس فی علم الاصول جلد 1 : صفحه 432، 434
  • علم اصول الفقه فی ثوبه الجدید : صفحه 379، 380، 381، 382
  • فرائد الاصول جلد 2 : صفحه 659، 660، 662
  • فوائد الاصول جلد 4 : صفحه 163، 494، 496، 498، 500
  • کفایة الاصول : صفحه (472-473)، 473، 474
  • مصباح الاصول جلد 3 : صفحه 150، 156، 158، 159، 161، 169، 170
  • منتقی الاصول جلد 6 : صفحه 211، 214، 216، 221، 224، 229، 230، 231
  • نهایة الافکار جلد 4 جزء -1 : صفحه 188، 189
  • نهایة الافکار جلد 4-1 : صفحه 188، 189